فرهنگ امروز/ رسول آبادیان
استاد هوشنگ ظریف، نوازنده چیرهدست و صاحبسبک ایرانی، بر اثر ایستقلبی و درسن 81سالگی درگذشت. استاد ظریف یکی از چهرههای مطرح در نوازندگی ساز تار بود که توانست علاوه بر حفظ ارزشهای نهفته در این ساز، آن را در سراسر جهان معرفی کند. در فرصت پیش رو به سراغ تعدادی از اهالی موسیقی رفتیم تا نظرشان را پیرامون وجوه اخلاقی و هنری استاد فقید جویا شویم.
هوشنگ ظریف از آن جمله هنرمندن ایرانی بود که شیوه منحصر به فرد نوازندگیاش شهره خاص و عام است؛ هنرمندی که علاوه بر نواختن ساز تار، با سازهایی چون سهتار و تنبک نیز آشنایی کامل داشت. جایگاه هنری نویسنده کتاب آموزش تنبک با کمک حسین تهرانی، ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران، تصحیح ردیفهای آوازی محمود کریمی، نتنگاری و ویرایش چهار کتاب درباره استاد لطفالله مجد، اسدالله مجد، جلیل شهناز، فرهنگ شری ف و ابراهیم سرخوش و همچنین کتابهایی چون دستور مقدماتی تار و سه تار، کتاب اول و دوم و سوم هنرستان موسیقی از آنجهت دارای جایگاهی ویژه و ممتاز است که او توامان بر تئوری و وجوه عملی هنر موسیقی اشراف کاملداشت. گفتنی است که ظریف متولد سال 1317 در تهران بود و در هنرستان موسیقی ایران یادگیری موسیقی و به صورت ویژه تارنوازی را آغاز کرد.
یکی از نابغههای موسیقی
«حسامالدین سراج»، چهره شناختهشده موسیقی آوازی ایران درباره وجوه علمی و عملی ظریف میگوید: «سخن گفتن از هوشنگ ظریف به دلیل ابعاد مختلف شخصیتی و هنری چندان کار آسانی نیست. شما از هر سمت که نگاه کنید، این هنرمند را یکی از نابغههای موسیقی ایرانی میبینید به این دلیل که هم آثار قلمی ارزشمند فراوانی دارد و هم بیش از هر آهنگساز و نوازنده دیگری سابقه ضبط آلبوم و حضور در اقصینقاط جهان در معرفی موسیقی ایرانی داشته. درکنار فعالیتهای متعدد فرهنگی در قالب هنر موسیقی، وجه شاگردپروری استاد را هم باید اضافه کرد. هوشنگ ظریف با شخصیت مثالزدنیاش توانسته چهرههای بزرگی در نوازندگی تربیت کند که هرکدام از آنها هماکنون اساتیدی تام و تمام هستند. یکی از افرادی که در معرفی و نمود بیشتر استاد نقش بسزایی دارد، «استاد فرامرزپایور» است. پایور با شناسایی هنر متعالی ظریف از او دعوت کرد که در گروهش بیش از پیش بدرخشد. کسانی که موسیقی سنتی ایران را دنبالکردهاند به خوبی میدانند که چهرههایی چون «حسینعلیزاده»، « داوودآزاد»، «بهرامخانی» و... دستپروردههای استاد ظریف هستند. یکی از نکات بارز پیرامون شخصیت استاد ظریف این است که انسانی فوقالعاده بزرگوار و مهربان بود؛ نکتهای که در کنار بعد هنری ایشان، شخصیتی کامل را به نمایش میگذاشت. استاد ظریف دارای سلوک و رفتاری بود که منحصر به فرد است. کسانی که از نزدیک با او حشر و نشر داشتهاند به خوبی میدانند که ظریف درست مانند یک پدر مهربان، هم دلسوز شاگردانش بود و هم اعتلای موسیقی را آرزو میکرد. به هر شکل فقدان چنین هنرمندی بزرگ برای جامعه هنری بسیار سنگین و غیر قابل تحمل است. من به نوبه خود به خانواده این هنرمند بزرگ تسلیت عرض میکنم و آرزوی صبر دارم.»
