به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در سالی که بحثهای زیادی درباره هویت و تعلق داشتن و خبرهای متعدد از خشونت و تفرقه در دنیا وجود داشت داستانها به ما کمک کردند تا این مشکلات را با سختی کمتری پشت سر بگذاریم. نویسندگان جدید و همچنین باتجربه از عشق، شهامت، قدرت، و تاریخی میگویند که نباید به فراموشی سپرده شود؛ آثاری که به ما نشان میدهد چه کسی هستیم، چه کسی بودهایم، و باید تلاش کنیم چه کسی باشیم.
بهترین آثار سال ۲۰۱۹ به ترتیب زیر است:
«استخوان مردگان را شخم بزن» نوشته اولگا توگارچوک
«استخوان مردگان را شخم بزن» نوشته اولگا توگارچوک، برنده نوبل ادبیات سال ۲۰۱۸ و برنده بوکر بینالمللی ۲۰۱۸ درباره زنی به نام جنینا است که زندگی خود را وقف یافتههای جدید نجوم و همچنین ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی کرده است تا معنای جدیدی از دنیا بیاید. در این میان همسایهاش و سپس چند نفر دیگر به قتل میرسند. همین موضوع ذهن جنینا را مشغول میکند و تلاش میکند ماجرا را کشف کند.
«مدرسه توپکا» نوشته بن لِرنر
لِرنر، رماننویس، مقالهنویس، و شاعر دیدگاه جسورانهای از قهرمان مناظره دبیرستان، والدین روانشناسش، و دوست قهرمان دبیرستان را ترکیب میکند و تلخیهای برتری مردان در جامعه را نشان میدهد.
«جایی که دلایل به پایان میرسد» نوشته یییون لی
داستان واقعی مادری که فرزندش خودکشی کرده است و حالا با پسر مردهاش گفتوگو میکند. «وقتی منطق به پایان میرسد» از زندگی خانم لی الهام گرفته شده است که پسرش در شانزده سالگی خودکشی کرده بود. اگر زندهها توانایی صحبت کردن با مُردهها را داشته باشند چه اتفاقی رخ میدهد؟ راوی داستان با نیکولای ۱۶ ساله در دنیایی که لی خلق کرده است ملاقات میکند و مادر و پسر به گفتوگو مینشینند و اینجاست که لی درمییابد زبان تا چه حد محدود است و نمیتواند عشق یا درد شدید را نشان دهد. «جایی که دلایل به پایان میرسد» نگاهی دقیق به پیچیدگیهای اندوهِ انسانی دارد.
«ما در زمین برای مدت کوتاهی زیبا هستیم» نوشته اوشن وونگ
اوشن وونگ، شاعر شناختهشده با این کتاب به دنیای داستاننویس آمد و داستانی برگرفته از زندگینامه خودش نوشته است. داستان پسری آمریکایی-ویتنامی که با مادر و مادربزرگش در آمریکا زندگی میکنند. مادر و مادربزرگ از نجاتیافتگان جنگ ویتنام هستند و پسر داستان در این کتاب از دردهایی میگوید که مادرش بر او تحمیل کرده است.
«به تمرین اعتماد کن» نوشته سوزان چوی
نوشتن از آخرین کتاب سوزان چوی، نویسنده برندهیِ پولیتزر بدون افشا کردن بخشی از داستان امکانپذیر نیست. داستان سارا و دیوید که در زندگی زناشویی خود مورد آزمایش قرار میگیرند. چوی در این کتاب از خوانندگان درخواست میکند درباره مرز واقعیت و قصه تعمق کنند.
