فرهنگ امروز/ سیدحسین امامی: چندی پیش مهدی محسنیان راد، استاد دانشگاه امام صادق(ع) و از اساتید سرشناس علوم ارتباطات کشور در مصاحبه با روزنامه همدلی به نقد تلاشها برای اسلامی سازی علوم انسانی پرداخت و طی اظهاراتی گفت: «وقتی وارد نظام آموزش عالی خصوصاً در حوزه علوم انسانی شویم میبینیم که به طور پنهان، برخی روحانیون در این ۴۰ سال نقش مخربی در آن ایفا نمودند و چون دارای عقب ماندگیهای تاریخی خصوصاً در باب دانش علوم اجتماعی هستند، عقب ماندگی خود را به فضای مدارس نیز تحمیل کردهاند. آنچه روشن است آنکه محصلین مدارس ایران در حوزه علوم انسانی به شدت نسبت به دیگر محصلین کشورهای پیشرفته جهان عقب مانده هستند. همچنین ما در ایران یک مصیبت بزرگ داریم و آن این است که در حوزه فعالیتهای علوم اجتماعی، رویکرد به بستر دانش علوم اجتماعی نیست، رویکرد بیشتر به ایدئولوژی است.»
وی همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است: «در ۷۰ سالی که روسیه معاصر و کشورهای اقماری آن، تحت عنوان اتحاد جماهیر شوروی شناخته میشدند و مسلک حاکم بر آن کشور به تمام سلولهای دانشگاهها، دبیرستانها، حوزههای مختلف فعالیتهای اجتماعی و نظایر آن رسوخ، جا خوش کرده، سفت شده بود و داشت عمل می کرد، در تمام آن ۷۰ سال، در مورد لنین و استالین یک بیانیه یکسان را تکرار میکردند، اما اینکه استالین چه کسی بود، هنگامی به تاریخی بیطرفانه تبدیل شد یا حداقل به تاریخ بیطرفانه روی کرد که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید. ما الان در ایران هم چون یک نظام مسلکی عمل میکنیم که این قانون عمومی بر آن حاکم است. شما آشکارا میبینید که یک سری اتفاقات افتاده که دربارهاش یا سکوت شده یا اظهار نظری نمیشود، هنوز هم تازگی یک رویداد را دارد و به مرحله تاریخ وارد نشده است، به خاطر اینکه ایدئولوژی کوشش میکند آن را پنهان نماید، چون نظام مسلکی است. امروز این رویدادها هستند که با وجود اینکه چند دهه از رخداد آنها گذشته کماکان کنترل موجود در سکوت ایدئولوگ مسلک اجازه نمیدهد که در مورد جزئیات آنها بحث شود و جزئیات آنها مشخص گردد.»
نظام سرمایه داری هم یک نظام ایدئولوژیک است
سیدسعید زاهد زاهدانی، جامعه شناس و استاد دانشگاه شیراز در گفتگو با خبرنگار مهر و در پاسخ به این اظهارات محسنیان راد گفت: ما در علوم اجتماعی و علوم انسانی در ایران مسئله داریم، اما مسئله ما درست دریافت نکردن نقش ایدئولوژی در مناسبات علمی و اجتماعی است. به نظر می رسد که استاد محترم جناب آقای دکتر محسنیان راد این نقش را مورد توجه قرار نداده اند. برای مثال وقتی ایشان نظام شوروی را ایدئولوژیک می خوانند بد نیست نگاهی به تعریف ایدئولوژی و نقش آن در اندیشه های مارکس داشته باشند. اتهامی که ایشان به نظام شوروی وارد می کنند، درست مانند اتهامی است که مارکس به نظام سرمایه داری وارد می کند. نظام سرمایه داری هم یک نظام ایدئولوژیک است. ایدئولوژی لیبرال سرمایه داری، که مورد انتقاد مارکس و هم فکرانش قرار می گیرد و بر اساس همین انتقادات است که به طراحی نظام سوسیالیستی و کمونیستی می پردازند.