بیدار و دریاوار
یکی دیگر از فعالان حوزه موسیقی، علی مغازهای، پژوهشگر موسیقی ایرانی و دبیر جشنواره «آینهدار» است. او در یادداشت کوتاهی که در اختیار ما گذاشته، نوشته است: «درین شبها/ که گل از برگ و/ برگ از باد و/ باد از ابر میترسد / درین شبها/ که هر آیینه با تصویر بیگانهست/ و پنهان میکند هر چشمهای سر و سرودش را/ چنین بیدار و دریاوار/ تویی تنها که میخوانی... (تقطیعی از شعر استاد شفیعی کدکنی) اما در قفای استاد بیمانند موسیقی ایران، هوشنگ ظریف چه دریغ و افسوسها باید روا داشت در این هجران معصومانهاش. هنرمند وارستهای که تمام عمر بیسر و صدا زیست و هنر و ذوق ناب موسیقی پراکند و باز بیسر و صدا از میانمان رفت؛ بی آنکه انتظار بدرقهای داشته باشد. روح بزرگش در چنان ظرافتی بود که هنگام نواختن تار، در هنگامه تبلور نواها و احساسات درونیاش بر پیکر تار، سکوتهای میان اصوات را بیش از اصوات میتوانستیم بشنویم. او خالق سکوت بود. صدای واقعی و تار او را باید در لابهلا و در فاصله میان تُنهای به اجرا درآمده او میشنیدیم اما فقط همین نبود. او صداها را نیز پرورده میکرد. او برای هر اندازه از طنینها و کششها دست به آفرینش میبرد. دسته تار صحنه رقصی آیینی بود انگار. پنجهاش هماهنگی گروه رقصی را میمانست که بر دسته تار در رقص و سماع هستند اما این همه هنرش نبود. سکوت و سیالیت اصوات نه در پنجه و مضرابش که در زیستهاش رقصان بودند. او به دور از غوغا بر تار نواخت و نواخت تا زندگی را بنوازد. تا زندگی نوازش یافته را نمایان سازد. نمیدانم تا چه حد بر این هنر والای خود آگاهی داشت اما میتوانم با ایمان بگویم آنچه مینواخت از ناخودآگاه فرویدی عمیقی سرچشمه میگرفت که شاید در مینیاتور ایرانی، در کاشیکاری و معرقکاری و میناکاری و منبتکاریهای قدما میتوان نطفههای این ناخودآگاه را یافت و شاید بر همین اساس است زمانِ بدرود گفتنش بر جهان مادی و پرهیاهوی ما. باری، ظریف در اوج هیاهوی نوظهور عالمگیر، بدرود گفت و رفت. گویی از هیاهو برای بدرقه خود نیز ناخشنود بود؛ گویی بهانه خوبی یافت که به همگان بگوید من رفتم اما شما مراقب خود باشید. لازم نیست رفتنم را همراهی یا بدرقه کنید. بمانید در خانه یا در اتاق خویش، به موسیقی گوش بسپارید و از هیاهوی زمانه دور بمانید؛ گویی آخرین ساخته او همان سکوت ممتد باشد. این بار انگار ظریف به جهان میگوید؛ در روزگار غوغا، تنها سکوت است که میماند» از دیگر فعالیتهای استاد ظریف میتوان به نوازندگی تار در برنامههای موسیقی ملی ایران در رادیو و تلویزیون ایران به مدت 20 سال، اجرای برنامههای موسیقی اصیل و سنتی ایران در شهرهای مختلف ایران و کشورهای دنیا ازجمله امریکا، شوروی سابق، کانادا، ژاپن، فرانسه، انگلیس، ایتالیا، مصر و... اشاره کرد.
