فرهنگ امروز/ حسن بهشتیپور، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران:
بزرگان علم تاریخ بر این واقعیت تاکید میکنند که جوهره اصلی علم تاریخ، عبرتآموزی برای نسل کنونی و بهکار گرفتن تجربههای تاریخی برای نسل فرداست. اگر این نظر را قبول داشته باشید خواندن کتاب «مائوئیسم در ایران» نوشته محمود نادری بسیار جالب خواهد بود. زیرا در ۴۴۶ صفحه متن اصلی این کتابِ ۵۳۳ صفحهای، شما میتوانید با نمونههای بسیار درسآموز از حوادث تاریخی جریان چپ معاصر در ایران، بهویژه گروههای سهگانه مائوئیستی آشنا شوید.
نادری با برخورداری از گنجینه اسنادی که توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در اختیارش قرار داده شده است، طی دو دهه گذشته، موفق شده در سایه این همکاری ارزشمند، سه کتاب ارزنده برای علاقهمندان مطالعات اسنادی در تاریخ معاصر ایران بنویسد. این سه کتاب هرکدام در جای خود بخشی از قصهها و غصههای مبارزات و خیانتهای گروهها و سازمانهای چپ مارکسیستی در ایران را با تکیه بر انصاف و دقت علمی برای نسل جدید روایت و تحلیل میکند.
این نویسنده در جلد اول کتاب چریکهای فدایی خلق، نخستینبار بهصورت مدون و یکجا به روایت اسنادی و تحلیل تاریخی تشکیلات موسوم به سازمان چریکهای فدایی خلق از پیدایی تا پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و در جلد دوم عملکرد این سازمان را در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بحران گفتمانی که در این سازمان بهوجود آمد، با دید انتقادی و با اتکاء به اسناد موجود، بررسی کرد.
نادری در دومین کتاب خود تاریخ اسنادی حزب دموکرات ایران را به خوانندگان کتابهای خود ارائه کرد. در این کتاب او بهخوبی نشان داد چگونه میتوان با اتکاء به اسناد تاریخی، به اصطلاح سِره را از ناسره تشخیص داد و نقاط تاریک و روشن تاریخ یک حزب یا یک جریان فکری را بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق کرد.
اما کتاب مائوئیسم در ایران به باور نگارنده از این جهت که راه جدیدی را پیش روی پژوهشگران تاریخ معاصر ایران در زمینه مطالعه اسنادی جریان مائویستها در ایران باز میکند، در واقع تاریخ جریان چپ مارکسیستی را در ایران تکمیل کرده است.
در این یادداشت تلاش شده است بر اساس آنچه که در کتاب آمده با دید تحلیلی به ارزیابی نقاط قوت و ضعف کتاب پردخته شود.
ژول ایزاک، تاریخنگار فرانسوی میگوید: «همیشه بعد از وقوع حوادث است که واقعیتها با چهره ناراحت کنندهشان، نمایان میشوند.» این سخن بهدرستی بیانگر این حقیقت است که گذشت زمان میتواند بسیاری از نقاط پنهان ماجراهای تاریخی را برای ما افشاء کند. البته به شرط آنکه پژوهشگران تاریخی با همت بلند خود به منابه و اسناد رجوع کنند و با تسلط کافی بر سندپژوهی بتوانند حقایق تاریخی را از لابلای اسناد خارج کنند کاری که به باور نگارنده در کتاب مائوئیسم بهخوبی از پس آن بر آمده است.
کتاب مائوئیسم در ایران با طرح جلدی شبیه دو اثر پیش گفته شده (چریکهای فدایی خلق و حزب دموکرات) تداعیکننده پیوستگی مطالب این سه کتاب برای شناخت عملکرد و سوابق جریان چپ در ایران معاصر است. با وجود این کتاب مائوئیسم در ایران در واقع نخستین اثری به زبان فارسی است که به ماجرای چگونگی پیدایش دو سازمان و یک حزب مائویست درایران (سازمان انقلابی حزب توده، سازمان رهایی بخش خلقهای ایران و حزب رنجبران) طی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۲ در سه بخش کاملا مجزا میپردازد.
