به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ چهاردهمین نشست از مجموعه نشستهای فرهنگ و دانشگاه، دیروز عصر دوشنبه ۲۳ دیماه به نقد و بررسی کتاب «فساد دانشگاهی» تألیف دکتر داود حسینی هاشمزاده اختصاص یافت.
در ابتدای این نشست که در سالن سرای کتاب برگزار شد، حسینی هاشمزاده به معرفی کتاب خود پرداخت و گفت: این کتاب پنج فصل دارد که فصل اول آن به مفهومشناسی فساد و فساد آکادمیک میپردازد. در فصل دوم وضعیت فساد و فساد دانشگاهی بررسی شده است. در فصل سوم گونهشناسی فساد ارائه شده است که برای اولین بار این کار در دنیا ارائه شده است. محورهای این گونهشناسی سه مورد است؛ یکی بر مبنای تعاملات بین کنشگران دانشگاهی یعنی استاد، دانشجو، کارمند و مدیر است. در این بخش مصادیق تعاملات کنشگران دانشگاهی را صورتبندی کردهام و آن را با گونهشناسیهای کلاسیک موجود از فساد تطبیق دادهام. بخش دیگر مربوط به تعاملات نهادی فاسد بین نهاد دانشگاه و سایر نهادها است و سومین دستهبندی برمبنای فساد در تولیدات علمی بوده است.
وی افزود: در این فصل مصادیق هرکدام از این گونهها ارائه شده است که از این لحاظ کار نویی است و درگونهشناسی فساد در جهان کسی را ندیدم که فساد آکادمیک را مورد بحث قرار داده باشد و سایر اشکال فساد را با آن قاطی نکرده باشد. مثلاً فساد اداری را جدا کردهام و گفتهام که وقتی میخواهیم از فساد آکادمیک صحبت کنیم باید بر کارویژههای آن سازمان تأکید کنیم وگرنه فساد اداری مانند فساد در مناقصهها و … در همه ادارات و سازمانها وجود دارد.
حسینی هاشمزاده در ادامه با اشاره به فصل چهارم کتاب گفت: در فصل چهارم مدلی برای سنجش فساد در آموزش عالی ارائه کردهام که توانسته است در کار به ما خیلی کمک کند. در فصل پنجم به زمینهها، علل، پیآمدها و راهبردهای مبارزه با فساد پرداختهام.من به عنوان کسی که ۲۸ سال زیست دانشگاهی داشتهام مکرراً شاهد فساد در نظام دانشگاهی بودهام و به شکل گسترده فساد را تجربه کردهام و مهمتر اینکه خودم به کرات قربانی فساد دانشگاهی شدهام. بهعنوان مثال اولین باری که قربانی فساد دانشگاهی شدم زمانی بود که مسئولیت انتشارات و چند مجله علمی- پژوهشی را در دانشگاه داشتم. زمانی که رئیس دانشکده عوض شد و طبق معمول باید گزارش تخلفات سردبیران را میدادم کمتر از یک هفته به من گفتند که بهتر است استعفا بدهید و در این پست نباشید.
وی در ادامه برخی از تجارب دیگرش را در مواجهه با فساد آکادمیک برشمرد و گفت: همه این موارد انگیزههایی برای تأمل بیشتر درباره فساد دانشگاهی در من شد و موجب شد که برنامه مطالعاتیام را بر آن متمرکز کنم. درواقع فاز اول مطالعهام سنجش فساد دانشگاهی است. فاز دوم بررسی علل فساد دانشگاهی است و فاز سوم مطالعهام راهبردهای مبارزه با فساد دانشگاهی و ارتقا سلامت نظام آکامیک است که انشاالله آنها را به اجرا درخواهم آورد. در واقع این برنامه پژوهشیام است که به صورت خویش فرمایی آنها را انجام میدهم.
حسینی با اشاره به فصل دوم کتاب گفت: در این فصل تلاش کردهام تصویری از وضعیت فساد دانشگاهی در ایران را ارائه کنم و پیوندی بین سطح کلان فساد و سطح سازمان برقرار کنم. یعنی فساد هم از سطح کلان جامعه بر آموزش عالی تأثیر میگذارد و هم اینکه آموزش عالی به بازتولید فساد در جامعه و تشدید آن در سطح کلان جامعه کمک میکند.
وی با اشاره به آمارهای سازمان بینالملل شفافیت و نمره ایران گفت: الان نمره ما ۸/۲ دهم است که پیش بینی میکنم با توجه به شرایط اجتماعی و بینالمللی و تحریمهای موجود این نمره نزول کرده و به ۵/۲ برسد و همانطور که میدانید نمره پایین تر از ۳ یعنی فساد گسترده، باتوجه به آمارهای این سازمان کشور ما در ۱۶ سال گذشته دچار فساد گسترده بوده است. پیش بینی میکنم که ما در سطح بینالملل به سطح پایینتری نزول کنیم و شاهد افزایش فساد خواهیم بود.
