فرهنگ امروز/ امیر هاشمی مقدم
پیشبینیپذیر است که به خاطر حضور مهمان ناخوانده کرونا در کشور، نمایشگاه کتاب تهران –که بیگمان میتوان آن را بزرگترین رویداد فرهنگی سالانه کشور دانست- هم، مانند بسیاری از برنامههای دیگر برگزار نخواهد شد. در دو ماه گذشته که خانهنشینی به بخشی انکار ناپذیر از زندگی ایرانیان تبدیل شده، ضرورت خواندن کتابهای الکترونیکی (در قالب پیدیاف، ایپاپ یا دیگر فرمتها) بیش از پیش احساس شد. خوشبختانه با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد، بسیاری از ناشران و نویسندگان و همچنین فروشگاههای کتابهای الکترونیکی (همچون طاقچه، کتابراه و فیدیبو) نسخه رایگان یا تخفیفخورده کتابهای الکترونیکی زیادی در دسترس ایرانیان قرار گرفت. شاید یکی از پیامدهای مثبت کرونا (در کنار صدها پیامد منفیاش) بازتر شدن پای کتابهای الکترونیکی به خانه ایرانیان باشد.
نسخه قانونی و فروشی کتابهای الکترونیکی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان، روز به روز گسترش بیشتری مییابد؛ چرا که با هزینهای کمتر از نسخه چاپی، صدها و هزاران کتاب را میتوانند در گوشی تلفن همراه، تبلت، رایانه و یا دستگاههای کتابخوان همراه خود داشته و در مترو، پارک، مسافرت، مهمانی و… از زمانشان به بهترین شیوه ممکن استفاده کنند.
در ایران البته به دلایلی چند، هنوز کتابهای الکترونیکی جایگاه خود را نیافتهاند. در سطح بینالمللی، همکاری نکردن فروشگاههای بزرگ کتاب الکترونیکی (همچون آمازون) با ناشران ایرانی –به دلایلی همچون رعایت نکردن قانون کپیرایت توسط ناشران ایرانی و همچنین تحریمهای بینالمللی- و در سطح ملی، همکاری نکردن برخی ناشران برای فروش نسخه الکترونیکی کتابهایشان، احساس ضرورت نکردن برای خواندن نسخه الکترونیکی از سوی خواننده ایرانی، کمیاب و گران بودن دستگاههای کتابخوان در ایران -که برخلاف تلفن همراه و رایانه، به چشم آسیب نمیزند- و… این فرایند را در ایران عقب انداخته است.
اما بالاخره دیر یا زود کتابهای کاغذی به سود کتابهای الکترونیکی از رونق خواهد افتاد. بنابراین هیچ دور از ذهن نیست که نمایشگاه بینالمللی کتاب –و حتی کتابفروشیها- نیز دیر یا زود رونق خود را از دست بدهند. کتابهای الکترونیکی به همه شهروندان این فرصت و امکان را میدهند که همزمان با انتشار یک کتاب، آنرا در دور افتادهترین روستاها و نقاط کشور یا حتی جهان خریداری کنند (به شرط داشتن اینترنت). بنابراین دیگر ضرورتی به حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب و حتی کتابفروشیها نیست. رویدادهای جنبی در نمایشگاه کتاب (همچون دیدار با نویسندگان و مترجمان برجسته، سخنرانیها، نشستهای ادبی، رونمایی از کتاب و…) نیز ضمن آنکه میتوانند بهصورت برخط / آنلاین برگزار شوند، به تنهایی جذبه آنچنانی ندارند که بدون نیاز به حضور در نمایشگاه کتاب بتوانند ایرانیان را از گوشه و کنار کشور به نمایشگاه کتاب بکشانند.
البته در این میان ممکن است برخی ناشران -به دلایلی همچون سود بیشتر در فروش نسخههای کاغذی؛ انجام مخفیانه چاپهای بعدی کتاب بدون دریافت مجوز و به دور از آگاهی نویسنده برای پرداخت نکردن دستمزد وی و…- در برابر انتشار الکترونیکی کتابهای خود مقاومت ورزند؛ اما پیشبینیپذیر است که دیر یا زود تقاضای بیشتر برای نسخه الکترونیکی کتابها، آنان را نیز وادار به عقبنشینی خواهد کرد. همچنین مراکز پخش کتاب که اکنون بهصورت مافیایی قوی، با دریافت دست کم ۲۰% سود خالص از بهای پشت جلد کتابها، تنها اقدام به توزیع کتابهای ناشران یا نویسندگان آشنای خود میکنند و مانع از پخش و دیده شدن کتابهای ناشران و نویسندگان رقیب (بهویژه در حوزههایی که خودشان کتاب توزیع کردهاند) میشوند، از دیگر مخالفان جدی نشر الکترونیکی کتاب هستند. در واقع این ۲۰% هزینه اضافهای که مراکز پخش کتاب دریافت میکردند در کنار هزینه کاغذ و چاپ و… که در نسخه الکترونیکی وجود ندارد، باعث کاهش چشمگیر بهای کتابها میشود.
البته اکنون نیز بسیاری از نویسندگان نمیدانند چه تعداد نسخه الکترونیکی از کتابهایشان به فروش رفته؛ چرا که بیشتر ناشران حق آگاهی از شمار نسخههای الکترونیکی فروختهشده را برای خود محفوظ داشته و نویسنده مجبور است تنها به گفتههای ناشر درباره آمار فروش اعنماد کند. اما این مشکل را میتوان هنگام عقد قرارداد میان نویسنده و ناشر برطرف کرد تا فروشگاههای کتاب الکترونیکی در صورت درخواست نویسنده، آمار فروش را در اختیار وی نیز بگذارند.
به هر روی و ورای همه این مباحث، به نظر میآید مسئولین ناچارند به فکر جایگزینهایی برای نمایشگاه بینالمللی کتاب باشند؛ رویدادی که حقیقتاً در جهان کمنظیر و مایه مباهات ایران بود و میلیونها ناشر، نویسنده، مترجم، پژوهشگر، استاد دانشگاه، دانشجو و… همهساله چشم به راه رسیدنش بودند.