همچنین تصویر بخشی از اسناد استفاده شده در کتاب در ۶۱ برگ ارائه شده است که از جهت انتخاب اسناد نمونه از برگههای بازجویی افراد در ساواک و گزارشهای ساواک در مورد آنها بسیار روشنگرانه است و به باورپذیری و قابل استناد بودن مطالب مطرح شده در کتاب کمک میکند. همچنین در ابتدای صفحات مربوط به اسناد، ۳۴ عکس از افرادی که شرح حال آنها در کتاب آمده است در ۱۰ صفحه ارائه شده که این عکسها از پروندههای موجود افراد در ساواک انتخاب شده و به نظر میرسد نخستین بار است که در یک کتاب منتشر میشوند. از این جهت برای پژوهشگران و مخاطبان کتاب بسیار جالب خواهد بود.
در فهرست اعلام کتاب نیز در حدود نام ۴۵۰ نفر به ترتیب حروف الفباء طی ۱۶ صفحه ارائه شده که به راهنمایی مخاطبان برای دستیابی به اسامی افراد مورد نظر بخوبی کمک میکند.
کتاب مائویسم در ایران با پیشگفتار پنج صفحهای به عنوان طرح مساله بهصورت اجمالی مسائل مهمی را که در متن کتاب به تفصیل آمده توضیح میدهد. در ادامه نویسنده طی سه بخش مجزا به چگونگی و چرایی و پایان کار دو سازمان و یک حزب با گرایش مائوئیستی در ایران میپردازد. این سه بخش گرچه با هم کاملا مرتبط هستند اما میتوان گفت ماجرای مستقل خود را دارند.
در بخش اول کتاب، خواننده بر اساس اسناد موجود در ساواک و متن بازجوییها و نیز خاطرات منتشر شده از رهبران مائوئیست در ایران، با پیش زمینههایی آشنا میشود که منجر به انشعاب در حزب توده ایران در دهه چهل خورشیدی میشود. با کنارهگیری سه تن از اعضای کمیته مرکزی حزب توده و پیوستن آنها به گروهی از دانشجویان خارج کشور که عمدتا در کنفدراسیون دانشجویان فعالیت میکردند، «سازمان انقلابی حزب توده ایران» با حمایت پکن در خارج از ایران تشکیل میشود.
نویسنده در تحلیل تاریخی خود از این انشعاب در داخل حزب توده، به تحولات تاریخی در مناسبات کمونیستهای چینی و روسی توجه کرده و نشان میدهد چگونه با ایجاد اختلاف بین مائو و خروشچف رهبران وقت چین و شوروی؛ در عمل هر دو جریان وابسته به مسکو و پکن در ایران، راه خود را از یکدیگر جدا میکنند. همچنین در ادامه متوجه میشویم که طرفداران اندیشههای مائو که منتقدین عملکرد رهبران حزب توده در خارج کشور بودند چگونه از اختلاف بین پکن و مسکو زمینهای را فراهم کردند که بتوانند با جرات و جسارت بیشتری اهداف جداییطلبی خود را از حزب توده به اجراء گذارند.
روایت تاریخی و اسنادی این کتاب ما را با این واقعیت روبهرو میکند که منتقدین مائوئیستِ حزب توده دائما آنها را بهخاطر چهار خطای بزرگ مورد انتقاد قرار میدادند:
۱-وابستگی رهبران حزب توده به شوروی
۲- جداشدن رهبری این حزب از مردم و خارج نشینی آنها
۳- نداشتن روحیه انقلابی در مبارزه علیه شاه
۴- سازشکاری با اندیشههای تجدید نظرطلبی سوسیال امپریالیسم شوروی در اصول مارکسیسم
بعد از گذشت زمان دقیقا رهبران سازمان انقلابی حزب توده خودشان به پکن وابسته میشوند و تنها بخشی از رهبران آنها به کشور باز میگردند و تلاش میکنند ماندن در خارج کشور را توجیه کنند. حتی زمانی هم که بخشی از آنها بازمیگردند یا به تدریج با افتادن به دام ساواک ناچار به همکاری با پلیس امنیتی تن میدهند و یا در نهایت انشعاب جدیدی در سازمان انقلابی حزب توده شکل میگیرد که به تشکیل گروه جدیدی تحت عنوان «سازمان رهاییبخش خلقهای ایران» منتهی میشود.