مؤلف کتاب فساد دانشگاهی در ادامه با اشاره به برخی از یافتههای خود درباره فساد اداری مالی گفت: یافتهها نشان میدهد که فساد آکادمیک کمتر از فساد اداری- مالی است با این حال باز هم زیاد و خیلی زیاد است و یافتهها نشان میدهد که ما در نهاد دانشگاه دچار فساد گسترده هستیم. البته فساد در دانشگاههای تهران کمتر از فساد در دانشگاههای کل کشور است.
وی در پایان مهمترین زمینه برای فساد دانشگاهی را عدول دولت از اصل ۳۰ قانون اساسی دانست و یادآور شد: این اصل معتقد است که آموزش باید رایگان باشد و عدول از این اصل باعث شده که دانشگاه به سمت تجاری شدن برود و دچار فساد دانشگاهی شود.
در ادامه مجتبی امیری عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با اشاره به اینکه آقای حسینی هاشمزاده کار خوب و جدیدی در زمینه فساد کرده است گفت: علاوه بر جدید بودن این کار ضرورت آن به خاطر نقش نهادیای که آموزش عالی دارد انکارناپذیر است. سوم اینکه کتاب براساس تجارب زیسته نویسنده است که قابل تأمل است و چهارمین امتیاز این کتاب این است که بر تحقیقات میدانی استوار است.
وی در ادامه افزود: نویسنده تعریفی از فساد ارائه میکند که خود ارزشمند است هرچند نمیتوان گفت که جامع و کامل است. ارزش دیگر این کتاب این است که هرکار تحقیقی زمانی ارزشمند است که بتواند یک جریان تحقیقاتی را به دنبال داشته باشد خوشبختانه همانطور که در گزارش آقای حسینی هاشمزاده هم آمده خود ایشان این برنامه را دارد اما امیدوارم که این کار میدایی برای تحقیقات بیشتر بشود و دیگران هم به این حوزه وارد شوند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: نکتهای که باید بیشتر روی آن کار شود این است که ما در مدیریت میگوییم وقتی میخواهید یک مسئله را حل کنید باید یک سطح از مسئله بالاتر بروید والا خودتان جزئی از مسئله خواهید شد. هرچند تعاریفی که از فساد مطرح شده است و در فصل پنجم به علل و پیامدهای فساد اشاره کردهاید اما به نظرم هنوز راه زیادی تا سطح کلان و تأثیرات آن باقی مانده است. مثلاً تعاریفی که ارائه کردهاند مبتنی بر یک نگرش یا پارادایم حاکم بر اذهان است. مثلاً وقتی ما عقلانیت ابزاری را بنیاد این تمدن میگیریم چون همه در آنجا به دنبال سود هستند در این سبد هم به قول اقبال «در نگاهش آدمی آب و گل است/ کاروان زندگی بی منزل است» یعنی تفسیر مادی از حیات دارد. بنابراین براساس این نگاه کلان تمام دنیا فاسد هستند، یعنی این نگاه سطح کلان بر تعاریف ما تأثیر میگذارد.
وی افزود: در علتها هم نویسنده مهمترین علت فساد در نظام دانشگاهی را عدم توجه به اصل ۳۰ قانون اساسی میداند نه تنها که این درست است بلکه بحث این است که بسیاری از اصول قانون اساسی اجرا نشده است و پرسش این است که چرا این اتفاق افتاده است و درواقع آن سطح کلانتر یعنی این پرسش که اصول قانون اساسی اجرا نشده است. منظورم این است که اگر آن جوانب را در نظر نگیریم این تعاریف نشان میدهد که کل جوامع فاسد هستند. یعنی این نگاه کلان ما به پارادایم حاکم، تعاریف ما را هم عوض میکنند.
امیری یادآور شد: یکی از کارهای خوبی که ارائه شده شاخصهایی است که در تعاریف ارائه شده است که بر اساس آن سنجهها میتوانید فساد را بسنجید و چون کار جدیدی است بعضی از آنها نیاز به بحث دارد. چون در اینجا ادراک ما از فساد مطرح است و بعضی از این ادراکات مسئلهدار است و خیلی از افراد هستند که اصلاً این موارد را فساد نمیدانند.
