به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست تخصصی «خشونت؛ مروری بر دیدگاههای استیون پینکر»، عصر روز یکشنبه ۱۴ مهر با حضور مرتضی مردیها پژوهشگر و عضو هیأتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی، به دبیری مصطفی اسدزاده در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
مصطفی اسدزاده در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره کتاب حاضر ارائه کرد و گفت: پینکر استاد شناخته شده و ممتاز دانشگاه هاروارد است که دکترای روانشناسی تجربه گرا و سابقه تدریس در دانشگاه هاروارد و استنفورد را دارد. تخصص اصلی و حوزه مورد علاقهاش مغز است. پینکر به واسطه ترجمه منتشر نشده کتاب «فرشتگان نیکوتر سرشت ما» در ایران شناخته شده است که این اثر بیش از 800 صفحه است و دکتر مردیها کار ترجمه آن را انجام داده است و به زودی منتشر میشود.
او گفت: حرف اصلی پینکر این است که ما در جهان خوبی زندگی میکنیم و آینده بهتری در انتظار ماست. او کتابی با عنوان «اینک روشنگری» منتشر کرده که مورد اقبال واقع شده و معتقد است اکنون در صلح آمیزترین دوران زندگی میکنیم.
مردیها هم در این نشست با اشاره به نقل قولی از مارک منسون گفت: منسون نویسندهای است که زبان پر شور و طنازی دارد و نظرات را در جامعه آمریکا به خود جلب کرده است. او تعبیر دل آزاری دارد که میگوید «پنج کتاب است که اگر آدمها بخوانند و نابینا شوند میارزد؛ نخستین کتاب جنگ و صلح است و دومین کتاب اثری است که امروز ما میخواهیم درباره آن حرف بزنیم.»
او افزود: این یکی از مهمترین کتابهایی است که به آن برخورد کردم هر چند عنوانش موضوع خاصی دارد اما از نگاه من یک دایرهالمعارف است و به بهانه بحث خشونت انبوهی از نکتهها و اشارهها دارد که خواندنش موجب میشود خواننده تنها با خشونت آشنا نشود بلکه از تاریخ ادبیات و کتب دینی، تاریخ تحولات مدرن و ... اطلاعاتی کسب کند. نویسنده در دو فصل انتهایی نیز انسان را مورد جراحی روانی قرار میدهد.
به گفته مردیها، کلیت کتاب اینگونه است که یک بحث مقدماتی دارد و ابتدا اشاره به سوابق فرهنگی خشونت در دنیای قدیم، اسطورههای یونان و رم و کتابهای دینی یهودیت و مسیحیت میکند. اینکه خشونت در آن فرهنگ چه بوده و چگونه به آن نگاه میشود. از فصل دوم تا هفتم هم مباحث تاریخی در ابعاد گوناگون مطرح میشود به طور مثال بیان میشود که در گذشته رفتار مردم در مقابل خشونت چه بوده است.
او با بیان اینکه فصل سوم فرایند متمدن شدن نام دارد و مفیدترین فصل کتاب است که من آن را به صورت جداگانه ترجمه کردم توضیح داد: در این فصل نویسنده میگوید که در دوران مدرن چه اتفاقی و چرا افتاده است؟ او ادعایش این است که خشونت شروع به مورد پرسش قرار گرفتن در مقام ارزیابی انسان است. این مبحث وقتی در فصل پنجم ادامه داده میشود تبدیل به یک بحث فنی میشود اما بحث فصل سوم گزارش کاهش خشونت است که خوشایند و خواندنی است.
او تاکید کرد: سخن نویسنده در این فصل این است که بررسی کند چرا این اتفاق افتاده است و البته این پرسش سختی هم هست چون تحلیل و تببین علمی مسایل علمی کار بسیار سختی است که حتی با لزوم دانش و انصاف کافی بازهم ممکن است نتایج متفاوتی داشته باشد.
مردیها گفت: برخی معتقدند ما در خشن ترین دوران بشر زندگی میکنیم و احساسی برای خلاف بودن آن هم ندارند و معتقدند که چرا اساسا طرف مقابل نظر مخالف این را دارد. خود نویسنده هم در بخشهای مختلف کتاب توضیح داده که چگونه برخی خلاف این را میگویند! حتی ناشر کتاب هم در برهههای زمانی مثل سال 2008 در انتشار کتاب تردید داشته چون معتقد بوده ممکن است به طرز فاجعه باری واقعیت خلاف آن را ثابت کند. پینکر میگوید من در ابتدای کار یک نظرسنجی اینترنتی از دانشجویان انجام دادم و سوال کردم که آیا قرن بیستم قرن خشن تری است یا مثلا قرن چهاردهم که انتهای قرون وسطی است؟ در اینجا هم پاسخها این بود که قرن بیستم قرن خشن تری است. پینکر میگوید این نتایج من را تشویق میکرد که خلاف آن را ثابت کنم چون این دیدگاه هم غلط است هم خطرناک!
این استاد دانشگاه در بحث روش شناسی کتاب هم به ذکر نکاتی پرداخت و گفت: در اینکه پینکر چه جایگاهی به لحاظ روشنفکری دارد حرفی نیست؛ ایشان کارش روانشناسی است که در قیاس با فلسفه، جامعه شناسی و ... در نظریه پردازی دست به عصاتر است و بیشتر کارهایش لابراتوری است. البته لابراتور هم چیزی را تضمین نمیکند، نه صحت را نه وحدت نتیجه را! به هر حال ما در این بحث میتوانیم بفهمیم که با یک آدم علمی رو به رو هستیم که هر چیزی را نمیگوید. پس اگر قرار است کسی علمی برخورد کند به لحاظ روشی ایشان علمی برخورد میکند نه ادبی یا ایدئولوژیک!
