به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ به تازگی دوفصلنامه علمی- پژوهشی فلسفه علم فراخوانی منتشر کرده که براساس آن از تمامی پژوهشگران و صاحب نظران دعوت کرده تا مقالات پژوهشی خود در مورد موضوع «علم، جامعه و تاریخ در همه گیری کرونا» ارسال نمایند. به بهانه این فراخوان و موضوع انتخابی آن با غلامحسین مقدم حیدری، سردبیر مجله علمی پژوهشی فلسفه علم، دانشیار گروه فلسفه علم و مدیر گروه تاریخ علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفتگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید؛
چشم اندازهای پژوهشی درباره شیوع بیماری و قرنطینه
مقدم حیدری گفت: با ادامه نمایان شدن ویروس کرونا در جوامع بیشتر، این ویروس در سرتاسر جهان همه گیر شده است و افراد، خانوادهها و اعضای تیمهای پزشکی را در کشورهای گوناگون درگیر خود کرده است. بسیاری از افراد و اعضای کادر پزشکی در پی ابتلاء به این ویروس جان خود را از دست دادهاند که مایه تأسف و تألم همگان شده است. آنچه که با نام ویروس کرونا در ذهن همه تداعی میشود دو چیز است: شیوع بیماری (سرایت بیماری از فردی به فرد دیگر) و قرنطینه افراد جامعه. این دو موضوع میتواند ابژه مطالعات گوناگون قرار گیرد. در اینجا قصد دارم به بررسی چشم اندازهای پژوهشی بپردازم که این موضوعات را از منظر مطالعات فلسفی، تاریخی و اجتماعی علم مورد بررسی قرار میدهند.
بیماریهای همهگیر در تاریخ
وی افزود: از گذشتههای دور موضوع بیماریهای همه گیر مورد توجه جوامع گوناگون بوده است؛ یونانیان باستان دلیل بیماری همه گیر را (miasma) بخار و هوای آلوده میدانستند. البته منظور آنان از میاسما سرایت هوای آلوده از فردی به فردی دیگر نبود، بلکه وقتی بخار یا هوای آلوده بر منطقه فرود میآمد و آن را در بر میگرفت تمام افراد به بیماری خاصی مثل طاعون مبتلا میشدند. این تصور تا قرن شانزدهم پابرجا بود تا اینکه جیرولامو فراکاسترو (Girolamo Fracasto) نظریهای ارائه کرد که بیماریهای عفونی نتیجه انتقال تخمهای(seed) بیماری هستند. مطابق این نظریه -که آغازگر نظریه جرمی (Germ theory)در پزشکی است- بیماری از سه روش انتقال مییابد: از طریق تماس مستقیم با فرد بیمار، از طریق پوشاکی که در تماس با فرد بیمار بوده است و از طریق هوا. جرمهای بیماری از نظر فراکاسترو موجوداتی زنده نبودند، بلکه موادی شیمیایی بودند که با تبخیر سبب آلودگی هوا میشدند. این مواد در بافتهای بدن فرد میزبان منتشر میشدند و با تغییرات شیمیایی در آنها سبب بیماری میشدند.
مقدم حیدری افزود: در اواخر قرن نوزدهم لویی پاستور و رابرت کخ نشان دادند که جرمهای بیماری خود ارگانیسمهایی زنده هستند که بعدها به میکروب معروف شدند. تحقیقات دانشمندان بر روی بیماری موزائیک تنباکو سبب شد تا در سال ۱۹۳۵ وندل استنلی به جرمهایی کوچکتر از میکروب به نام ویروس دست یابد. تصور رایج آن است که ویروسها عوامل بیماریزای کوچک اند که فقط در سلولهای زنده یک ارگانیسم تکثیر میشوند. اینکه ویروس ارگانیسم زنده است یانه، هنوز هم مورد مناقشات فراوانی میباشد.
پژوهش میشل فوکو درباره قرنطینه
مدیر گروه تاریخ علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: قرنطینه یکی دیگر از موضوعهای بسیار جذاب و با اهمیت در اپیدمیها میباشد. یکی از متفکرانی که روی این موضوع کار کرده است، میشل فوکو است. او در مقاله The birth of social medicine میگوید: «دو مدل بزرگ نهاد پزشکی در تاریخ غرب وجود دارد: یکی به وسیله جذام و دیگری به وسیله طاعون به وجود آمده است» فوکو معتقد است که راهکار جذامخانه برای کنترل جذام مدل «جداسازی»(isolation) و راهکار کنترل طاعون مدل قرنطینه(Quarantine) بوده است.
