شناسهٔ خبر: 61671 - سرویس دیگر رسانه ها

پژوهشی ژرف با نظریه‌پردازی‌های بی‌باکانه در افول و سقوط شاهنشاهی ساسانیان

کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» ساختار سیاسی حکومت ساسانی را «کنفدراسیون» ساسانی-پارتی خوانده و همچنین دوران پس از حملات عرب‌ها (تا انقلاب عباسی) را واکاویده است.

پژوهشی ژرف با نظریه‌پردازی‌های بی‌باکانه در افول و سقوط شاهنشاهی ساسانیان

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» (اتحادیه ساسانی ـ پارتی و فتح ایران به دست عرب‌ها) نوشته پروانه پورشریعتی با ترجمه آوا واحدی نوایی از سوی نشر نی منتشر شد.

این اثر پژوهشی است ژرف با نظریه‌پردازی‌های بی‌باکانه. نویسنده بر سر آن است تا از تاریخ دوره پسین ساسانی ابهام‌زدایی و از بخشی از اطلاعات پراکنده و آشفته درباره این تاریخ رمزگشایی کند؛ بدان‌سان که از آنچه در این دوره و پس از یورش عرب‌ها بر سرزمین ایران رفت، تصویری روشن و معنادار از منظر ایرانی به دست دهد. پایمردی نویسنده در یافتن روزنه‌های امید و آزمودن همه راه‌های ممکن برای روشنگری درباره ابهامات و یافتن حلقه‌های اتصال پراکندگی‌های تاریخی به‌راستی درخور ستایش است. بدین‌سان، نویسنده با رویکردی ریشه‌ای، انتقادی و مقایسه‌ای درباره یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین عرصه‌های تاریخ نظریه‌های زیروزبرکننده و شورانگیز پیش رو نهاده است.

این کتاب در دو بخش اصلی «تاریخ سیاسی» و «جریانات دینی» تنظیم شده است. همان‌گونه که از این عناوین پیداست، بخش نخست کتاب به بررسی عوامل و وقایع مؤثر در فروپاشی سلسله ساسانی اختصاص یافته و در بخش دوم نقش تعاملات جریانات دینی رایج در گستره فرمانروایی ساسانیان در به فرجام رسیدن روزگار این سلسله بررسی شده است. پس از پیش‌گفتار مترجم نکاتی درباره حرف‌نویسی و ارجاعات آمده است. فصل اول با عنوان تاریخ سیاسی به پیش‌آگهی‌ها، اتحادیه ساسانی ـ پارتی، تعبیری بازنگریسته از نظام حکومتی ساسانی، فتح ایران به دست عرب‌ها و حکومت‌های دودمانی طبرستان پرداخته است. جریان‌های دینی نیز در بخش دوم به نمای دینی دوره ساسانی و قیام‌های دوره باستانی پسین در خراسان و طبرستان اشاره کرده است. پایان‌بخش کتاب نیز به جدول‌ها، تصویر و نقشه، منابع، واژه‌نامه و نمایه اختصاص دارد.

دیدگاه کلی به تاریخ ساسانیان مقطعی است؛ بدین معنی که تاریخ ساسانیان را اساسا از سویی از تاریخ اشکانیان و از دیگر سو از تاریخ پساباستان ایران جدا می‌انگارند. برخلاف دانشمندانی چون نولدکه و کریستنسن و دیگران که به صورتی «گذرا» به استمرار تاریخ دودمان‌های قدرتمند پارتی در دوران ساسانی پرداخته‌اند، پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که نقش دودمان‌های پارتی در تاریخ ساسانیان بسیار اساسی‌تر و بنیادین‌تر از نقشی گذرا و حاشیه‌ای بوده است. به همین دلیل در حد امکان تاریخ این دودمان‌های پارتی و افت‌وخیز و قدرت‌ آن‌ها را در عصر ساسانی بازبینی کرده و به نقد کشیده است. این تاریخ را به دلایل مختلف به خصوص از دوران فرمانروایی یزدگرد اول ساسانی تا زمان فروپاشی حکومت ساسانی می‌توان دنبال کرد.



این پژوهش ساختار سیاسی حکومت ساسانی را «کنفدراسیون» ساسانی - پارتی خوانده و همچنین دوران پس از حملات عرب‌ها (تا انقلاب عباسی) را واکاویده است. فرض بنیادین این واکاوی بر این است که اصرار بر تحلیل تاریخ ایران براساس جداسازی سلسله‌ها و به صورت مقطعی (هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی) موجب می‌شود برخی واقعیت‌های اساسی تاریخ باستان و پساباستان نادیده گرفته شود و چه بسا به بیراهه رفتن در شناخت تاریخ ایران، به طور کل منجر شود.

این نگاه که بر استمرار سیر تاریخ ایران مبتنی است و نه بر گسست و تقطیع آن بر مبنای سلسله‌ها امکان درک بهتر استمرار فرهنگی در تاریخ ایران را نیز فراهم می‌کند. بدیهی است که پذیرش چنین نگاهی برای آن دسته از پژوهشگرانی که به تاریخ اشکانیان و ساسانیان بسان دو دوره جداگانه می‌پردازند البته آسان نیست. از این جاست که نخستین الگویی که پژوهش حاضر پیش می‌کشد اصرار بر تداوم تاریخی و موثر دودمان‌های پارتی و نقش و قدرت آن‌ها در شاهنشاهی ساسانی است.