وی با اشاره به بحث آییننامه ارتقا که در کتاب آمده است گفت: استاد راهنما در یک رساله نویسنده مسئول است و مسئولیت رساله را برعهده دارد و وقتی کسی مسئولیت را به عهده دارد چرا نباید از امتیاز آن برخوردار باشد. خیلی از این موارد در طی زمان نشان میدهد که مفسدهخیز است یا خیر. به هر حال این نگاه کلان هم روی تعاریف، هم روی توصیف و هم روی تبیین و هم روی تجویز و راهکارهایی که ارائه میشود تأثیر میگذارد. چون اگر غیر از این باشد ما به جای علت با معلول برخورد میکنیم. به گمان من امروز نهاد قدرت و ثروت دیگر نهادهای اجتماعی را به فساد کشیدهاند. امروز نهاد دانایی آفتزده است و فساد آن هم نهادینه است اما این فساد نهادینه شده از نظام قدرت و ثروت در تصمیمگیری تجلی پیدا کرده و فساد را به نظام دانایی تحمیل کرده است و هم خودشان از خدمات این نهاد محروم شدند و هم دیگران را محروم کردند.نهاد قدرت، نهاد دانشگاه را گروگان گرفته است و وقتی که گفته میشود که نهاد دانشگاه باید استقلال داشته باشد باید پرسید از چه چیزی باید استقلال داشته باشد؟ متأسفانه خیلی از کرسیهای ما را افرادی گرفتهاند که دهنشان بوی علم میدهد و افراد عالم در خارج از گود هستند. نهاد علم باید به جایگاه اصلی خودش برگردد و زمانی که به آنجا برگشت بتواند در مقابل نهاد قدرت و ثروت بایستد و آنها را به مسیر خیر عمومی جامعه دعوت کند آن زمان است که میتوانیم امید صلاح داشته باشیم.
در ادامه حسن محدثی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به سابقه آشناییاش با نویسنده اشاره کرد و گفت: من شاهد رشد و تلاش آقای حسینی هاشمزاده بودهام و این کتاب نمادی از رشد ایشان در حوزه کاری و اداریاش است و توانسته است یک اثر منحصر به فرد در حوزه فساد دانشگاهی ارائه کند. یکی از معیارهای مهم برای قضاوت راجع به سازمانها همین است که یک سازمان چقدر به رشد افرادش کمک میکند. این معیار در امور دیگر و حتی روابط انسانی هم میتواند مهم باشد. من شاهد بودم که سیستم دانشگاهیای که آقای حسینی هاشمزاده در آن کار میکرد به اشکال مختلف مانع رشد او میشد.
وی در ادامه گفت: وقتی درباره آموزش عالی صحبت میکنیم استعاره بنیادی ما بسیار اهمیت دارد که آموزش عالی را بهعنوان چه سازمانی تعریفی میکنیم و الگویی که مورد نظرمان است چیست؟ نظام آموزش عالی را میتوان برمبنای چهار استعاره بیان و ترسیم کرد. در عالیترین شکلش میتوانیم از استعاره دانشگاه بهمثابه یک سازمان طراح، راهبردساز، برنامهریز و هدایتگر نرم افزاری کشور تعریف کرد. در مرحله مادونتر میتوانیم دانشگاه را بهمثابه سازمان تربیت کننده دانشمند، محقق، انسان کاوشگر و صاحب بینش و متفکر تلقی کنیم.
وی افزود: سطح مادونتر این است که میتوانیم نظام دانشگاه و آموزش عالی را بهمثابه سازمان تولید کننده کالاهای علمی و پژوهشی و نرم افزاری تعریف کنیم. بالاخره مادونترین شکل استعاریای که میتوانیم از دانشگاه داشته باشیم این است که دانشگاه بهمثابه سازمان خرید و فروش کالاهای آموزشی تلقی کنیم یعنی جایی است که کالاهای آموزشی در آن فروخته میشود. تلقیام براساس این استعارهها این است که آموزش عالی ما به سمت مادونترین شکل آن در چند دهه اخیرحرکت کرده است و به سازمانی برای فروش کالاهای آموزشی و صندلی تبدیل شده است و خیلی هم نگران این نبوده است که این کالا را به چه کسی میفروشد.
محدثی اشاره کرد: به گمانم این مسیر آموزش عالی ما بوده است و به جای اینکه به یک سازمان طراح تبدیل شود به یک سازمان فروشنده آموزش، آن هم به بیکیفیتترین آن تبدیل شده است. مسیر آموزش عالی ما مسیری فسادخیز است و به طور طبیعی این آموزش عالی با اشکالی از فساد مواجه خواهد شد.نکتهای که باید اضافه کنم که به قدر کافی در کتاب مورد بحث قرار نگرفته، این است که ریشههای بنیادیتری در نظام آموزشی ما وجود دارد که میتوان درباره آنها بررسی تجربی مبناییتر کرد. یکی اینکه در دانشگاه سخن، گفته و اندیشه، بنحو سیستماتیک کنترل میشود یعنی آن چیزی که یک استاد و نخبه دانشگاهی میخواهد ارائه کند به صورت سیستماتیک گزینش میشود. یکی از سازوکارهایی که برای این مسئله اعمال میشود پروندهسازی در دانشگاه است. مجموعه اینها موجب قدرتزدایی از کنشگر دانشگاهی میشود. درواقع ما کنشگران دانشگاهی تحقیر شده داریم. مثلاً استاد دانشگاه توسط مدیر گروه مواخذه میشود که چرا دانشجویی که در همه درس ها ۱۸ گرفته است در درس شما ۱۴ گرفته است. یعنی استاد دانشگاه آنچنان تحقیر شده است که در حوزه اختیاراتش هم باید به دیگران توضیح بدهد. این کنشگر دانشگاهی فاقد قدرت است. درصورتیکه ما در همین دانشگاهها استاد سیاسی و استاد صدیقی را داشتهایم که در مقابل اوامر ملوکانه ایستادگی میکردند. این کنشگر دانشگاهی قدرتمند است، اما الان کنشگر دانشگاهی تحقیر شده است.
