فرهنگ امروز/ داوود فیرحی:
در ذهن من استاد رسول جعفریان، روحانیای روزآمد، دانشمند، اهل تحقیق و جستوجو و آموختن است. با جعفریان به واسطه یک اتفاق جالب آشنا شدم. سال تحصیلی 65-64 دوره کارشناسی علوم سیاسی را میگذراندم، من در میان دوستان همکلاسی به دلیل گذراندن دروس حوزه مجبور بودم، بین تهران و قم بهطور هفتگی رفت و آمد کنم...
به همین دلیل ناچار بودم، دروس دانشگاهی را به شکلی انتخاب کنم که بیشترین واحدها در دو روز جمع شود تا بتوانم بقیه ایام هفته را در قم باشم و به دروس حوزه بپردازم. ترم دوم سال تحصیلی 65-64 بود که هنگام انتخاب واحد متوجه شدم دو واحد درسی تاریخ اسلام که جزو دروس عمومی آن موقع بود، ارایه شده، اما در روزی است که با ایام حضورم در دانشگاه جور درنمیآمد، از طرفی مطلع شدم، استاد این درس شخصی به نام رسول جعفریان است و او نیز در قم ساکن است. وسوسه شدم، این درس را بردارم و بعد بررسی کنم شاید بتوانم آن را در قم بگذرانم، اگر مقدور نبود، از خود جعفریان اجازه بگیرم تا برایم غیبت رد نکند.
در قم به همراه یکی از دوستان پرسوجو کردیم و منزل آقای جعفریان را یافتیم، یادم نیست در کدام محله قم بود، اما خانه آجری که نسبتا قدیمی به نظر میرسید، با زیرزمینی که پنجرههای کوچک به بیرون خانه داشت و به نظر میآمد محل کار و مطالعه جعفریان است. به هر حال آن روز جعفریان را دیدیم و گزارش علت حضور را دادیم و کسب تکلیف کردیم، جعفریان از اینکه خواستیم به دلیل شرایط خاص در درس تاریخ اسلام حاضر نشویم و غیبت هم نخوریم، به شدت عصبانی شد و گفت: غیبت شما را نمیپذیرم و باید در کلاس شرکت کنید یا آن را حدف کنید! بعد از این دیدار پرماجرا با دوستم کلی درباره جعفریان غیبت کردیم که با ما همکاری نکرد و مجبور شدم درس تاریخ اسلام را حذف کنم. این اتفاق باعث شد که با نام جعفریان آشنا شوم، جالب اینجاست که با استناد به شناسنامه، من متولد 1343 هستم و آنگونه که اطلاع دارم، جعفریان هم از متولدان سال 43 است، اما نمیدانم چگونه با تاخیرهایی که من در ورود به دانشگاه داشتم، ایشان هم به لحاظ سنی مسنتر دیده میشدند و هم به لحاظ علمی جلوتر بودند و به طوری که استاد من در دانشگاه و تاریخ اسلام بودند، استادی که هیچ وقت قبول نکرد، غیرحضوری در کلاسش ثبتنام کنم و من هم مجبور شدم که درس را حذف کنم و در ترم دیگری که با سایر برنامههای من تداخل نداشت، درس را با استاد دیگری بردارم. این برخورد و خاطره باعث شد که نام جعفریان برایم نام آشنایی شود تا پس از آن آثاری که از او در حوزه تاریخ اسلام و تاریخ صفویه چاپ میشد، بخوانم، اگرچه در آن زمان حس خاصی به آثارش نداشتم، اما به تدریج که آثار جعفریان را تورق کردم و با گذشت زمان آثار بیشتری از او به چاپ میرسید، به شخصیت علمیاش بیشتر پی بردم و آرامآرام جذب آثارش شدم. تا جایی که به یاد دارم، برخی آثار متاخرش را چندین بار خواندهام و میخوانم و جزو منابع تحقیقی و درس خودم قرار میدهم. بسیار پیش آمده که درباره مباحث تاریخی با استاد مشورت کنم، به مرور در حوزه و بعد از آنکه جعفریان به دانشگاه تهران منتقل شد، بیشتر با او آشنا و متوجه شدم که با وجود اینکه به لحاظ ثبت در شناسنامه همسن هستیم، بیشتر و فراتر از یک همسن است؛ بسیار تلاش کردهاند و پیش افتادهاند. به ویژه در حوزه منبعشناسی و منابع تاریخی اطلاعات بسیار گستردهای دارند، به همین دلیل ارادتم بیشتر شد و سعی کردم که رابطه دوستی برقرار کنم.
اکنون به دو دلیل برای رسول جعفریان احترام قائل هستم؛
نخست به دلیل جعفریانی که برای معرفی و تدارک منابع تاریخی و دسترسی آسان و سهلالوصول کردن آنها کمک بزرگی به علوم انسانی کشور کرده است. از ویژگیهای رسول جعفریان است که تلاش میکند هر جا که حضور دارد، منابع تاریخی را در اختیار عموم و در دسترس جویندگان قرار بدهد، یکی از شاهکارهایش کتابخانهای است که در قم تاسیس کرد که مدتها از منابع غنی آن استفاده کردم. یکی دیگر از نقاطی که جعفریان در آن خدمت ماندگاری انجام داد و باقیاتصالحات است، قرار دادن نسخههای خطی و اسناد قدیمی کتابخانه مجلس روی سایت است تا به جای اینکه پژوهشگران در مسیر کتابخانه معطل شوند، کتابها به راحتترین شکل ممکن در دسترس پژوهشگران قرار گیرد. من هر بار به این منابع مراجعه کردم، جعفریان را دعا کردم و آرزو میکنم ایده قرار دادن منابع و نسخ خطی روی سایتها گسترش یابد.وقتی رسول جعفریان به کتابخانه دانشگاه تهران آمد، باز هم تلاش کرد دو کار عمده را انجام دهد؛ یکی گردآوری منابع مهم و شناساندن آنها و دیگری تلاش در گذاشتن منابع روی سایت و دسترسی آسان به آنها.
