فرهنگ امروز/ تینا جلالی: اخبار مربوط به تولید و پخش سریالهای شبکه نمایش خانگی این روزها با ترافیک زیادی مواجه است. معمولا هر هفته خبری با این مضمون که «فلان کارگردان ساخت سریالی جدید را برای شبکه نمایش خانگی در دست گرفته » منتشر میشود و این شبکه نیز هر ماه از چند مجموعه جدید پردهبرداری میکند؛ این وسط عوامل و سازندگان هم مخاطبان را به تماشای محصولات خود دعوت میکنند. خیلی از فیلمسازان این روزها سینما را به مقصد شبکه نمایش خانگی ترک کردهاند و بازیگران زیادی هم به دعوت این سینماگران لبیک میگویند. خلاصه اینکه بازار این شبکه برای تولید و عرضه محصولات هنری داغ داغ است. اما آن چیزی که در این میان توجهها را به خود جلب میکند از یکسو کیفیت نازل این سریالهاست و از سوی دیگر افزایش سرسامآور تولید چنین مجموعههایی. حالا مهمترین علامت سوالی که بلافاصله در ذهن شکل میگیرد، این است که تولید این سریالها بر اساس چه سازوکاری است؟ آیا نظارت کافی بر جریان نگارش فیلمنامههای این سریالها وجود دارد؟ آیا این مجموعهها جوابگوی سرمایه اولیه خود هستند؟ اصلا این سریالها چرا و برای کدام مخاطب ساخته میشوند؟
ویترین شبکه نمایش خانگی
در حال حاضر که این گزارش را مینویسم، سریالهایی نظیر «ریکاوری» به کارگردانی بهادر اسدی، «رالی ایرانی» ساخته آرش معیریان که در ژانر مستند ورزشی قرار میگیرد، مانکن به کارگردانی حسین سهیلیزاده، نهنگ آبی ساخته فریدون جیرانی، هیولا ساخته مهران مدیری و... مهمترین سریالهای شبکه نمایش خانگی را تشکیل میدهند و ظرف هفتههای آینده دو سریال دیگر به نامهای دل به کارگردانی منوچهر هادی و کرگدن ساخته کیارش اسدیزاده هم به جمع سریالهای نمایش خانگی افزوده میشوند.
ضمن اینکه در فضای مجازی خبرهایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه چند کارگردان دیگر از جمله مصطفی کیایی، حامد محمدی و بهروز شعیبی هم در تدارک ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی هستند.
این سریالها چرا ساخته میشوند؟
آرش خوشخو، منتقد سینما ساختار حاکم بر سینمای خانگی را بساز بفروشی ارزیابی میکند و معتقد است از آنجایی که بازگشت سرمایه در تولید این محصولات سریع اتفاق میافتد و فاصله بین سرمایهگذاری تا برگشت سرمایه بسیار کم است در نتیجه اگر سریال مربوطه با استقبال مخاطب همراه شود، سود خوبی از تولید آن نصیب سازندگان میشود، به همین دلیل است که ساخت چنین سریالهایی این روزها رواج پیدا کرده است.
او توضیح میدهد: « اولا در دنیا ما با شبکهای تحت عنوان نمایش خانگی مواجه نیستیم که سریالها در این مدیوم یا در سوپرمارکتها برای مخاطب عرضه شود. ثانیا کشورهای خارجی به واسطه شبکههای کابلیشان محصولات فرهنگی هنری را در این شبکهها عرضه میکنند و مردم هم با خرید اشتراک محصولات را از این شبکه تماشا میکنند. همچنین سیستم عرضه محصولات آنها در همین شبکهها به گونهای است که دو یا سه قسمت را به صورت پایلوت و نمونه اولیه منتشر میکنند. اگر این چند قسمت با اقبال مخاطب مواجه شد، قسمتهای بعدی سریال را میسازند و روی آن سرمایهگذاری گسترده میکنند اما در اینجا چند قسمت سریال را میسازند و به شکل گسترده توزیع میکنند و اگر این چند قسمت با اقبال مخاطب مواجه نشد و به فروش نرسید، اساسا ادامه سریال دچار مشکل میشود و مجموعه فرجامی نخواهد داشت.»