در بخش دوم کتاب، با ماجرای انشعاب درون سازمان انقلابی حزب توده آشنا میشویم و میخوانیم که چگونه سیروس نهاوندی با انتقاد از عملکرد رهبران سازمان انقلابی حزب توده مقیم خارج کشور، سازمان رهایی بخش خلقهای ایران را بهوجود میآورد. نادری با استفاده از اسناد بهدست آمده به ما نشان میدهد چگونه ساواک با جلب همکاری سیروس نهاوندی، شناسایی و کنترل غیر مستقیم سازمان مذکور را بدست میگیرد. روند استحاله سیروس نهاوندی از مبارزی که ادعای رهایی خلقهای ایران را داشت به سمت تبدیل شدن به عامل ساواک برای به دام انداختن یاران خود بسیار درسآموز است.
افرادی که در کوران مبارزه پختگی لازم را بهدست نیاوردند و صرفا با اتکاء به نیروی خارجی و اندیشههای وارداتی قصد دارند اهداف خیالی خود را پیش ببرند، چگونه اسیر زد و بندهای درون و برون سازمانی میشوند و هویت خود را در بازار مکاره سیاستهای بینالمللی به تاراج میگذارند. اینها و دهها مثال دیگر در سرتاسر کتاب عبرتآموز برای خوانندگان تاریخ و علاقهمندان به جریانشناسی چپ در ایران است.
در بخش سوم کتاب با تحولات مائوئیستهای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب تشکیلات حزب رنجبران آشنا میشویم و میخوانیم که چگونه اعضای این حزب با فرصتطلبی، نداشتن شناخت لازم از جامعه و در نهایت وابستگی به بیگانگان مسیر خود را پس از پیروزی انقلاب از مردم جدا کردند. در این بخش رویدادهای سالهای ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۳ روایت میشود که هر کدام در جای خود نیاز بیشتری به بحث و بررسی و تحلیل دارد.
نقاط قوت و کاستیهای کتاب از جنبههای شکلی و محتوایی کتاب نیز حائز اهمیت است.
۱- سندیت و جامعیت کتاب در مقایسه با سایر کتابها
این کتاب روایت دست اول از تاریخ مائوئیستها درایران است که تا پیش از آن چنین کتابی مستند تاریخی ـ تحلیلی بهصورت جامع نداشتیم که به جزئیات شکلگیری جریانها و گروههای مائوئیست در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی با اتکاء به اسناد بپردازد.
پیش از این در قالب خاطرات و تکنگاری، کتابهایی از سوی رهبران جریانهای مائویست در داخل و خارج کشور به صورت پراکنده منتشر شده است. اما شاید تنها دو کتاب در مقایسه با کار نادری قابل ذکر باشد. اول کتابی تحت عنوان «مائوئیسم و بازتاب آن در ایران» که با نام فریدون جوانشیر در ۱۸۰صفحه در سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۷ منتشر شده است. این کتاب بعدها در سال ۱۳۹۵ با نام واقعی نویسنده یعنی فرجالله میزانی (جوانشیر) با تصحیح عزیزالله علیزاده در ۲۷۹ صفحه توسط انتشارات فردوس مجددا منتشر میشود. کتاب میزانی (جوانشیر) بیشتر به معرفی اندیشه مائو و نقد تفکرات او با عنایت به گرایشهای فکری و نظری مائویستهای ایرانی پرداخته و موضوع اصلی کتاب تاریخ مائویستها در ایران نیست. بلکه به بحثهای تئوریک آنها در اندیشههای مائو در ایران از نگاه یک نویسنده با گرایش حزب توده پرداخته است.