دوستی 60 ساله
«داوود گنجهای» استاد پیشکسوت موسیقی ایران و از دوستان نزدیک ظریف درباره هنر و شخصیت او میگوید: «من افتخار آن را داشتهام که دوستی 60سالهای با استاد ظریف داشته باشم و بدون تعارف میگویم که همواره به این دوستی افتخار کردهام و نتیجه این همراهی را هم دیدهام. نخستین شاخصه ممتازی که من به عنوان یک دوست در استاد ظریف دیدم، وقار و شخصیتی بینظیر بود؛ شخصیتی که همه عمر تلاش کرده بود خودسازی را سرلوحه کار قرار دهد و این هنر شخصیتی را به دیگران هم منتقل کند. به گمان من استاد ظریف از آنجمله هنرمندانی است که شایسته عنوان استاد بود چون مقام استادی در فرهنگ ما مقامی صرفا هنری نیست بلکه ریشه در باورها و اعتقادات و رسوم ما دارد. نه تنها من بلکه همه دوستانی که با استاد حشر و نشر داشتهاند بر این نکته توافقنظر دارند که ظریف نه تنها یک هنرمند بزرگ بلکه یک پیشرو در اخلاق و منش و بزرگواری هم بود و همین نکته باعث شده بود که شاگردانش هیچگاه از گردش متفرق نشوند و همواره او را به عنوان یک بزرگ در ذهن داشته باشند. وجود استاد ظریف سراسر لطف بود و مهر و من به خوبی یادم میآید در جاهای مختلفی که کار میکردیم، وجود و حضور او به عنوان یک بزرگ در همه زمینهها مشهود بود. به تعبیری دیگر میتوانم بگویم «آنچه خوبان همه دارند استاد ظریف یکجا داشت.» یکی دیگر از مواردی که خاص شخصیت و هنر استاد بود، بیحاشیهبودن و داشتن دلی دریایی بود. من مدتی که با ایشان رفت و آمد داشتم هیچگاه نشنیدم که از کسی بد بگوید و خدای ناکرده بخواهد چهره یک هنرمند را برای دیگران به عنوان چهرهای مخدوش معرفی کند. کلامی که همواره بر ذهن و زبان ایشان جاری بود، مهر بود و آشنایی و دوستی. افتخار دیگر من این بود که زیر سایه استاد در جاهای مختلفی از جمله «شورای عالی موسیقی»، «خانه موسیقی» و«هیاتمدیره کانون مدرسان موسیقی» همکار باشم و خرسندم که بگویم در آن سالها آنچه میخواستم از محضر ایشان کسب کردم. استاد علاوه بر سلوک خاص شخصیتیکه داشتند، دارای هنری خدادادی هم بودند و همه ما میدانیم که وجوه نوازندگی ایشان دارای چه مشخصاتی است. ظریف که باید گفت در تمام طول عمرش ظریف زندگی کرد، یکی از مبتکران و نوآوران بزرگ در زمینه موسیقی ما بود. وجهی منحصر به فرد از هنر که توانست چهرههایی عالی مانند« حمید متبسم، داریوش طلایی، داریوش پیرنیاکان» را به موسیقی ایرانی معرفی کند. استاد ظریف استاد ابداع و نوآوری بود تا جایی که یادم میآید استاد «محمدرضا لطفی» جایی به من گفت که گاهی از قدرت پنجه ظریف حیرتزده میشود. او همچنین به وجه بیحاشیهبودن استاد اشاره کرد و گفت به گمان من هر آنچه یک جامعه از یک هنرمند انتظار دارد، یکجا در وجود ظریف جمع شده است. به هر شکل کسی که ما از دست دادیم توانسته بود با صرف یک عمر، تاثیری به اندازه چند قرن بر موسیقی داشته باشد. بدون آنکه ادعا کند و منتی بر سر دیگران بگذارد. او دارای روحی بخشنده و خدادادی بود که توانست به بهترین نحو ممکن از آن پاسداری کند و نامی نیک از موسیقی ما و سلوکی خاص از شخصیت را برای آیندگان به یادگار بگذارد. وقار و متانتی که در وجود استاد جمع شده بود برای همه ما مانند شرکت در یک کلاس اخلاق بود و امیدوارم بتوانیم حتیالامکان آنچه به عنوان امانت در اختیارمان گذاشت را در اختیار نسلهای بعد بگذاریم.» به محض مخابره خبر درگذشت استاد هوشنگ ظریف، بسیاری از هنرمندان عکسالعمل نشان دادند و مطالبی منتشر کردند. این مطالب که سراسر همدلی و افسوس است بیشتر از هر نکته دیگر بر وجه مردممداری ظریف اشاره دارند.