وی یادآور شد: کتاب از نظر ویراشی اشکالات خیلی کمی دارد. در صفحه ۹۷ درباره شاخصهای پایاننامه باید به دو مورد دیگر هم توجه کند؛ یکی مسئله توزیع و اعطای پایاننامه به استادان است که در این زمینه فساد صورت میگیرد. چرا که اختاپوسهای دانشگاهی همه پایاننامهها را میگیرند و درواقع توزیع پایاننامه تخصصی نیست بلکه در تیول برخی از گروهها است. مسئله دیگر فساد در داوری پایاننامههاست که به نظرم این هم باید به کتاب اضافه شود.
محدثی در پایان با اشاره به تعبیر فساد جبرانی یادآور شد: فساد جبرانی تعبیر دقیقی نیست. در کتاب درباره کارمندانی سخن گفته شده که حقوقشان کم است و لذا برای حل آن مرتکب فساد میشوند. من در کنار فساد جبرانی از فساد تعدیگرایانه هم یاد میکنم. فساد تعدیگرایانه فسادی است که فرد مبتکرانه به حقوق دیگران تجاوز میکند اما فساد جبرانی فسادی است که فرد قربانی برای اینکه بتواند هزینه فساد را کم کند دچار فساد میشود و پیشنهاد میکنم که به جای آن از فساد ترمیم کننده حقوق استفاده شود.
آخرین سخنران این نشست محمدرضا کلاهی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، با بیان اینکه فساد دانشگاهی یکی از مهمترین مباحث است که باید خود دانشگاهیان به آن بپردازند و متولی و مدعی آن باشند گفت: این کتاب از این جهت که در نوع مباحث خود اولین اثر در این حوزه است بسیار ارزشمند است. دیگر اینکه طیف وسیعی از پژوهشها در این کتاب آمده است که برای محققی که میخواهد در این زمینه کار کند بسیار سودمند است. مسئله ارزشمند دیگر این است که این کار به صورت یک برنامه پژوهشی است که بسیار ارزشمند است.
کلاهی یادآور شد: مخاطبی که کتاب را میخواند تا انتهای فصل سوم چشم اندازی کلی از فساد در دانشگاههای ایران یا جهان را ندارد. بلکه با حجم عظیمی از دادهها مواجهه است که در نهایت هیچکدام در ذهن باقی نمیمانند و تنها چیزی که به خاطر خواننده میماند احساس شدیدی از وجود گسترده فساد است. اما اینکه این فساد چگونه دستهبندی و تحلیل میشود و چه رویکردهای تحلیلی به فساد در دانشگاه وجود دارد در این کتاب وجود ندارد. بهعنوان مثال در فصل سوم که گونهشناسی است انتظار این است که به دستهبندی از انواع چارچوبهای تحلیلی که فساد را در دانشگاه تحلیل میکنند برسیم در صورتیکه یک دستهبندی صوریای ارائه شده است که خواننده قبل از خواندن کتاب هم با آنها آشنا بوده و یا میتوانسته آنها را حدس بزند؛ مثلاً فساد بین دانشجوها، استادها و غیره. نکته مهم دیگر، تحلیل نهایی این دستهبندیها است. خلاصه اینکه رویکرد تحلیلی نظری این حجم دادهها را پشتیبانی نمیکند. بنابراین ما در انتها با حجم زیادی از دادهها مواجه میشویم که برای پژوهشگری که در این زمینه بخواهد کار کند بسیار ارزشمند است.
وی در پایان یادآور شد: وقتی به فصل پنجم یعنی علل میرسیم احساس میکنیم که کل کتاب مقدمهای برای این فصل بوده است. شاید من به عنوان یک مخاطب وقتی میخواندم آرزو میکردم که ای کاش آن حجم از دادهها در لابهلای این فصل آورده میشد. یعنی در حین برشمردن و تحلیل چرایی فساد آورده میشد و به ما نشان میداد که کدام علت چگونه کار میکند و دادههای مرتبط آن کدام است. در این صورت انسجام کار بیشتر میبود.