به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایش نکوداشت ره یافته و دانشمند فرهیخته مرحوم پروفسور یحیی علوی (کریستین بونو) پنج شنبه ۱۷ بهمن ماه از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۲ در قم، ابتدای خیابان معلم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، طبقه چهارم برپا میشود.
کریستین (یحیی) بونو یکی از چهرههای برجسته علوم اسلامی بود که در سال ۱۹۷۹ با مطالعه آثار رنه گنون فیلسوف مسلمان فرانسوی، به دین اسلام درآمد.
وی که نام خود را به یحیی علوی تغییر داده بود، در سال ۱۹۵۷ میلادی در شهر فرایبورگ آلمان در خانوادهای مسیحی و کاتولیک، متولد شد، به خاطر شغل پدر تا سن ۱۰ سالگی در آلمان و الجزایر میزیست و پس از آن راهی استراسبورگ فرانسه شد.
میل به عرفان و آشنایی با ادیان شرقی در وجود او بود و از این رو به مطالعه آثار موجود در این زمینه و سفرهای متعدد به اسپانیا، مراکش، ایتالیا، بلژیک، هلند و آلمان پرداخت.
پس از آن او با آثار رنه گنون فیلسوف مسلمان فرانسوی آشنا شد و تحت تأثیر آثار او در سال ۱۹۷۹ به دین اسلام درآمد. سپس در رشته زبان و ادبیات عرب و اسلامشناسی به تحصیل پرداخت و در دانشگاه با آثار هانری کربن آشنا شد.
بونو در سال ۱۹۸۷ مدرک پروفسور اگرژه را اخذ کرد و در سال ۱۹۹۵ از رساله دکتری خود تحت عنوان الهیات در آثار فلسفی و عرفانی امام خمینی در دانشگاه سوربون دفاع کرد که در سال ۱۹۹۹ به عنوان پژوهش سال برگزیده شد.
وی برای تدوین رساله خود از سال ۱۹۹۱ به ایران آمد و مدت هفت سال از جلسات سید جلال الدین آشتیانی در مشهد، در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی استفاده برد. پس از آن هم حدود ۱۵ سال در مشهد اقامت گزید.
وی به تألیف، ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان فرانسوی هم مبادرت ورزیده است. مؤسسه فرهنگی ترجمان وحی در قم در سال ۲۰۰۰ میلادی ترجمه قرآن وی را منتشر ساخت. از ویژگیهای این ترجمه، روان بودن به همراهی تفسیری مختصر به ضمیمه واژهنامه الفاظ قرآن است.
یحیی بونو در مصاحبهای درباره سیر زندگی دینی و فکری خود میگوید: قبل از این که مسلمان بشوم، حتی مسیحی مذهب درستی نبودم. مثل همین اروپاییهای عادی و معمولی که بیشتر لامذهب هستند و در حقیقت، یعنی عنوان مسیحیت داریم ولی حقیقتش را نداریم. حتی انتصاب درستی به این آئین خیالی مسیحیت نداریم، ولی من تقریباً از مدرسه و از دوران دبیرستان در طلب چیزی بودم. ناراضی بودم از این راهی که جلوی من باز بود. یعنی راهی که درس میخوانیم برای یک کار. برای کار چرا؟ کار برای زندگی مادی؟ به این برنامه خیالی غرب قناعت نکردم و راضی نبودم.
خوب بیشتر در آغاز حرکت آنچه در غرب رواج داشت از ادیان شرقی مخصوصاً «بودیسم» و «هندوئیسم» بود و این آئینها را پیگیری میکردند. بررسی میکردند و دنبال میکردند.
من هم این طور، تماس من با فلسفه شرق، اول توسط آئین بودیسم بوده. آن زمان دانشجو نبودم. من درس را اصلاً ترک کرده بودم که منقطع بشوم، برای این بحث، در یک فلسفه ماورای طبیعت، یک چیزی که مهمتر از این دنیا و پایدارتر از این دنیا باشد.
در جریان این بررسیها در بودیسم کتابهای شخصی را پیدا کردم به اسم «اوونه گینو»، یک فیلسوف فرانسوی است که مسلمان شده، شاید از نخستین فرانسویها که در زمان معاصر مسلمان شدند.
ایشان در سال ۱۹۵۱ فوت کرده است. ایشان قبل از جنگ جهانی اول در اوج استعمار، اسلام آورد.
این یک خصوصیت مهم بود. او کتابهای زیادی درباره اسلام و فلسفه و عرفان نوشته است.
من تمام کتابهای ایشان را خواندم و با این مطالعات مسلمان شدم. یعنی توسط بحث فلسفی و عرفانی و شاید هم بیشتر عرفانی.
آن وقت تصمیم گرفتم که زبان عربی را یاد بگیرم. در فرانسه الان یک رشته دانشگاهی است که بعداً تخصص پیدا میکند، بعد از لیسانس، مثلاً تخصص رشته ادبیات عرب یا رشته زبانشناسی یا رشته تاریخ یا رشته اسلام شناسی.
وقتی مسلمان شدم رفتم برای ادامه تحصیل. از مسئله شیعه و سنی و فرق و اختلاف بین این دو هم من اصلاً خبر نداشتم.
رفتم مسجد برای مسلمان شدن و مسلمان شدم ولی خبر نداشتم که «سنی» چیست و «شیعه» چیست. در این یک سال اول که مسلمان شدم با کتابهای استاد (مرتضی) مطهری که شاگرد علامه طباطبایی بودند، آشنا شدم. با تشیع آشنا شدم و دانستم اول که مسلمان شدم، سنی بودم. به خاطر این به فلسفه و عرفان بیشتر گرایش پیدا کردم و به گروههای متصوفه که در جهان سنی مذهب هستند، مخصوصاً در شمال آفریقا.
در این بین با یکی از استادان بزرگ که استاد من هم از کشور مالی بود آشنا شدم. ایشان با این که در گروه تیجانی بود اما در حقیقت شیعه بود و الان فوت کرده است. ظاهراً آنها یک سلسله اساتید بودند که تشیع را مخفیانه در بین شاگردان خصوصیشان ابلاغ میکردند. او به من هم توصیه کرد که توسط دامادش، تشیع را انتخاب کنم. من هم از طریق متون عرفانی اصیل شیعه، از متون عرفانی و فلسفی با شیعه آشنا شدم.