سرسلسله قلندران تارنواز دوره معاصر
پژوهشگر حوزه موسیقی و نوازنده نیز درباره هنر و شخصیت استاد ظریف میگوید: «در آغازین ماههای فراگیری موسیقی و موهبت ورود به این دریای علم بیپایان (که مدیون برادر ارجمندم جهانشاه هستم)، با آثار بینظیر علینقی وزیری آشنا شدم. آثاری که با سرپنجگان قدرتمند، پخته و با درکی عمیق از این آثار توسط هوشنگ ظریف اجرا شده بود. دخترک ژولیده، ژیمناستیک موزیکال، اتود دشتی و... از آن زمان تا الان پس از حدود ۳۵ سال، وقتی به هوشنگ ظریف میاندیشم، جز شفافیت مثالزدنی در اجرای قطعات، تکنیک قوی و صحیح و سایر خصوصیات موسیقایی ایشان نشنیده و ندیدهام و برایم قابل درک است که چرا بزرگان موسیقی ایران بدون پیشوند «استاد» از ایشان نام نمیبردند. در سالهای بعد و سعادت مهیا شدن اولین دیدارها با ابعاد دیگری از خصوصیات این بزرگمرد موسیقی ایران آشنا شدم. او معلمی متعهد کارآزموده و لایق بود. آن چنان که شاگردانش از حسن اخلاق و شیوه منحصر به فرد تدریسش نقلقول میکنند. معلم بیبدیلی که برترین تارنوازان دوره معاصر از جمله: حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، داریوش طلایی و... تا هنرمندان نسلهای بعدی این بزرگان از کلاس درس و عشق و اخلاقش بهرهمند بودهاند. راهروهای هنرستان و دانشگاه بوی او و ترنم نغمه سازش را به یادگار خواهد داشت. در حوزه نوازندگی تار آثار ایشان جزو برنامههای ثابت آموزش است. در سالهای دانشجویی و حضور در دانشگاه ارتباط با ایشان بیشتر شد و در سالهای بعد که در فرهنگسرای ارسباران اشتغال داشتم، هوشنگ ظریف یکی از بزرگترین حامیان معنوی فعالیتهای موسیقی این فرهنگسرا بود و بسیاری از برنامهها با حمایت و حضور این استاد ارزنده برگزار میشد و فرهنگسرا افتخار حضور ایشان را داشت. دریغ که ایشان به خاطر کسالت حضور نداشتند تا مراتب قدردانی و قدرشناسی شاگردانش و اهالی موسیقی را برای ۵ دهه خدمات ارزشمندش به موسیقی ایران شاهد باشد.
تلاش ما بر این بود که نظریات بخش بیشتری ازجامعه موسیقی را پیرامون زندگی و شخصیت و هنر استاد جویا شویم که متاسفانه میسر نشد. در ادامه گزیدهای از اظهارنظرهای چند استاد دیگر در این رابطه را از خبرگزاریها و فضای مجازی گزینش کردهایم که خلاصهای ازان را میخوانیم.