از همین صحبت خوشخو به نمونههای زیادی از سریالهایی مختلف در شبکه نمایش خانگی میرسیم که نیمهکاره رها شدهاند، عوامل ورشکسته شدهاند و دنباله این سریالها معلوم نیست چه زمانی ساخته میشود .
به گفته این منتقد سینما از آنجایی که وسوسه سود سریع در این مجموعهها به شدت بالاست، سرمایهگذارهای غیرمتخصص برای دستیابی سریع به سرمایه اولیه و سود حاصل از تولید، مشارکت در چنین پروژههایی را قبول میکنند: «اساسا آفت اقتصاد در کشورما سرمایهگذاری روی پروژههایی است که کانال دستیابی به سود سریع و آسان باشد و یکی از مشکلات بزرگ سینمای خانگی هم از همین جا ناشی میشود و چون اغلب سرمایهگذارانی هم که وارد این کار میشوند با این حیطه آشنا نیستند و نابلد هستند، پروژه با شکست مواجه میشود.»
از نظر خوشخو چون استراتژی درستی در ساخت این سریالها به کار گرفته نمیشود و معمولا مجری طرح یا کارگردان مربوطه، سرمایهگذار را با طرح این موضوع که «سرمایه شما را در مدت کوتاهی دوبرابر میکنیم» وارد پروژه میکند و سهم سود خود را همان ابتدا از تولید برمیدارد، در ادامه پروژه به سرانجام نمیرسد و دیگر عوامل هم برای مطالبات مالی خود بیچاره میشوند. پس چون سرعت و دستیابی به سود در این سریالها حرف اول را میزند تعداد آنها این روزها رواج زیادی پیدا کرده است. در ادامه خوشخو به مثال جالبی اشاره میکند: «مثلا در مسائل اقتصادی گفته میشود که کسب درآمد در آپارتمانسازی است. از میان لشکری که در این مسیر وارد کار میشوند فقط گروه معدودی هستند که با چم و خم آپارتمانسازی به شکل دقیق آشنا هستند و بقیه سوداگرانی هستند که میخواهند سرمایهشان سریع افزایش یابد و در نهایت صنعت ساختمان ما پیشرفت مناسبی نمیکند. همین معادله در سینمای خانگی هم برقرار است.» نگارش فیلمنامه در چنین سریالهایی مراحل پیچیدهای دارد. از آنجایی که بیشتر سازندگان توجه زیادی به متن سریالها نمیکنند و آنطور که باید مته به خشخاش نمیگذارند، اثر تولید شده به لحاظ داستانی و شخصیتپردازی آنقدر از نمونههای جهانی عقب میافتد که مخاطب ترجیح میدهد عطای دیدنش را به لقایش ببخشد. به گفته این منتقد سینما یا باید پولهای هنگفتی برای تولید این سریالها کنار گذاشته شود که مجموعهای شهرزاد از آن دربیاید یا روی مجموعههای کمدی سرمایهگذاری کرد که شانس استقبال مخاطب را داشته باشد وگرنه سازندگان در حوزههای دیگر حرفی برای گفتن نخواهند داشت و سریالها نمیتوانند با اقبال مخاطب مواجه شوند.
آیا دخل و خرجها با هم جور است؟
مهرداد فرید، تهیهکننده و کارگردان سینما و عضو شورای عالی تهیهکنندگان سینما و رییس انجمن تهیهکنندگان و کارگردانان معتقد است: «از آنجایی که برخی پولهای وارد شده به سینما و شبکه نمایش خانگی منشا نامشخصی دارد، این مساله باعث شده سازندگان چنین آثاری دغدغه بازگشت سرمایه ساخت فیلم و سریال خود را نداشته باشند، به همین دلیل وسواس کافی در ساخت فیلم یا سریالی را که برعهده میگیرند ندارند و در نتیجه محصول جذابی به مخاطب ارایه نمیدهند.»