«پلنگ سیاه، گرگ قرمز» نوشته مارلون جیمز
«پلنگ سیاه، گرگ قرمز» اولین کتاب از مجموعه سه جلدی است که «ستاره تاریک» نام دارد. همه جلدهای این سهگانه یک داستان را روایت میکند اما در واقع شاهد روند داستان از زاویه دید راویهای مختلف هستیم. جیمز میگوید هنوز نوشتن دو کتاب دیگر را شروع نکرده است و تمام وقتش را صرف «پلنگ سیاه، گرگ قرمز» کرده است. داستان «پلنگ سیاه، گرگ قرمز» از زاویه دید تراکر، شخصیتی زخمی است و ضعفهای خاص خودش و البته قدرت بویایی بینظیری دارد و میتواند تشخیص دهد که افراد کجای قلمرو پادشاهی هستند. تراکر به دنبال کودکی گمشده است اما در خطوط آغازین کتاب نوشته است که «کودک مُرده است. چیز دیگری باقی نمانده که دوست داشته باشید بدانید.» در طول ۷۰۰ صفحه کتاب پیچیدگیهای زیادی رخ میدهد و خواندن داستان را سخت میکند اما باید به یاد داشت مخاطبان جیمز هیچوقت کتاب آسانی از او نخواندهاند و اصلاً به دلیل آسانی نوشتار به سراغش نمیآیند.
«نیاز» نوشته هلن فیلیپز
زنی به نام مولی به همراه دو فرزندانش در خانه است که صدای دزدی را میشنود و با خود میاندیشد که آیا واقعا فردی غریبه وارد خانه شده است یا این صدا ساخته ذهن خسته و پراسترس خودش است. «نیاز» سفری پیچیده برای آزمایش همه چیزهایی است که درباره مادر، همسر، و زن بودن میدانید.
«آرشیو کودکان گمشده» نوشته والریا لوئیزلی
خانوادهای با ماشین شخصی به سفر میروند. مرد خانواده دوست دارد جاذبههای توریستی را ببیند اما زن خانواده دوست دارد به مرز برود و خبری از دو دختر دوستش بگیرد که قرار است توسط اداره مهاجرت دیپورت شوند. در این سفر فرزندان خانواده از کافی که بین پدر و مادرشان وجود دارد باخبر میشوند. داستانی درباره برابری و مشکلات مهاجر.
«وصیتها نوشته مارگارت آتوود
«وصیتها» در واقع ادامه داستان پادآرمانشهری «سرگذشت ندیمه» است و ۱۵ سال پس از اتمام داستان در «سرگذشت ندیمه» رخ میدهد و توسط سه شخصیت زن روایت میشود. داستان «سرگذشت ندیمه» پس از ترور رئیسجمهور «ایالات متحده آمریکا» به ضرب گلوله و به قتل رساندن همه اعضای کنگره انقلابی در کشور رخ میدهد. قانون اساسی رسمی کشور لغو میشود و حکومتی تمامیتخواه و مسیحی به نام «گیلیاد» شکل میگیرد. مرزهای کشور بسته میشود. راه فراری وجود ندارد. زنان هدف اصلی ظلم حکومت محسوب میشوند و حقوق و آزادیهای فردی آنان به شدت نقض میشود. آنها اجازه کار در خارج از خانه، مالکیت داراییهای خود، و ارتباط با دیگران را طبق قانون جدید از دست میدهند و بر اساس وضعیت تأهل و باروری خود مورد سنجش قرار میگیرند.
«پسر نیکلی» نوشته کولسن وایتهد
وایتهد، نویسنده آمریکایی-جامائیکایی برنده جایزه پولیتزر در جدیدترین داستانش به سراغ آمریکای دوره قانون «کرو» میرود که از حضور سیاهپوستان در مناطق و مکانهای مختلف جلوگیری میکرد. «پسر نیکلی» بر اساس داستانی واقعی در فلوریدا روایت میشود و چهره زشت آمریکا در دوره نژادپرستی را بار دیگر نمایان میکند. داستان پسران فقیری که در مدرسهای در دوره قوانین نژادپرستانه «جیم کرو» درس میخوانند. اتفاقاتی برایشان رخ میدهد که تا دههها بعد بر روی زندگیشان تأثیر میگذارد. داستانی از درد و رنج سیاهپوستان به جرم سیاهی رنگ پوستشان توسط نویسنده سیاهپوست برنده پولیتزر که میگوید قصد نداشت این داستان را الان بنویسد اما حضور در دوره ترامپ و رعب و وحشتی که برای گروههای اقلیت ایجاد کرده است سبب شد تصمیمش را تغییر دهد و این داستان را به روی کاغذ بیاورد. (قانون جیم کرو به قانون جداسازی سفیدپوستان و سیاهپوستان در ایالتهای جنوبی آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم گفته میشود.)