زندگی را به عاشقان سپرد
وجه شاگردپروری استاد ظریف در کنار احترام تمام و کامل باعث شده که بسیاری از شاگردان او در فقدانش دلنوشتههایی منتشر کنند که از آن میان میتوان به نوشته کوتاه حسین علیزاده اشاره کرد. علیزاده در غم ازدست رفتن استادش نوشته است: «زندگی را به عاشقانش سپرد/ و رقص انگشتانش در حرکتند/ تا از نغمههایش زندگی جاری بماند/ عطر عشق، عطر زندگی را/ در وجودمان دمید/ تا عاشق بمانیم و از یادش شاد شویم/ ظریف افسانه بود ...» هوشنگظریف در دوران جوانی و اوج اشتیاق برای یادگیری فنون متعدد و گسترده موسیقی ایرانی تقریبا شانس آن را داشت تا با بزرگانی از این عرصه همدوران باشد و به نوبه خود، خوشهای از خرمن آنها بر چیند. زمانی که سرگذشت ظریف را در پهنه موسیقی مرور میکنیم در مییابیم که او از محضر اساتیدی چون «موسی معروفی»، «علی اکبر شهنازی»، «روحالله خالقی»، «جواد معروفی» و «حسین تهرانی» بهرهمند بوده که با ذوق و استعداد ذاتیاش پیوند خورده و باعث ظهور یگانهای در موسیقی ما شده است.
انسانی متین
داریوش پیرنیاکان، یکی از شاگردان استاد در مطلبی کوتاه نوشته است: «درگذشت استاد هوشنگ ظریف مایه اندوه و تاسف فراوان گردید. استاد ظریف معلم بیبدیل تار که نزدیک به سه نسل از تارنوازان بنام در محضر درس ایشان پرورش یافته و بالنده شدند، انسانی بود متین و آرام و آدابدان و شریف که بیش از نیم قرن از عمر خود را صرف تعلیم و اجرای موسیقی اصیل ایرانی کرد.»
تلاش فراوان برای موسیقی
از دیگر چهرههای مطرح موسیقی ایرانی که درباره ظریف سخن گفته، «فرهاد فخرالدینی» است که گفته است: «بسیار متاثر شدم. انسانی شریف، کاردان، زحمتکش را که سالهای سال در عرصه آموزش موسیقی ایرانی تلاشهای فراوان کرد از دست دادیم. ما سالها در هنرستان موسیقی و رادیو همکار بودیم و در این سالهای اخیر در شورای عالی خانه موسیقی نیز در کنار هم بودیم. اجرای تکنوازی ایشان در آلبوم «یاد یار مهربان» با صدای کاوه دیلمی بسیار ماندگار است. در گذشت این هنرمند والا در این شرایط، بسیار جانگداز است و من این ضایعه را به همسر هنرمندشان و جامعه هنری ایران تسلیت میگویم.»
بهت و اندوه برای موسیقی
هوشنگ کامکار نیز در نوشته کوتاهی عنوان کرده است که «در این شرایط، غم جانکاه و ضایعه عمیق دیگری که داغ آن تا ابد میماند بر دردها و زخمهای دیگرمان افزوده شد. مرگ بزرگترین، محبوبترین، انسانترین و استادترین هنرمند موسیقی ایران که شاگردان ارزشمندی را تربیت کرده بود دنیای موسیقی ما را در بهت و اندوه فرو برد. هوشنگ ظریف همیشه جاودان خواهد بود و دستاوردهایش فراموشنشدنی است. او انسانی بزرگ و با محبت بود. درگذشت این هنرمند والا را به جامعه فرهنگی ایران تسلیت عرض میکنم.» کیهان کلهر، نوازنده و آهنگساز ایرانی و برنده چند جایزه بزرگ بینالمللی نیز در این رابطه چنین نوشته است: «یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران، تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند. فقدان انسان وارسته و معلم دانا، استاد هوشنگ ظریف را به دوستداران فرهنگ و هنر تسلیت میگویم و برای خانواده ایشان مخصوصا یار و همراه همیشگی استاد بانو «پروین صالح» آرزوی صبر و آرامش دارم.»
روزنامه اعتماد