شناسهٔ خبر: 61524 - سرویس دیگر رسانه ها

اکنون از فوکو بپرسید نظرت درباره انقلاب ایران چیست؟

عبدالمجید مبلغی گفت: دو نوع مطالعه درباب انقلاب در ایران مطرح می‌شود؛ پسافوکویی و پیشافوکویی. کار فوکو از سنخ و جنس دیگر است و اهمیت آن در حوزه مطالعات انقلاب بسیار مهم است.

اکنون از فوکو بپرسید نظرت درباره انقلاب ایران چیست؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پژوهشکده نظریه‌پردازی سیاسی و روابط بین‌الملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ششمین نشست از سلسله‌ نشست‌های دانش نقد سیاسی، نشست «فوکو و انقلاب اسلامی» را دوشنبه ۱۴ بهمن برگزار کرد. سخنران این نشست عبدالمجید مبلغی، دکتری علوم سیاسی (اندیشه سیاسی) از دانشگاه تهران بود و وی مقالات فوکو را در کتاب «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند» بررسی کرد.

فوکو دوبار از ۱۶ تا ۲۴ سپتامبر به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد. کتاب «ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند» ترجمه مقالاتی است که فوکو در پی این دو سفر و پیش از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ درباره انقلاب اسلامی ایران نوشته است. متن فرانسه همه این مقالات در جلد سوم از مجموعه نوشته‌های پراکنده فوکو چاپ شده است.

مبلغی در ابتدای سخنانش گفت: فوکو سه مساله را برای مطالعه انقلاب معرفی می‌کند. نخست تبارشناسی نظم موجود، دوم تبارشناسی اراده برای تغییرات و سوم تبارشناسی امری سیاسی. دیدگاه دیگر فوکو بر این موضوع نیز اشاره می‌کند که چند و چون تغییر گفتمان منجر به تغییرات مهمی می‌شود. فوکو را با وجه ادبی هم می‌شناسند و نکات را به شیوه‌ای استعاره‌ای بیان می‌کند.

وی افزود: پهلوی بر این مساله پافشاری می‌کرد و ادعایش این بود که حکومتش نوسازی است اما مطالعه فوکو نشان می‌دهد که کدهای حکومت با نوسازی نسبت عمیقی ندارد و این حکومت در باب کهنه‌پرستی است. آنچه ما داریم از جنس نوسازی نیست و از نوسازی به مثابه یک تکنیک گفتمانی استفاده می‌کند. به هم رسیدن کهنه‌زیستی و نوسازی ممکن نمی‌شود مگر با یک ملات.

مبلغی ادامه داد: حکومت شاه باستان‌گرا بود و درک ایدئولوژیک گذشته‌گرایانه‌ای از تاریخ داشت. فوکو از پهلوی به حکومت غصبی اشاره می‌کند که میراث مشروطه را رها کند و می‌خواهد تاریخ پشت سر خود را کات کند و به باستان‌گرایی بپردازد. پهلوی می‌خواهد تاریخ پیوسته خود را نفی کند و به هزار و چند سال پیش برگردد که هم زیر سایه و هم در هراس است. نوسازی به جای این‌که به گسترش اهداف منجر شود به ایجاد مشکلات نظم موجود می‌انجامد.

وی افزود: معرفی اقتدار نخست در قالب ارتش خود را نشان می‌دهد. ارتش ما بر اساس نیاز شاهان شکل گرفته و مدافع شاهان بوده است. شاهان قاجار وابسته به روس‌ها بود و ارتش رنگ قاجاری پیدا کرد. در دوره پهلوی شاه وابسته به باستان‌گرایی بود و ارتش رنگ باستانی به خود گرفت. ایران گویا پنجمین ارتش جهان را داشته باشد. از هر سه دلار درآمد کشور یک دلارش خرج این بازیچه گرانقیمت می‌شود اما اصل قضیه این است: تنها با بودجه، با تجهیزات، با هواپیماهای شکاری و با هاورکرافت ارتش ساخته نمی‌شود. چه بسا وجود تجهیزات جلوی ساخته شدن ارتش را بگیرد.

مبلغی به دیدگاه فوکو پرداخت و گفت: فوکو این چنین ارتش ایران را تبارشناسی می‌کند: اولا در ایران چهار ارتش وجود دارد نه یکی، ارتش سنتی که در سراسر خاک کشور مامور پاسداری و مدیریت است؛ گارد شاهنشاهی که سپاه جان‌نثار دربسته‌ای است با شیوه استخدام خاص، با مدارس خاص، با محله‌های مسکونی خاص که برخی را یک شرکت فرانسوی ساخته است؛ ارتش جنگی با سلاح‌هایی که گاهی پیچیده‌تر از سلاح‌هایی است که ارتش آمریکا در اختیار دارد و بالاخره سی تا چهل هزار مستشار آمریکایی.

