به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «شازده کوچولو» یکی از موفقترین آثار ادبی جهان است که نخستین بار در سپتامبر سال ۱۹۴۳ در نیویورک منتشر شد و با گذشت سالها همچان جزو پرفروشترین آثار در حوزه کودک و نوجوان محسوب میشود. کتابی که شنیدن نامش ما را به یاد «محمد قاضی» میاندازد، مترجمی که در سال ۱۳۳۳ یکی از نخستین ترجمههای این کتاب در ایران را منتشر کرد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، بهطوریکه تابهحال ۶۴ بار از سوی انتشارات امیرکبیر تجدید چاپ شده است.
بیستوچهارم دیماه مصادف با بیستودومین سالروز درگذشت این مترجم نامدار ایرانی است. محمدرضا جعفری، مدیر نشر نو، در گفتوگو با ایبنا به آشناییاش با محمد قاضی اشاره میکند و میگوید: آشنایی من با محمد قاضی برمیگردد به سال ۱۳۵۰. البته قبل از آن در دهه ۴۰ مؤسسه ما کتاب «شازده کوچولو» را با ترجمه او منتشر کرده بود ولی در آن ایام من دانشآموز بودم و در اوقات فراغت به مؤسسه میرفتم و فقط یکبار او را دیده بودم. وقتی در امیرکبیر شروع به کار کردم نخستین کتابی که از او منتشر کردم «نان و شراب» بود، به این ترتیب که در دیداری که در سال ۱۳۵۰ با هم داشتیم و به او پیشنهاد کردم تجدید چاپ کتاب «نان و شراب» را که سالها پیش از سوی روزنامه اطلاعات منتشر شده بود، به ما واگذار کند.
او در ادامه میافزاید: محمد قاضی آنقدر از چاپ جدید «نان و شراب» راضی بود که چاپ برخی دیگر از کتابهایش مانند «جزیره پنگوئنها»، «طلا»، «تپلی و چند داستان دیگر»، «بردگان سیاه» و «تاریکترین زندان» را هم به ما سپرد. البته دوستی و همکاری ما محدود به انتشارات امیرکبیر نبود. وقتی نشر نو شروع به کار کرد او هم یکی از دوستانی بود که چاپ کتابش را به ما سپرد و با موافقت مرحوم عظیمی مدیر و صاحب انتشارات نیل، «دن کیشوت» را تجدید چاپ کردیم و با استقبال روبهرو شد.
نام محمد قاضی روی جلد هرکتاب پشتوانهای برای فروش آن است
جعفری همچنین به رفتوآمد خانوادگی با محمد قاضی اشاره میکند و میگوید: البته رفت و آمد خانوادگی هم داشتیم که از سال ۱۳۵۲ وقتی من و همسرم را به مهمانی تولد ۶۰ سالگیاش دعوت کرد، شروع شد. بعد از آن هم هر بار که کتاب «نان و شراب» تجدید چاپ میشد، یعنی سالی یکی دو بار آقای قاضی یک مهمانی ترتیب میداد و من و همسرم را هم دعوت میکرد. البته معمولا در خانهاش به روی ما و دوستان باز بود.
او در ادامه محمد قاضی را یکی از پرکارترین مترجمان معرفی میکند و میافزاید: قاضی حدود ۷۰ کتاب از بهترین آثار نویسندگان اروپا و امریکای لاتین را ترجمه کرد. نام او روی جلد هر کتاب پشتوانهای برای فروش آن بود. آرزویش این بود که شمار ترجمههایش را به یکصد عنوان برساند که متأسفانه مرگ به او مهلت نداد.
ملاحت قلم محمد قاضی منحصربهفرد بود
مدیر نشر نو با بیان اینکه محمد قاضی، شخصی دوستداشتنی بود، بیان میکند: قلم او بسیار شیوا و ملیح است و کسی که ترجمههایش را بخواند احساس غریبگی با کتاب نمیکند. ملاحت قلم او منحصر به خودش است و کمتر در ترجمه دیگران دیده میشود. البته شعرهای خوب و بهجایی هم میسرود حتی پدرم یکی از شعرهایش را در خاطراتش نقل کرده است. جای قاضی همیشه در قلب من است و چهرهاش همیشه در نظرم است بهطوریکه معمولا روزی دو بار از او یاد میکنم.
جعفری میگوید: قاضی شوخطبع و سرد و گرم چشیده بود و این روحیه شوخطبعی را در طول بیش از بیست سال آشناییمان و حتی هنگامی که دکتر به او گفت باید حنجرهاش را بردارند، حفظ کرد.