وی با بیان اینکه اساساً تمدن مدرن بر مبنای ایدئولوژی سکولاریسم یا دنیاگرایی و هیومنیزم یا انسان گرائی تنظیم شده است، اظهارکرد: لیبرالیزم هم فرزند خلف همین رویکردهاست. ایدئولوژی ها تنظیم کننده مناسبات اجتماعی در جوامع مختلف و حتی تشکلات اجتماعی گوناگون هستند. وقتی ایشان سخن از اخلال در علوم انسانی به میان می آورند، در واقع از اخلال در علوم انسانی رشد یافته بر مبنای ایدئولوژی سکولار و انسان گرا سخن می گویند. وقتی به نقش اخلال گر برخی از روحانیان اشاره می کنند، درست می گویند زیرا بر مبنای ایدئولوژی اسلامی نگاه به علوم انسانی و اجتماعی متفاوت می شود و وقتی با علوم انسانی و اجتماعی سکولار انسان گرا بر خورد می کند، نظم آن را به هم می ریزد و به تعبیر جناب محسنیان راد در آن اخلال می کند.
مشکل علوم انسانی کشور ما همین است که کسانی که بر اساس ایدئولوژی لیبرال به علوم انسانی و اجتماعی پرداخته اند و در آن مانند جناب استاد به مدارج بالا رسیده اند، دیگر حاضر نیستند از مبانی دیگری به این علوم بنگرند و از آن بدتر حاضر نیستند دیگرانی را که از مبانی دیگری به این علوم می نگرند تحمل کنند و به آنان نسبت اخلال گر و غیر آن می دهند
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مشکل علوم انسانی کشور ما همین است که کسانی که بر اساس ایدئولوژی لیبرال به علوم انسانی و اجتماعی پرداخته اند و در آن مانند جناب استاد به مدارج بالا رسیده اند، دیگر حاضر نیستند از مبانی دیگری به این علوم بنگرند و از آن بدتر حاضر نیستند دیگرانی را که از مبانی دیگری به این علوم می نگرند تحمل کنند و به آنان نسبت اخلال گر و غیر آن می دهند. درست مانند دعوائی که مارکسیست ها بر علیه عالمان نظام سرمایه داری لیبرال به راه انداختند و امروز با همان ادبیات عالمان علوم انسانی و اجتماعی مبتنی بر ایدئولوژی سرمایه داری و خرده نظام های فکری آن آنان را به آن متهم می کنند. امروز کلمه «ایدئولوژیک» به اتهامی تبدیل شده که متفکرین نظام های فکری لیبرال به دیگرانی که از مبانی دیگری به جهان و علوم انسانی می نگرند به کار می گیرند.
وی با تأکید بر اینکه من بسیار مفتخرم که سال هاست به دنبال یافتن علوم انسانی ای هستم که مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی شکل می گیرد، اذعان کرد: در این مسیر مفتخر به کرسی نوآوری هم می باشم. کار جناب آقای دکتر محسنیان راد و دیگر اساتید هم فکر ایشان را هم تخطئه نمی کنم. به کارشان احترام می گذارم و می دانم که در قالب ایدیولوژی لیبرالیسم به خوبی تحصیل علم کرده اند و افتخاراتی را هم در مجامع علمی از همان جنس کسب کرده اند. به همان اندازه که کارهای مبتنی بر تفکر اسلامی در مجامع علمی دینی مورد توجه و احترام است، گفته های ایشان هم در مجامع علمی مبتنی بر تفکر لیبرالیسم خریدار دارد. برای امثال بنده که کار خود را در زمینه تحول در علوم انسانی متمرکز کرده ایم، کار ایشان بسیار آموزنده و باارزش است، حتی اگر با منطق مهندسی معکوس به کارهای علمی ایشان توجه کنیم می توانیم تجربیات بسیار خوبی برای تنظیم نظریات خود از ایشان بیاموزیم.