به عقیده او «برای این دسته از فیلمسازان اهمیت ندارد که نظر مخاطب درباره کیفیت قصه و ساختار فیلمشان چه باشد و اساسا به این فکر نمیکنند که پول فیلم یا سریالشان برمیگردد یا برنمیگردد. در نتیجه در مواجهه با این پرسش که آیا انبوه سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی ساخته میشوند در جذب مخاطب موفق هستند و بازار پررونقی دارند یا خیر؟ باید بگوییم از آن جهت که سرمایه این سریالها بعضا نامشخص است و صاحبان سرمایه هم به چرخش اقتصادی محصول خود، به محتوای داستان و قصهای که به تماشاگر ارایه میدهند، فکر نمیکنند و به کیفیت کارگردانی توجه ندارند، بازاری هم برای این محصولات نمیتوان متصور شد. مادامی هم که این مساله ساز و کار درستی پیدا نکند و روی این موضوع کنترل دقیقی صورت نگیرد، در روی همین پاشنه خواهد چرخید.»
او در ادامه نکته مهم دیگری را مطرح میکند و آن رویه ساختی است که این مجموعههای نمایش خانگی برای ساخت خود در پیش گرفته و روی بازار فیلمهای سینمایی تاثیر منفی میگذارند: «با توجه به فقر بازیگری در سینمای ایران و تعداد محدود بازیگرانی که تامینکننده گیشه سینماها هستند، ساخت این سریالها و در نتیجه دستمزدهای بالا و غیرمنطقی که به برخی بازیگران داده میشود، روی چگونگی تولید فیلمهای سینمایی تاثیر نامطلوبی میگذارد. ما به اندازه کافی در سینما با فقر بازیگر مواجه هستیم. حالا شما در نظر بگیرد همین اندک بازیگرانی که در جلب گیشه موثر هستند، جذب سریالها میشوند، در نتیجه دست فیلمسازان برای ساخت فیلم خالی میماند و این معضلی است که به تازگی در سینما به وجود آمده است. به همین منظور صنف تهیهکنندهها مدتی است که بحثی را با وزارت ارشاد دارد حداقل افرادی که در شورای صدور پروانه ساخت فیلمهای سینمایی با تصمیمگیران در شورای صدور پروانه ساخت سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی با هم ارتباط داشته و به تنظیم بازار هم فکر کنند.»
باور کنید حسابها با هم نمیخواند
از نظر رضا مقصودی نویسنده و کارگردان سینما محصولات شبکه نمایش خانگی بر اساس انگیزههای اقتصادی و مالی شکل میگیرد و یک نوع بیزینس عجیب برای ساخت این سریالها وجود دارد، در نتیجه محصولی در این شبکه تولید نمیشود مگر اینکه هدفگذاری و استراتژی برای آن محصول شده باشد. قاعدتا تولیدکنندگان به بازار تولید این سریالها وکسب سود فکر کردهاند که دست به ساخت میزنند و اگر در این میان بعضی سریالها و فیلمهای شبکه نمایش خانگی به معنای اقتصادی شکست بخورد و بازده مالی نداشته باشد یعنی بدون تفکر و کارشناسی این محصولات ساخته شدهاند.