اما کتاب دوم بنام «حلقه گمشده»، سیروس نهاوندی راه قهرآمیزانقلابی و مبارزه مسلحانه؛ نوشته باقر مرتضوی، انتشارات فروغ در کلن آلمان چاپ دوم با تصحیحات در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است. این کتاب گرچه به تاریخ جریان مائویستها و عملکرد آنها پرداخته است اما بیشتر بر سیروس نهاوندی متمرکز است. با این حال جریان حزب توده و چگونگی انشعاب سازمان انقلابی حزب توده را شرح داده و تلاش کرده از زبان هواداران باقی مانده سازمان رهایی بخش، ماجرای همکاری سیروس نهاوندی با ساواک را بررسی و تحلیل کند. اما این کتاب کاملا یکطرفه و با جهتگیری خاص به موضوع پرداخته و به اسناد موجود در ساواک راجع به این مساله مهم دسترسی نداشته و در نتیجه روایتی که بدست میدهد ضمن سوگیری، جامعیت لازم را ندارد.
کتاب نادری از جهت روایتگری اسناد تاریخی مائوئیستها در ایران کار جدیدی محسوب میشود زیرا نویسنده به گزارشهای اسنادی ساواک و بازجوییهای مائوئیستها قبل و بعد از انقلاب دسترسی داشته است. به همین دلیل توانسته با دید جامعتری تاریخ مائوئیستها را برای نسل امروز بررسی کند. علاوه بر این از نگاه گردآوری همه جریانیهای مائوئیستی در یک کتاب، کاری بسیار ارزشمند انجام شده زیرا جریان تشکیل حزب رنجبران از بقایای سازمان انقلابی حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بررسی شده که در کتاب مرتضوی بهطور کلی مغفول واقع شده است.
۲- احاطه نویسنده به سند پژوهی و اصلاح اشکالات موجود در بعضی از اسناد و گزارشهای ساواک
نادری با احاطه به تاریخ جریان چپ در ایران با مطالعه اسنادی ژرف، تلاش داشته تا بتواند روند تحولات را از زمان انشعاب جریان مائوئیستها از حزب توده با دقت دنبال کرده است بهطوریکه در مواردی اشتباه مطرح شده در اطلاعات اسناد ساواک را نیز اصلاح کرده است. از جمله در صفحه ۳۲۲ اصلاح سند مربوط به دیدار ایرج ابراهیمی و سیروس نهاوندی که تاریخ آن بهدرستی اصلاح شده است.
همچنین در صفحه ۳۳۶ به توجه نکردن گزارشهای ساواک درمورد کاربرد اشتباه اسامی سازمان رهایی بخش و سازمان آزادیبخش که دو سازمان جدا بودند و گزارشگر ساواک در مواردی آنها را بجای هم بهکار میبرد.
۳- استفاده از اسناد و گزارشهای دست اول در تدوین تاریخ
کتاب کاملا مستند به اسناد برجای مانده از مائوئیستهای ایرانی است که در ساواک یا بازجوییهای آنها قبل و بعد از انقلاب موجود بوده و نیز از خاطرات آنها که در داخل و خارج کشور منتشر شده در تکمیل مباحث استفاده شده است. ارجاع به پروندههای ۷۳ نفر و گزارشها و بازجوییهای آنها در پاورقیهای کتاب، نشاندهنده زحمات و تلاش نادری برای دیدن انبوهی از پروندهها بوده که نتایج حاصل از آن درمتن کتاب بخوبی انعکاس دارد.
