به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ آکادمی نوبل ادبیات قانونی تحت عنوان قانون ۵۰ ساله انتظار برای انتشار آرشیو و مدارک مربوط به جایزه نوبل ادبیات دارد. مدارک آرشیوی جدید نشان میدهد محمدعلی جمالزداده، داستاننویس ایرانی هم یکی از نویسندگانی بود که داوران در جایزه نوبل ادبیات ۱۹۶۹ آثارش را بررسی کردند و در یک قدمی دریافت جایزه نوبل ادبیات قرار داشت.
۱۰۳ نام به عنوان نامزدهای جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۹ منتشر شده است و جمالزاده شماره ۲۴ این فهرست بلند است. در آرشیوهای آکادمی نوبل آمده است که یی پیتز آسموسن، ایرانشناس و استاد دانشگاه کپنهاگ نویسنده ایرانی را به آکادمی نوبل پیشنهاد کرده بود. از دیگر نامزدهای سال ۱۹۶۹ میتوان به سیمون دوبوار، نویسنده و فیلسوف فرانسوی و خورخه لوئیس بورخس، نویسنده آرژانتینی اشاره کرد.
سیدمحمدعلی موسوی جمالزاده، متولد سال ۱۲۷۰ در اصفهان نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بود. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند. «یکی بود، یکی نبود»، «دارالمجانین»، «تلخ وشیرین»، «سر و ته یک کرباس»، زمین، ارباب دهقان»، «قصه ما به سر رسید»، «هفت کشور»، و .....چند نمونه از آثار متعدد نویسنده شهیر ایرانی است. جمالزاده در سال ۱۳۷۶ در ژنو سوئیس درگذشت.
البته جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۹ به ساموئل بکت رسید. ساموئل بکت در سال ۱۹۶۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد اما آرشیوهای گزارشات نوبل نشان میدهد اعضای آکادمی سوئدی در سال ۱۹۶۹ به انتخاب نویسنده ایرلندی تردید داشتند و مطمئن نبودند موضوعات موجود در آثار بکت با روح نوبل ادبیات همخوانی داشته باشد.
در وصیتنامه آلفرد نوبل آمده است افتخار دریافت نوبل به فردی میرسد که آثارش را «در مسیری ایدهال نوشته باشد.» برنده هر سال توسط اعضای آکادمی سوئدی انتخاب میشود و جزئیات انتخاب برنده تا ۵۰ سال فاش نمیشود.
مستندات سال ۱۹۶۹ پس از ۵۰ سال در اختیار عموم قرار گرفته است و نشان میدهد آندره اوسترلینگ، رئیس کمیته داوران نوشته بود که «متأسفانه باید اعلام کنم که درباره همخوانی آثار این نویسنده با روح وصیتنامه آلفرد نوبل تردید زیادی دارم. البته منکر ارزشهای هنری نمایشنامههای بکت نیستم اما هجونامههای انسانگریزانه نویسنده به روش سوئیفت و بدبینی افراطیاش به سبک جاکومو لئوپاردی بسیار پررنگ است.
اوسترلینگ در سال ۱۹۶۴ هم مخالف انتخاب بکت به عنوان برنده نوبل بود و نوشته بود: «برنده شدن بکت در این جایزه را به سبک خودش پوچ و عبث میدانم.»
البته دیگر اعضای آکادمی در سال ۱۹۶۸ علاقه زیادی به انتخاب بکت داشتند و «شفقت انسانی را که الهامبخش آثارش هستند» مورد تمجید قرار دادند.