او ادامه داد: در جامعه ما نداشتن روش در مباحث علمی، پایاننامه و ... بحران و مشکلی شده است. پیمایش در کشور ما کار پر هزینهای است و حتی اگر چیزهای خوبی باشد نمیتوانیم بسیاری از کارها را در بحث روشی انجام دهیم چون کاری هزینه بر است.
این کتاب از آسمان و ریسمان هر چیزی را که کمک کند مخاطب محتمل خودش را متقاعد کند که حرفش درست است استفاده کرده است. البته این کار هم هنر و توانایی میخواهد. پینکر از اینکه در متروی کمبریج چه دیده یا در شوخیهای با دوستانش چه گذشته، تا آخرین دستاورد پیچیده آماری و ... استفاده کرده تا حرف خودش را ثابت کند. پس روش کتاب این است.
مردیها گفت: علم به دنبال این است که شما هر حرفی نزنید و چهارچوبی داشته باشید. شما باید حرفی برای زدن و حسن سلیقه برای ترکیب مفاهیم داشته باشید. این کتاب گرچه دادهای فراهم نکرده و همه دادهها دست دوم است اما اینکه این دادهها را گردآوری کرده کار سترگی است. از این جهت کتاب یکی از پرارجاعترین آثاری است که تاکنون منتشر شده است. بنابراین کتاب پینکر یکی از فایدههای خوبی که برای فضای دانشگاهی و تولید علمی دارد این است که میگوید کار علمی لزوما تولید داده نیست و بسیاری از کارهای علمی دنیا کار ثانوی و بسیار مهم است. پس اگر مقاله و پایان نامه مینویسید که در حال نظریه پردازی هستید اساسا نیازی به روش نیست مگر اینکه کار جمع آوری داده داشته باشید.
او افزود: پینکر میگوید گذشته رفته و ما با آن آشنایی چندانی نداریم. در یک بیان معتدلتر ما نیز وقتی یاد آشنایان درگذشته میافتیم خوبیهایشان به یاد ما میآید تا بدیهایشان چون اکنون ما با تندیها و تیزیها رو در رو هستیم. گویا ما با پنجهها و دندانهای زمان حال رو به رو هستیم برای این است که معمولا زمان حال برای ما وضع خوبی ندارد ولی گذشته پنجههایش را از تن ما بیرون کشیده است. البته پیچیدگیهای دیگر هم در تبرئه گذشته وجود دارد. به هر حال شروع بحث پینکر این است که ما گذشته را ویرایش میکنیم و دست و صورتش را میشوریم اگر به غیر از این باشد قضیه به گونه دیگری است.
این استاد دانشگاه گفت: او در فصل اول کتاب میگوید فرهنگ کلاسیک ما انسانها اعم از تورات، تراژدیهای مشهور یونان و ... ستاینده خشونت هستند و در همین باره از ایلیاد و اودیسه، تورات، مسیحیت و ... فاکتهایی میآورد. او در فصل دوم کتاب با استنادات نشان میدهد در قدیمها چه خبر بوده و در گذشته ما آدمهای وحشتناکتری از امروز هستیم. ادعای کتاب این است که ما اکنون هر چه هستیم در گذشته بسیار بسیار بدتر بودیم و میگوید تاریخ را جلویتان بگذارید میبینید که ما در بهترین قسمت آن هستیم. حال ممکن است امروز خیلی بد باشد اما باز نسبت به گذشته خیلی بهتر است. پینکر با نشان دادن سرگذشتها در حوزههای مختلف نشان میدهد ما چه موجوداتی بودهایم! پینکر به تفریحات گذشته اشاره میکند که چگونه گربه را برای سرگرمی آتش میزدند و حتی از فرار کردن آن لذت میبردند! او حتی از اعدامهای در گذشته هم یاد میکند که چگونه اختراع گیوتین حتی اعدامها را راحتتر میکند چون قبل از آن در زمان اعدام هم انسان را شکنجه میدادند!
به گفته مردیها، پینکر در این کتاب میگوید که موزههای مختلفی رفته است ولی یکی از عجیبترین و گرانترین موزههای جهان، موزهای در ایتالیاست که ادوات اعدام را به نمایش گذاشته است و درون آن چیزی شبیه چرخگوشت وجود دارد!
او در ادامه به فصل سوم کتاب اشاره کرد و گفت: در فصل سوم کتاب نویسنده فرض میکند که مخاطبش پذیرفته که نگاهش به گذشته درست نبوده است و حال باید بداند در دنیای مدرن چه اتفاقی افتاده که انسانها از خشونت بیشتر دست کشیدند؟ او در پاسخ میگوید لویاتان و تقویت حاکم باعث شده که انسانها دست از اشکالی از خشونت دست بکشند.
مردیها در ادامه درباره دیگر دلایل کاهش خشونت توضیح داد: خارج شدن زمینها از دست شوالیهها، پیوستن خردهسرزمینها به یکدیگر و متمرکزشدن تدریجی آنها یکی دیگر از دلایل کاهش خشونت بوده است. وجه دوم این مسأله، لزوم تدوین قانون برای این جوامع متمرکزشده و سپس اجرای آن به صورت یکسان در حق همه افراد بوده است.
مردیها به دلیل دیگر کاهش خشونت در این کتاب به نقل از نویسنده آن اشاره کرد و خارج شدن زمین از محوریت اصلی ثروت و جایگزین شدن آن با پدیدهای به نام «تولید و تجارت» را، دلیل دوم کاهش خشونت دانست که ازجمله لازمههای آن، ایجاد هرچه بیشتر امنیت و طبیعتاً کاهش خشونت بوده است.