با این حال نویسنده به این موضوع اکتفاء نکرده و در مواردی از جمله در صفحه ۱۶۴ کتاب به سراغ افرادی مانند سهراب نهاوندی برادر سیروس نهاوندی رفته و تلفنی در مورد ابهامهای موجود در اسناد با او که در سوئد زندگی میکند، گفتوگو کرده است. همچنین در صفحه ۲۷۷ با «یوسف کهی میانجی» نگهبان زندان که شاهد فراری دادن سیروس نهاوندی از بیمارستان بوده است، در تهران گفتوگو کرده است. مواردی از این دست نشان میدهد درجایی که امکان دسترسی به افراد مطلع وجود داشته است، نویسنده تلاش خود را برای پیدا کردن دیدگاههای مختلف درباره موضوع مطرح شده بهعمل آورده است.
۴- اثبات اسنادی بهکارگیری شکنجه و کشتن متهمین زیر شکنجه توسط ساواک
اثبات جنایت ساواک مبنی بر کشتن زندانیان سیاسی در زندان که همیشه ساواک منکر آن بود. بسیار قابل توجه است. از جمله دلایل نادری درمورد کشته شدن خانمها مهوش جاسمی و معصومه طوافچیان زیردست شکنجهگران ساواک در صفحات ۲۲۲ و ۳۳۴ بسیار خواندنی است. ساواک در همان زمان برای لاپوشانی جنایت خود مدعی شده بود این دو نفر در جریان درگیری مسلحانه در خیابان کشته شدند.
۵- گویاسازی در مورد اشخاص، موضوعها و غیره
نویسنده در این کتاب درباره زندگی حدود هشتاد نفر توضیحات تکمیلی دارد و در مورد آنها اطلاعات خوبی گردآوری کرده است گرچه متاسفانه در مورد بعضی از اسامی معلوم نیست به چه دلیل توضیحات بصورت ناقص رها شده است. بهطوریکه از سرنوشت فردی که توضیح داده شده است اطلاعی نداریم.
۶- نقد بعضی از دیدگاههای مطرح شده در خاطرات رهبران گروههای مائوئیستی
احاطه نویسنده به موضوع و تخصص کافی در شناخت تاریخ عملکرد مائوئیستها در ایران، این امکان را فراهم کرده تا بعضی از دیدگاههای اشتباه مائویستهایی که خاطرات خود را در مصاحبهها در خارج کشور منتشر کردند، توسط نویسنده کتاب اصلاح شود. از جمله در صفحات ۳۴۵ تا ۳۴۷ نقد مطالب مطرح شده در مصاحبه کشکولی با حمید شوکت قابل ذکر است.
۷- ارائه نمونههای عینی تاریخی در مورد نتایج وابستگی به بیگانگان
۸- نشان دادن نتایج الگو برداری غلط و بی نتیجه سازمان انقلابی حزب توده تقلید از انقلاب چین
در حالی که در چین بهخاطر شرایط مساعد در روستاها، مائو توانست انقلاب روستایی را سازمان دهی کند و به تدریج شهرهای بزرگ را فتح کند اما در ایران اصولا شرایط برای حرکتهای مسلحانه آن هم با اتکاء به اعتقادات مارکسیستی و وابسته به بیگانه وجود نداشت، رهبران گروههای مائوئیستی با چشم بستن به این واقعیت همچنان بر ادامه این خط مشی غیر بومی تاکید داشتند و حتی نقد درونی اعضای خود را در داخل کشور رد میکردند.
نگاهی به اشکالات جزئی در کتاب
۱- جابجایی در پاورقی ازجمله صفحات ۱۴۰ که باید در صفحه ۱۳۲ آمده است.