وی تصریح کرد: از این رو من نه با ادبیات تحقیر، بلکه با رویکرد تجلیل از ایشان یاد می کنم و به وجودشان به عنوان یک ایرانی که علوم ارتباطات مبتنی بر ایدئولوژی سکولار انسان گرای لیبرال را به کار می گیرند و جامعه بومی ما را بر آن اساس مورد توصیف و تحلیل قرار می دهند مفتخرم. کارهای ایشان در زمینه ارتباطات دوره باستان ایران بسیار ارزنده است، البته عرض می کنم که با مبنا قرار دادن اندیشه های اسلامی می توان به علوم انسانی و اجتماعی بسیار پیشرفته تری دست یافت. کما اینکه در رساله دکتری خودم که در انگلستان تدوین شد از یافته های علوم انسانی اسلامی استفاده کردم و نظریه ای را در زمینه جنبش های اجتماعی پرداختم که قدرت تحلیل بهتری حداقل در مورد جنبشهای اجتماعی رخ داده در تاریخ معاصر ایران داشت و مورد اذعان اساتید راهنمای رساله و ممتحنین آن نیز قرار گرفت.
مسائل ما را علوم انسانی اسلامی حل می کند
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز بیان کرد: با ذکر این مثال می خواهم عرض کنم که دست آوردهای علوم انسانی اسلامی نه تنها مخل علوم انسانی با مبنای لیبرال نیست بلکه می توان با تکیه بر نقطه های اشتراک به یکدیگر کمک هم کرد. پر واضح است که بین این دو نوع علوم اجتماعی نقطه های امتیاز و افتراق هم وجود دارد که البته دو طرف نمی توانند بر سر آنان به توافق برسند.
امروز کلمه «ایدئولوژیک» به اتهامی تبدیل شده که متفکرین نظام های فکری لیبرال به دیگرانی که از مبانی دیگری به جهان و علوم انسانی می نگرند به کار می گیرند
برای مثال اینکه انسانها بر اساس فطرت الهی آفریده شده اند از جمله مواردی است که در علوم انسانی اسلامی معتبر تلقی می شود، اما در علوم انسانی سکولار مورد پذیرش قرار نمی گیرد. امروزه سخن گفتن در مورد علوم انسانی و اجتماعی در قالب پارادایم های مختلف در مجامع علمی ما کاملا پذیرفته شده است و جای تعجب دارد که در این مصاحبه شخصیتی با وجهه آکادمیک برجسته مانند ایشان به این نکته توجه لازم مبذول نفرموده باشند. در انتها لازم می دانم تأکید کنم که در نظام اسلامیِ ما شاید علوم انسانی های مبتنی بر مبانی غیر اسلامی آموزنده باشد، اما آنچه مسائل ملی ما را حل می کند علوم انسانی تنظیم شده بر اساس مبانی اسلامی است.
علم، متأثر از شرایط تاریخی و اجتماعی است
محمدرضا تقوی، استاد روان شناسی نیز نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، در پاسخ به این جمله محسنیان راد، که «علوم انسانی در ایران هم مثل سایر علوم جهانی است، دستاوردهایش بشری است و به این ربطی ندارد که منشأ آن کجاست»، اظهارکرد: آقای دکتر مطرح کرده اند دستاوردهای علوم انسانی بشری است و ربطی به منشأ آن ندارد. ضمن احترام به دیدگاه های ایشان، واقعیت این است که مطالعه روند شکل گیری علم نشان می دهد که حداقل در علوم انسانی تا چه حد منشأ و مبادی محقق و زمینه ها و بسترهای تاریخی ـ اجتماعی در شکل گیری دانش نقش دارند.
