شناسهٔ خبر: 60133 - سرویس دیگر رسانه ها

نوآورو متفکر/ کوتاه‌ درباره بزرگ علوی به بهانه صدرنشینی فروش کتاب‌هایش

علوی یکی از پیشگامان نهضت نوین ادبی ‌است که سایه به سایه صادق هدایت بر روند داستان‌نویسی مدرن تاثیری بسزا گذاشت.

  

فرهنگ امروز/ رسول ‌آبادیان:

 

نام «بزرگ ‌علوی» برای اهالی ادب ایران، همیشه با نوعی دگرگونی و نوآوری در قالب داستان گره‌ خورده است. علوی یکی از پیشگامان نهضت نوین ادبی ‌است که سایه به سایه صادق هدایت بر روند داستان‌نویسی مدرن تاثیری بسزا گذاشت. درباره علوی باید گفت که در درجه نخست یک نویسنده شدیدا ایرانی ‌است و آن‌گونه که از خلال آثارش درمی‌یابیم، تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی را مثل کف دست می‌شناسد. بزرگ علوی که در خانواده‌ای مرفه و مشروطه‌خواه به دنیا آمده‌ بود، در جوانی راهی اروپا شد و برخلاف بسیاری از جوانان هم‌نسل خود، از اقامت در کشوری مانند آلمان کمال استفاده را برد و با مکاتب گوناگون فرهنگی و ادبی آشنا شد. بزرگ، زمانی که به ایران بازگشت، کوله‌باری از دانش ادبی را با خود آورد؛ دانشی که به نوشته ‌شدن رمانی خواندنی مانند «چشم‌هایش» ختم شد. تکنیک‌ به‌کار رفته در رمان چشم‌هایش که تا آن زمان سابقه‌ای در داستان‌نویسی نداشت، باعث شد که نگاه جامعه ادبی به سوی علوی جوان معطوف شود. چشم‌هایش سکوی پرشی برای نویسنده بود تا با ایجاد جای‌پا در صفحه ادبی کشور به آفرینش دیگر آثار مانند «سالاری‌ها، میرزا، موریانه و گیله‌مرد» دست بزند. همان‌گونه که بارها گفته ‌شده، آشنایی وسیع بزرگ علوی با ادبیات دیگر ملت‌ها و تسلطش بر چند زبان اروپایی و به‌خصوص آلمانی، به او این امکان را داد که ترجمه‌های خوبی نیز از ادبیات ملل به زبان فارسی منتشر کند؛ آثاری ماندگار چون «باغ آلبالو» از «چخوف»، «دوشیزه اورلئان» اثر «شیللر» و «حماسه ملی ایران» اثر «تئودور نولد.» خدمات چندوجهی بزرگ علوی به ادبیات ایران، آن ‌هم در دورانی که شناخت جامعه ایرانی از ادبیات مدرن، شناختی تقریبا کم بود، نشان می‌دهد که او نه‌تنها در مقام یک نویسنده ‌و مترجم بلکه به عنوان یک متفکر و جامعه‌شناس مطرح ‌شود. چهره‌ای که توانست با ایجاد راه‌ و رسمی تازه، پیشنهاداتی در روند رشد ادبیات داستانی ایران مطرح کند؛ راه ‌و رسمی که هنوز هم دنباله‌روهای خاص خود را دارد. خبر پیشتازی فروش کتاب‌های علوی نشان می‌دهد که ذهنیت پویای او همیشه برای هر ادب‌دوست ایرانی خواستنی‌ است. برای آشنایی بیشتر با جهان داستانی علوی، بخش کوتاهی از رمان چشم‌هایش را می‌خوانیم: «تو دنبال خوشبختی پرسه می‌زنی. با دیپلم، با مدرک، با پول، با شوهر. با این چیزها آدم خوشبخت نمی‌شود. باید درد زندگی را تحمل کرد تا از دور، خوشبختی به ‌آدم چشمک بزند ببین، من علیل هستم. شاید هم سل دارم نمی‌دانم، در هر صورت بیمار و علیل هستم. مادرم مرا در اتاق کوچکی ته ‌باغ به طوری که صاحبخانه شیون او را نشنود به‌ دنیا آورده. در آن اتاق پر از نم، بیمارپرورده شده‌ام...»

خودم می‌دانم که عمر من زیاد طولانی نیست چند سال دیگر بیشتر زندگی نخواهم کرد. اما خوشبخت هستم. برای من یقین است که کاری که انجام می‌دهم، در عرض ده ‌سال دیگر اقلا صد بچه معلول نجات پیدا خواهند کرد.

این مرا خوشبخت می‌کند این لذتی است که از مبارزه نصیب من می‌شود.

روزنامه اعتماد