به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم و چهره ماندگار فلسفه در ادامه یادداشتهایی که در ایام شیوع ویروس کرونا نگاشته است یادداشت جدیدی نوشته که در ادامه میخوانید؛
در نوشتهای میان بلایای طبیعی و آفتهای ناشی از تکنولوژی مثل آلودگی آب و هوا و خاک و خشک شدن زمین و خرابی محیط زیست تفاوت قائل شده و گفته بودم که علم و تکنولوژی تاحدودی میتواند از طریق پیش بینی از بروز بلایای طبیعی جلوگیری کند و به جبران اندکی از آسیبهایش بپردازد، از عهده آفتهایی که از درون تکنیک میزاید به سختی بر میآید و شاید برنیاید.
ویروسها هم گرچه در همه جا میتوانند وجود داشته باشند این احتمال هم وجود دارد که گاهی بدون قصد و آگاهی آزمایشگران از آزمایشگاهها بیرون آیند و به سرعت در دهکده تکنیکی جهان پراکنده شوند. با این بلیه، البته با علم و تدبیر و سخت افزار و نرم افزار تکنیک میتوان مقابله کرد. گویا این سخن ضدیت و مخالفت با تکنولوژی تلقی شده است. غافل از اینکه علم و تکنولوژی چیزی نیست که بتوان با آن مخالفت کرد. اگر گفته شود که جهان و هر چه در آنست تخته بند تکنیک است و هیچ چیز و هیچ کس از فرمان آن نمیتواند سر برتابد معنی اش نفی تکنیک نیست.
در شرایطی که یک روستایی ساده در کشوری مثل کشور ما باید مبلغ ناچیز مصرف برق کلبه اش را از با رمز دوم پویا پرداخت کند و مظلومی که میخواهد عرض حال تظلم به دادگاه بدهد تا در سامانه ثبت نام نکند عرض حالش پذیرفته نمیشود، مخالفت با تکنیک چه وجه و معنایی دارد؟ دولت الکترونیک آمده است و به هیچ وجه اهل مسامحه و مدارا هم نیست. مختصر بگویم تکنیک نه مجموعه وسایل، بلکه دایرمدار نظم جهان کنونی است. در یک صد سال اخیر کسانی از اهل نظر در مطلق بودن و دائمی بودن این نظم و همه توانی تکنیک تردید کرده اند و البته این تردید برایشان گران تمام شده است.
تکنیک گرچه براساس نقد و نقادی پدید آمده است، اکنون دیگر در همه جا و به خصوص در جهان توسعه نیافته هر نقدی بر مخالفت و دشمنی حمل میشود. متأسفانه نویسندگان و روشنفکران هم به جای اینکه در گفتهها و قضایا با نظر تأمل و نقد بنگرند با کسی که خلاف سخن آنها چیزی بگوید دشمنی میکنند و به او ناسزا میگویند. از شیوع این چنین ویروسهایی هم نباید غافل ماند.
در پنجاه شصت سالی که من به یاد می آورم و ما کم و بیش به این عارضه دچار بوده ایم در اختلافها کسانی جانب این و گروهی جانب آن را گرفته اند و هرگز ندیده ام که کسی مانند قاضی «جدال مدعی با سعدی در بیان توانگری و درویشی» پا در میان بگذارد و به دو طرف تذکر دهد که به جای ناسزاگویی به سخن یکدیگر گوش کنند و حتی اگر به توافق نرسیدند هر کدام برسر قول خود بمانند بی آنکه به مخالف خود بی حرمتی کنند. شرط اخلاق هم همین است. با تاسی به تهمت زنندگان و ناسزاگویان راه به اخلاق نمیتوان برد. اخلاق حرف و ادعا نیست. قول و فعل باید اخلاقی باشد.