وی افزود: آنچه امروز در دنیا به نام علم مطرح است پارادایم ها و دیسپلین های علمی است. تعدد و تنوع در پارادایم های علمی در علوم انسانی، حکایت از این مطلب دارد که به مسائل واحد به شکل های متعددی می توان نگریست. در این صورت اولین سؤالی که ذهن هر محققی را به خود مشغول می نماید این است که کدام پارادایم و با چه ملاک صحتی را باید برگزید؟ پارادایم های علمی تنها مجموعه ای از تک گزاره ها نیستند، بلکه یک نظامواره با مبادی فکری، معرفتی و روش شناختی خاص خود هستند. هر نظامواره علمی وقتی می تواند به حیات علمی خود ادامه دهد که از انسجام درون پارادایمی برخوردار باشد و بتواند به نیازهای محیطی خود پاسخ گوید، در غیر این صورت دیر یا زود منحل خواهد شد.
یک نظامواره علمی به صورت خلق الساعه و در خلأ به دست نمی آید، بلکه حتما متأثر از شرایط تاریخی ـ اجتماعی و در پاسخ به سؤالات و نیازهایی است که در هر جامعه ای وجود دارد. علم در طول زمان متولد می شود و از طریق شکستن بن بست های پی در پی مسیر خود را هموار می نماید
این محقق علوم انسانی تصریح کرد: یک نظامواره علمی به صورت خلق الساعه و در خلأ به دست نمی آید، بلکه حتماً متأثر از شرایط تاریخی ـ اجتماعی و در پاسخ به سؤالات و نیازهایی است که در هر جامعه ای وجود دارد. علم در طول زمان متولد می شود و از طریق شکستن بن بست های پی در پی مسیر خود را هموار می نماید. هر دانشی در مسیر پیشرفت خود، علاوه بر پرورش در بستر تاریخی اجتماعی خود، حتماً بر یک مبناهایی نیز استوار است از جمله: اهداف، غایات و خواسته های محقق، مبادی فلسفی محقق، برداشت محقق از هستی، انسان، معرفت و ... و حتی نیازهای مقطعی و راهبردهای حاکم بر نظام اجتماعی اقتصادی یک کشور و .... دانش مدرن نیز از مراحل و بسترهای فراوانی عبور کرده است. شاید بسیاری از دانشمندان علوم متداول (چه در ایران و یا خارج از ایران) از بسترهایی که علم رایج از آن عبور کرده است اطلاع چندانی نداشته باشند. چون ساینتیستها نوعاً درگیر حل چالش های علمی زمانه خود هستند و نوعاً درگیر مسائل بنیادی و فلسفه علم نیستند.
چرا دانشگاه ما نمیتواند مسائل کشور را حل کند؟
وی تصریح کرد: آنچه در فرهنگ ما از انتقال دانش و تکنولوژی غرب اتفاق افتاده است، پیوستن به جریان علم از نیمه راه و بلکه از اواخر راهی است که جوامع پیشرفته از دو، سه قرن قبل متناسب با بسترهای تاریخی اجتماعی خود و هم متناسب با نیازهای بومی خود و چه بسا متناسب با مبادی معرفتی خود به عنوان یک نظامواره علمی منسجم تنظیم کرده اند و صد البته که این یک تجربه ارزشمند انسانی است که باید حتماً از آن بهره کافی برد.
تقوی بیان کرد: ما در شرایط زمانی و مکانی ویژه ای هستیم که با یک انتخاب جدی و تأثیرگذار روبرو هستیم: یا به پیشنهاد آقای دکتر محسنیانراد مسیر فعلی علم، که به ظاهر بسترهای آن فراهم است را ادامه می دهیم، که در این صورت آقای دکتر باید به این سؤال جواب دهند که پس چرا دانشگاه های ما با این همه عده و عده در علوم انسانی، که عمدتاً هم با متدلوژی علم متداول پژوهش می کنند، نمی توانند مسائل کشور را حل نمایند؟ راه دوم این است که از طریق مطالعه و اندیشیدن به بسترهایی که علم متداول را مهیا کرده اند آنها را متناسب با نیازهای خود مورد بازآزمون، واکاوی و تنظیم مجدد قرار دهیم.
منبع: مهر