این نویسنده بعد از ارایه چنین تحلیلی با اشاره به اینکه برای من هم این پرسش به وجود آمده که آیا این سریالها به سوددهی میرسد یا نه؟ به ساختمان فیلمنامه این سریالها گریزی میزند و میگوید: « در اغلب سریالهای نمایش خانگی نه تنها ضعف فیلمنامه مشهود است و شخصیتپردازی دقیقی ندارند که حتی برخی از این محصولات اساسا فیلمنامهای ندارند و فقط لودگی مهمترین نکته این مجموعههاست، پس مشخص میشود سازندگان این آثار دغدغههای اقتصادی پررنگی در تولید این مجموعهها دارند تا اینکه بخواهند یک اثر هنری تولید کنند. از آنجایی که اغلب نویسندگان این سریالها تجربه عمیقی در حوزه نگارش فیلمنامه ندارند و اکثرشان همان نویسندگانی هستند که داستانهایشان در حوزه تلویزیون اتفاق ویژهای نبوده، حالا در شبکه نمایش خانگی همان قصهها و مجموعهها دوباره تکرار میشوند. برای من که سالهاست کار سینما میکنم، این سوال به وجود آمده که با این ضعف ساختاری و محتوایی که برخی سریالهای نمایش خانگی دارند، آیا این محصولات به سوددهی هم میرسند؟»
مقصودی با طرح این پرسش ادامه میدهد: « با تعدادی از سازندگان این سریالها گفتوگو کردهام. بعضی از آنها از وضعیت اقتصادی و بازگشت مالی این مجموعهها ناله میکنند که سریالهایشان آورده مالی برایشان ندارد. نکته مهمتر اینکه میشنویم، اغلب این سریالها با پولهای هنگفتی هم ساخته میشوند و دستمزدهای کلان هم میپردازند. خب وقتی دخل و خرج با هم جور در نمیآید در چنین شرایطی آیا حق نداریم مشکوک شویم؟ وقتی فرآیند تولید و پخش و بازار این مجموعهها و سریالها را به صورت نموداری رسم و بررسی کنیم بیشتر مشکوک میشویم. آخر چطور میشود که اینجوری میشود؟ باور کنید حسابها با هم نمیخواند.»
مخاطب این سریالها چه کسانی هستند؟
در حال حاضر یک آتشی برای سریالسازی میان فیلمسازان افتاده که باعث شده این نوع محصولات در شبکه نمایش خانگی رواج پیدا کند و این مساله تاثیر نامطلوبی بر سینمای ایران میگذارد، بهطوری که حتی این صنعت را به نابودی تهدید میکند. مرتضی شایسته تهیهکننده ضمن بیان این نکات توضیخ میدهد: «از هنرپیشههای سینمایی گرفته تا کارگردانها و عوامل فنی در این سریالها به کار گرفته میشوند و وقت همکاری با پروژه سینمایی را ندارند اگر هم میخواهند با یک فیلم سینمایی کار کنند تا سه ماه آینده وقتشان پر است. از طرف دیگر وقتی بحث مالی و دستمزد پیش میآید. از آنجایی که این بازیگران محترم در شبکه نمایش خانگی دستمزدهای عجیب و غریب دریافت کردهاند، در سینما هم توقع دستمزدهای بالا دارند و همین باعث اخلال در کار سینما شده است.»
به باور مرتضی شایسته معادلات تولید سریال در شبکه نمایش خانگی پیچیدهتر از این حرفهاست که بخواهیم به مخاطب این نوع سریالها فکر کنیم. او میگوید: «متاسفانه وزارت ارشاد هیچ گونه تحلیلی درباره تولید بیرویه سریالهای نمایش خانگی ارایه نمیدهد و ذهن تهیهکنندهها را نسبت به این مساله روشن نمیکند و از آنجایی که سینما برای مسوولان شبکه نمایش خانگی مهم نیست با تولید این سریالها کمر به نابودی سینما بستهاند. اگر ساخت سریال به 5 یا 6 مورد در سال محدود میشد بحثی به وجود نمیآمد ولی وقتی تولید سریال در شبکه نمایش خانگی به 12 سریال در سال میرسد این مساله جز نابودی سینما معنی دیگری هم دارد؟» این تهیهکننده سینما صریحا میگوید که برخی از این سریالها از تهیهکنندگان حرفهای برخوردار نیستند و اساسا معلوم نیست پول ساختشان از کجا تامین میشود و متاسفانه حرفهای زیادی راجع به منابع مالی این مجموعهها رد و بدل میشود. او به صحبتهایش اضافه میکند: «به من هم فشار میآورند که چرا سریال برای شبکه نمایش خانگی نمیسازی؟ ولی من هنوز تصمیمی در این مورد ندارم.»
روزنامه اعتماد