نویسنده با بررسی دوباره مجموعه گسترده‌ای از منابع نوشتاری و یافته‌های فرهنگی مادی و با مقابله دقیق داده‌های گوناگون درباره چرایی سقوط شاهنشاهی ساسانی و چگونگی فتح ایران به دست عرب‌ها به نظریه‌ای تازه دست یافته است. نظریه‌ای که در این کتاب طرح شده، دست‌کم از چند جهت درخور توجه جدی است. همان‌طور که خود نویسنده در پیش‌گفتار و سخن پایانی کتاب شرح داده است، دلایلی به دست داده‌اند تا نتیجه آن شود که جامعه پژوهشی به تاریخ دوره باستانی پسین ایران با همه اهمیتی که در سیر بعدی تاریخ ایران و تاریخ خاورمیانه دارد، توجهی ناچیز نزدیک به هیچ نشان دهد.

نخستین ویژگی برجسته این کتاب آن است که پس از سال‌ها رکود پژوهشی در حوزه مطالعات تاریخی دوره باستانی پسین ایران، توجه پژوهشگران را به این حوزه مطالعاتی جلب کرده و در این عرصه جنب‌وجوشی تازه پدید آورده است.

ویژگی دیگر این کتاب آن است که الگوهای نظری را که از زمان استاد فقید کریستنسن در حوزه مطالعاتی دوره باستانی پسین ایران جا افتاده و مسلم انگاشته شده بود، از نو بررسی کرده و با دلایلی منقح نادرستی بخش‌هایی از آنها را نشان داده است. برای نمونه یکی از مباحث جالب توجهی که نویسنده در این کتاب مطرح کرده، ارتباط مهاجمان مسلمان با بخش‌هایی از حکومت ساسانی است. نویسنده در کتاب خود نگاه مسلط بر مطالعات ساسانی را مورد نقد قرار داده است، نگاهی که طی بیش از هفتاد سال گذشته تحت تاثیر نظریه آرتور کریستینسن بوده است.

نظریه وجود یک شاهنشاهی متمرکز ساسانی در این کتاب رد شده و نویسنده معتقد است حکومت ساسانی شکلی شبیه به یک کنفدراسیون داشته که نتیجه همکاری سیاسی خانواده‌های بزرگ اشکانی و ساسانی بوده است و خانواده‌های اشکانی در بر سر کار آمدن یا سقوط بیشتر پادشاهان ساسانی موثر بوده‌اند. پورشریعتی همچنین اوج همکاری خاندان‌های اشکانی و ساسانی را در زمان پیروزی‌های ساسانیان در زمان جنگ‌های سی‌ساله با رومیان می‌داند و معتقد است تزلزل در اتحاد این خانواده‌ها عامل شکست ساسانیان بوده و باعث پدیدآمدن دوره‌ای از تغییر و بی‌ثباتی در حکومت ایران شده است. دوره‌ای که شاهد بر سر کار آمدن هشت پادشاه و ملکه در طی چهار سال است.

از دیگر نقاط قوت این پژوهش آن است که نویسنده در پژوهشی روش‌مند اساس کار خود را بر همنشینی و مقابله متونی قرار داده است که در گستره زمانی موردنظر در سرزمین‌های گوناگون و به زبان‌های متفاوت نوشته شده‌اند. همین شیوه در شناسایی بعضی شخصیت‌های پارتی که ذکر آنها در منابع مختلف به نام‌های متفاوتی بوده، راهگشا بوده و در بازیابی حلقه‌های مفقوده بعضی روایات تاریخی کارساز افتاده است.

فرد دانر استاد خاورنزدیک دانشگاه لندن درباره این کتاب گفته است: «این کتاب پژوهشی ممتاز و ماندگار است. انتشار این اثر منظری پیش رو می‌گذارد که بی‌درنگ اندیشه را به پیرامون بسیاری از موضوعاتی که کتاب بدان پرداخته است پرواز می‌دهد. از میان کتاب‌هایی که در طی سالیان خوانده‌ام، تنها چند نمونه را به یاد می‌آورم که بتوانند به لحاظ ترکیب شگفت‌انگیز اصالت، تیزبینی، شفافیت ارائه‌ مطالب، بررسی باریک‌بینانه‌ منابع، و رمزگشاییِ عملی معماها با این اثر برابری کنند. من از مطالعه‌ آن بسیار آموختم. به باور من، پس از گذشت هفتاد سال از انتشار ایران در زمان ساسانیان، اثر کریستنسن، کتاب دکتر پورشریعتی از مهم‌ترین آثار منفرد در ارتقای درک ما از تاریخ ایران است. مشخصه‌ چشمگیر این کتاب وسعت دستور کار نویسنده و مهارت او در درهم‌تنیدن قانع‌کننده‌ رشته‌های مختلف است. این رشته‌ها مشتمل‌اند بر رقابت سیاسی دودمانی میان خاندان‌های بلندپایه، فروپاشی ساسانیان پیش از حمله‌ بیزانسی‌ها و عرب‌ها، تنوع دینی در ایران سده‌های میانی، مسائل تاریخ‌نگاری و جزئیات مهمی که از مهرها و اسناد دیگر به دست آمده‌اند. هریک از این موارد به‌تنهایی می‌توانند پژوهشگران را سال‌ها در ژرفای خود گرفتار کنند -کما اینکه با بسیاری چنین کرده‌اند- اما پورشریعتی هریک از آن موضوعات را در کلیتی مرکب و معنادار متحد کرده و در بررسی دقیق‌تر هریک از آنها سهیم بوده است.»

کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» در 642 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهای 160 هزار تومان از سوی نشر نی منتشر شد.