۲- ارائه اطلاعات تکراری درمتن کتاب ازجمله صفحات ۶۰ و ۶۱، ۱۶۷، ۱۷۲ و ۱۷۳ ،۲۱۰ و ۲۱۱
۳- ارائه اطلاعات تکراری در پاورقی و متن کتاب از جمله صفحات ۱۴۱ و ۱۹۸
۴- نداشتن توضیحات در مورد بعضی از اشخاص که در پاورقی نیاز به توضیحات داشت. از جمله صفحات ۱۳۲ و ۱۳۶ در مورد افرادی مانند اردشیر فرید مجتهدی، حماد سیبانی در صفحه ۳۵۳ محمد زنجانی در صفحه ۳۷۳
۵- در بعضی موارد جزئی اطلاعات غلط در متن ارائه شده از جمله صفحه ۲۵۸ و پاورقی ۳۶۹ در مورد بازی ایران واسرائیل که تاریخ آن به اشتباه ذکر شده است. تاریخ صحیح بازی مذکور ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ است.
۶- اشکالات تایپی جزئی ازجمله صفحات ۴۰، ۴۲۱
۷- درمورد ارجاع به منابع در پاورقی در موارد اندکی صفحات مورد نظر ذکر نشده است از جمله در صفحات ۵۴ و ۸۶ و ۱۹۵ و ۴۰۸ ودر بعضی موارد از جمله در صفحه ۱۹۷ به منبعی ارجاع داده شده که قابل پیگیری نیست و ناقص معرفی شده است. در مواردی هم به «همان» منبع اشاره میشود در حالی که اصل منبع در چند صفه قبل ذکر شده است از جمله در صفحه ۴۳۷ در پنج مورد با ذکر همان به سندی ارجاع داده میشود که در صفحه ۴۳۲ آمده است.
۸- در مواردی در متن کتاب ادعایی مطرح شده که منبع آن ذکر نشده است از جمله در صفحات ۶۱ و۸۵ و۱۷۲و ۳۷۲ و ۴۳۲ تا ۴۳۶و۴۴۵. در صفحه ۴۳۸ نادری از قول یکی از اعضای کمیته مرکزی نقل قولی می آورد که معلوم نیست چرا نام این عضو کمیته مرکزی را ذکر نمی کند و از آن مهم تر اینکه نمی نویسد که این نقل قول را در کجا دیده است و هیچ منبعی برای آن ذکر نمی شود. اینگونه موارد قطعا تاثیر منفی بر باور پذیری مخاطبان کتاب و نیز اعتبار بخشی آن دارد.
۹- شرح حال بعضی از اشخاص در پاورقی ناقص است بهطوریکه از سرنوشت فردِ مذکور، ذکری نمیشود.
۱۰- ارائه اطلاعات در مورد یک شخص یا یک موضوع بصورت ناقص از جمله در مورد مصاحبه پارسا نژاد در صفحه ۱۱۸ که مصاحبه تاثیرگذار او مشخص نشده است در کجا با چه رسانهای و در چه زمانی انجام شده است.
۱۱- کتاب متاسفانه منابع خود را برای مطالعه بیشتر بصورت یکجا در پایان کتاب ارائه نکرده است.
اشکالات اساسی کتاب «مائوئیسم در ایران»:
۱- در مورد نام کتاب به باور نگارنده بهتر بود کتاب تحت عنوان «تاریخ مائوئیستها در ایران» از پیدایی تا سال ۱۳۶۳، منتشر میشد. یا اگر نام خلاصه برای نویسنده اهمیت داشت، حداقل کتاب بهتر بود «مائوئیستها در ایران» نامگذاری میشد. زیرا از نظرواژه شناسی مائوئیسم یعنی مکتب یا ایدئولوژی برگرفته از اندیشههای مائو. در حالی که مباحث کتاب به هیچ وجه وارد تشریح مکتب مائوئیسم درایران نمیشود و اصولا کتاب به چگونگی شکلگیری اندیشه مائوئیسم در ایران کار ندارد. بلکه دقیقا به بررسی چگونگی پیدایش سازمان ها و احزاب مائوئیستها (هوادارن اندیشه مائو ) در ایران و عملکرد آنها از زمان انشعاب از حزب توده تا سال ۱۳۶۲ پرداخته است.