به گفته او، ثانیا کمال دقت به عمل آمده است که چیزی از نوع ستاد کل فرماندهی به وجود نیاید و هر یک از واحدهای بزرگ ارتش شاه مستقیم به خود او متصل می‌شود. یک پلیس داخلی بر همه نظارت می‌کند. هیچ یک از افسران ارتش ارشد نمی‌تواند بی‌اجازه خود شاه جابجا بشود. یکی از ایشان به من گفت: یکی از همکاران من شاه را سرزنش کرده بود که چرا درجه ژنرالی ارتش انگلستان را پذیرفته است. به نظرش آمده بود که این بچه‌بازی‌ها مال زمان ملکه ویکتوریاست. نتیجه‌اش این شد که او که در برابر مصدق از شاه حمایت کرده بود سه سال زندانی شد.



وی ادامه داد: فوکو بر این باور است که در ایران نفت و فقر و ارتش جایگاه بسیار مهمی دارد. به نظر اقتصاددانان، چهار میلیون ایرانی از قِبَلِ ارتش نان می‌خورند اما این‌ها کافی نیست که ارتش را از یک پایه مستحکم اجتماعی برخوردار کند یا آن را در کار توسعه اقتصادی شرکت دهد. عمده سلاح‌ها از خارج خریداری می‌شود.

مبلغی گفت: در ایران ارتش ایدئولوژی موثری ندارد. این ارتش ایده درون‌زایی ندارد و آنچه دارد دشمنی با مارکسیسم است. این ارتش اقتدار ناشی از گسترش درون‌زا را هم نداشته است. در ایران چنین امکانی به ارتش داده نشده و بخش‌های بزرگ ارتش وابسته به شاه هستند. با تجهیزات نمی‌توان ارتش ساخت شاید تجهیزات جلوی پیشرفت ارتش را بگیرد. این ارتش در مانورهای سیاسی پراقتدار ظاهر می‌شود اما در خیابان که وارد می‌شود در برابر مردم ناتوان است. ارتش در خیابان می‌فهمد که تنها است، وابسته به شاه است، شکستش ایدئولوژیک نیست بلکه ذهنی است.

وی به تبارشناسی امر سیاسی نیز پرداخت و گفت: در تبارشناسی که فوکو به آن می‌پردازد از چپ‌های تندرو تا راست‌های تندرو وجود داشته است از کمونیست‌های روسی تا لیبرال‌ها که مجموعه گسترده‌ای از نیروهای سیاسی هستند که همگی به سمت هدف نهایی مشخص می‌روند. جامعه ذیل یک هدف متکسر جمع می‌شوند و از بالای تمام ایدئولوژی‌ها بروز می‌کنند.

مبلغی در ادامه پرسشی را مطرح کرد و گفت: حکومت شاه از مردم چه می‌خواسته است؟ و در پاسخ افزود: حکومت‌های دموکراتیک از شما می‌خواهد در ارتباط با سیاست بی توجه نباشید و نسبت به سیاست متوجه‌هانه عمل کنید اما حکومت شاه از مردم فرمانبرداری می‌خواهد که در این گفتمان جدید پایبند شوید. خواستی که عرضه می‌شود از جانب انقلابیون این است که برخی مبتنی به اولویت اقتصادی و برخی نیز به ضرورت و اهمیت نوسازی است اما آن‌چه اراده جمعی حکومت است در گیر این‌ها نیست.

وی در بخش دیگر سخنانش گفت: ایران هیچ‌گاه مستعمره نبوده است اما وابستگی درازمدت داشته است. ایران هیچ‌گاه مستعمره را تجربه نکرده است و کسانی که در ایران حکومت می‌کنند این شناس را نداشتند که مشکلات را به گردن پیشینیان بیندازند. امام خمینی در ذهنیت مردم ایران پایان وابستگی خارجی شناخته می‌شود و فوکو از دل گفت‌وگو با مردم کوچه و بازار تحلیل خود را می‌نویسد.

مبلغی افزود: دو نوع مطالعه درباب انقلاب در ایران مطرح می‌شود؛ پسافوکویی و پیشافوکویی. کار فوکو از سنخ و جنس دیگر است و اهمیت آن در حوزه مطالعات بسیار مهم است، فوکو به کارش شکوفایی و جذابیت بخشیده است اما برخی ضعف‌ها نیز در کار فوکو قابل ملاحظه است. فوکو به قدرت نرم در مطالعه انقلاب اسلامی به خوبی می‌پردازد اما به اشکال قدرت سخت نمی‌پردازد.

وی ادامه داد: فوکو تحت تاثیر هایدگر است و پساساختارگراها برای ما ایرانی‌ها جذاب هستند و فوکو نیز جزو آن دسته است. فوکو اجازه می‌دهد که نظام آگاهی خود را به مثابه نه فقط ابژه مطالعه کند بلکه باید سوژه را نیز مورد مطالعه قرار دهیم. فوکو رویکرد تبارشناسانه دارد و باید برگردید به اتفاقاتی که به مثابه گفتمان محقق شده است. تاریخ برای فوکو اصالت ندارد بلکه یک مساله است.

مبلغی در پایان سخنانش گفت: مباحث فوکو درباره انقلاب به رغم جذابیت بعدها مشکل‌آفرین می‌شود و بعد از انقلاب و گروگان‌گیری‌هایی که صورت می‌گیرد کسی نیست مصاحبه‌ای با فوکو انجام دهد و بگوید حالا نظرت درباره انقلاب اسلامی چیست؟