بنابراین یکی از شاهکارهایش در واقع خدمات تکنیکی و حرفهای تاریخی و پژوهشی است، کمک به کشف، مطالعه، جمعآوری و در دسترس قرار دادن منابع است که کار بسیار مهمی است و آرزو میکنم برای خدمت بزرگی که جعفریان به جامعه علمی کرده است، از اجر معنوی و ثواب اخروی بسیاری نیز بهرهمند شود.
دومین دلیلی که باعث میشود برای رسول جعفریان احترام قائل شوم، به دیدگاههای علمیاش برمیگردد، او فردی است تابع دلیل به ویژه در چند وقت اخیر که به نظر میآید انقلابی در متد تاریخنگری و تاریخنگاریاش پیدا شده و آن نگاه تکنیکی به تاریخ، منابع آن و استنباطهای تاریخی است. به ویژه استفاده از تئوریهای جدید در حوزه زبانشناسی و هرمنوتیک و منابع معرفتی دیگر برای کنار هم چیدن مستندات تاریخی و پر کردن خلأهای بین اسناد موجود در یک واقعه است تا بتواند تفسیر دقیقتری داشته باشد و این خیلی مهم است و انقلابی در متدولوژی تاریخنگری و تاریخنگاری رسول جعفریان به چشم میآید و به نظرم این مربوط به دورههای اخیر است، شاید محصول حضور در دانشگاه تهران به عنوان عضوی از هیات علمی دانشکده ادبیات است و این دگردیسی در این ایام محسوس است. نگاه بیطرفانه به تاریخ و توجه به متدولوژیهای نوین در تاریخپژوهی با سلیقه و ویژگیهای خاصی که خود ایشان دارند و تلاش مستمر در جدا کردن تاریخ، تاریخنگری و تاریخنگاری از آن رسوبات سنتی و در واقع باورهای ایدئولوژیک یا باورهای ذهنی که بالاخره هر تاریخنگاری دارد یا ممکن است در دورهای از تاریخپژوهی خود داشته باشد.
میتوان گفت هر تاریخنگاری یک «انبار ذهنی» و «طرحواره»های خاص خود را دارد، اما جعفریان هر روز سعی میکند خودش را از این زنجیرهای احتمالی ذهنی در تاریخپژوهی جدا کند و این بسیار ارزشمند است. در واقع، این تحول باعث شده که جعفریان در بین روحانیون دانشگاهی یک استثنا و حتی یک «پدیده» باشد. به باور من، او برخلاف بسیاری، مدعی نیست که حوزه را به دانشگاه بیاورد یا دیدگاههای خودش را به دانشگاه منتقل کند یا اینکه دانشگاه را به حوزه ببرد. در واقع او به دنبال یک رابطه یا گفتوگوی دیالکتیکی بین دو کانون علمی حوزه و دانشگاه است و هر روز سعی میکند با ایدههای جدید آشنا بشود و این از زیباییهای کار اوست که حتی در گفتوگوها و سخنرانیهای شفاهیاش این تحول دیده میشود. او ایدههای جالبی درباره کتابداری و اسناد دارد و معتقد است که در حوزه اسناد باید به تکنولوژیهای جدید بیشتر توجه کرد و دیجیتال کردن اسناد و کمک به حفظ اصالت اسناد در فضای مجازی موارد بسیار مهمی است که از جعفریان دیده میشود.
نکته پایانی اینکه جعفریان دوست خوبی است که میتوان به او اعتماد کرد و گفتوگویی با او ترتیب داد و دیدگاهها را با او به اشتراک گذاشت، شخصیت قابل احترام به لحاظ اخلاقی است، فردی که اگر ببیند، کسی کار علمی میکند، چون خودش شیفته علم است و قدر کار علمی را میداند به یقین با او به احترام برخورد میکند و این صمیمت و حسن برخورد جای بسیار مهمی در دیدگاهها و ادبیات جعفریان دارد. به نظرم جعفریان مجموعه تلاشی از نوع زندهیاد ایرج افشار است و ترکیب آن ایدهها و تلاشها با سنت حوزوی و با تکنولوژیهای جدید. علاوه بر اینکه شخصیتی است که میداند و میتواند از نسبت و روابط خود با مراکز علمی و برخی رجال تاثیرگذاری که در کشور دارد، در هر چه غنی کردن آرشیو تاریخ و منابع تاریخ علم در کشور بهره بگیرد و در واقع یک سامانه بزرگی از اطلاعرسانی در حوزه داده، دادهرسانی و دادهپردازی به اهالی علم و قبیله تحقیق عرضه کند. امیدوارم جعفریان در این مسیر، عمر طولانی و پربرکتتر و موفقتر با ایدههای بهتر پیش برود، هنر بسیار بزرگی است که یک روحانی چون او که زمانی «تاریخ سنتی» مینوشت، اکنون در آستانه تاریخنگاری مدرن قرار گرفته و یک رابطه و شناخت بسیار دقیقی با تکنولوژیها، تکنیکها و نظریههای جدید پیدا میکند و این معنای بسیار دقیق یا تجسم نوعی اتحاد حوزه و دانشگاه است، این ویژگی خاص جعفریان است؛ محققان همواره در حال «شدن» و «نو شدن». من همیشه از جعفریان یاد میگیرم و یاد خواهم گرفت.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
روزنامه اعتماد