۲- درمورد سیروس نهاوندی جا داشت با توجه به دسترسی نویسنده به اسناد ساواک، اطلاعات بیشترو دقیق تری نسبت به آنچه که در منابع قبلی آمده است، ارائه میشد. حداقل در مورد زندگی نامه نهاوندی از تولد تا ناپیدایاش اطلاعات بیشتری در مقایسه با مقاله آقای محمدحسین خسروپناه در فصلنامه نگاه نو شماره ۹۱ در آذرماه ۱۳۹۰ در اختیار مخاطبان قرار میداد.
۳- در مورد این آدم مرموز لااقل باید بعضی از اسناد ارائه شده ازجمله در صفحه ۲۷۰ در مورد پیشنهاد ساواک برای همکاری با سیروس نهاوندی در بخش پیوستها تصویر آنها ارائه میشد. که متاسفانه ارائه نشده است. همچنین اسناد ساواک در مورد طرح موسوم به عملیات شاهین که در صفحات ۲۷۰ تا ۲۷۲ شرح داده شده است به دلیل اهمیت آنها، لازم بود تصویر اصل اسناد مذکور در بخش سندهای کتاب ارائه میشد.
۴- آوردن متن بازجوییها بصورت مفصل در متن اصلی کتاب تا حدودی مخاطبان را از اصل ماجرا دور میکند. در حالی که میشد خلاصه آن اسناد آورده شود و اصل اسناد در ملحقات کتاب در اختیار پژوهشگران قرار داده شود. به باور نگارنده این اشکال اساسی در روایت تاریخی کتاب نمیتواند با بهانه اهمیت محتوای سند توجیه شود. در این مورد به عنوان نمونه نگاه کنید به صفحات ۷۸ تا ۸۰ و صفحات ۳۰۲ و ۳۰۳. اما اشکال دیگرمربوط به ارئه یک سند مهم از وضعیت اردوی حزب رنجبران در میان خوانین قشقایی است که در صفحات ۳۹۵ تا ۴۰۴ کتاب عینا آمده است. با وجود اهمیت این سند نویسنده میتوانست رئوس مهم مطالب مطرح شده را دستهبندی کند تا خواننده مجبور نباشد قریب به ۹ صفحه سند را پشت سر هم بخواند و از اصل ماجرا دور بماند. ضمن آنکه روشن نیست نادری اصل این سند یا کپی آن را در کدام منبع دیده است زیرا در پایان گزارش هیچ ارجاعی داده نمیشود.
۵- در صفحه ۴۴۵ توضیحاتی تحت عنوان پایان اکثریت ارائه شده است که به سرنوشت رهبران حزب رنجبران در اسفند ۱۳۶۱ میپردازد. در این بخش سئوالات مکرری بی جواب مانده و به نظر میرسد نویسنده آنگونه که در بخشهای قبلی کتاب با دقت و تیزبینی تحولات مائوئیستها در ایران را پیگیری میکرد در مورد بعد از انقلاب به هر دلیل به اجمال گذرانده است.
۶- ازآنجا که کتاب در روایت تاریخی خود به ماجراهای گوناگون و اسامی اشخاص و امکان مختلف اشاره دارد نویسنده میتوانست برای کمک به درک بهتر مطالب مطرح شده خلاصهای از آنچه روایت شده به خوانندگان در آغاز هر بخش ارائه کند.
۷- در این کتاب به ماجرای حمله مائوئیستها در قالب تشکل به اصطلاح «سربداران جنگل» به آمل در پنجم و ششم بهمن ۱۳۶۰ پرداخته نشده است که از این جهت نقص کتاب محسوب میشود زیرا جا داشت این ماجرا به دلیل اهمیت آن و پیوستگی با جریان شناسی مائویستها در ایران و عملکرد آنها در شرایط جنگی کشور پرداخته میشد.
کتاب «مائوئیسم در ایران»نوشته محمود نادری در ۵۴۴ صفحه و بهای ۵۰ هزار تومان از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده است.
ایبنا