وی افزود: این دو مدل هنوز هم در دنیای معاصر به کار میروند. وقتی نهاد به پزشکی در تشخیص بیماریای واگیردار به تشخیص قطعی میرسد، فرد مبتلا را از افراد سالم جدا میکند تا بیماری سرایت ننماید. این مدل برای بیماریهایی همچون جذام است که در مدت زمان کوتاه همه گیر نمیشوند، اما بیماریهایی که سریعاً به همه گیری میانجامند- مثل طاعون- جداسازی بیماران از افراد سالم امکان پذیر نیست. از این رو از مدل قرنطینه استفاده میشود. بدین گونه به شیوه غربالگری افراد سالم در امان میمانند و افراد بیمار جدا میشوند. این مدلی است که هم اکنون در کشورهای مختلف برای کنترل اپیدمی کرونا انجام میشود.
سردبیر مجله علمی پژوهشی فلسفه علم گفت: فوکو پس از شرح شیوه قرنطینه در پاریس قرن نوزدهم این نکته را بیان میکند که دلیل اهمیت یافتن این دو مدل در تمدن غربی، اهمیت یافتن «جمعیت» است و این به نوبه خود به دلیل گسترش ساختارهای شهری میباشد. شهر دو ملاحظه عمده را در پی دارد: ملاحظه سیاسی و ملاحظه اقتصادی. ترس از شورشها سبب شد تا شهر تحت حکومتی یکپارچه قرار گیرد. از سویی دیگر مرکز تولید صنعتی بودن شهر و مرکز خرید بودن آن سبب شد تا شهر مرکزی اقتصادی در نظر گرفته شود. پیرو این دو ملاحظه، «جمعیت» به عنوان یک مسئله ظاهر شد که سلامت و بهداشت آن مهمترین دغدغه حکومت شد. از این رو فاضلابها، گورستانها و بیماریهای اپیدمی از مهمترین مسائل حکومتها شدند. از نظر فوکو به کارگیری مدل قرنطینه در واقع واکنش اضطراری طبقه بورژوا به بیماری اپیدمی بود.
وی اضافه کرد: این دو موضوع یعنی بررسی تغییر مفهوم سرایت از میاسما تا نظریه جرمی و چگونگی تبیین اپیدمیها توسط آنها، و به کارگیری مدل قرنطینه در جوامع آکادمیک غربی موضوع تحقیقات گستردهای از منظر مطالعات تاریخی و فلسفی علم و فلسفه پزشکی قرار گرفته است. برخی از جدیدترین این آثار عبارتند از:
Alex Broadbent (2013) Philosophy of epidemiology, Palgrave Macmillan
Ann H. Kelly&Frédéric Keck& Christos Lynteris(2019) The anthropology of epidemics, Routledge Studies in Health and Medical Anthropology
در حالی که در جامعه ما با وجود رخ دادن اپیدمیهای فراوان در یکصد سال اخیر تقریباً به ندرت مطالعه تاریخ پزشکی یا مطالعات اجتماعی (از نوع جامعه شناسی معرفت علمی) در این حوزه انجام شده است. حتی در مورد مطالعات اپیدمیها در تمدن دوره اسلامی نیز آثار پژوهشی چندانی در جامعه ما وجود ندارد. در حالی که غربیها هنوز هم درباره مفهوم اپیدمی و سرایت در سرزمینهای دوره اسلامی کارهای پژوهشی انجام میدهند. یکی از کارهای اخیر در این زمینه مقاله زیر است:
Russell Hopley(2010) CONTAGION IN ISLAMIC LANDS: Responses from Medieval Andalusia and North Africa, Journal for Early Modern Cultural Studies, Vol. 10, No. 2,
در این مقاله نویسنده با بیان احادیث منتسب به پیامبر اکرم درباره سرایت بیماری و جذام و طاعون می کوشد تا قضاوتهای انجام شده در اندلس درباره تشخیص افراد مبتلا به بیماریهایی همچون جذام را مورد بررسی قرار دهد. در بخشی از این مقاله به بررسی فتوایی از ابن رشد میپردازد که درباره مبتلا بودن امام جماعت مسجدی به جذام صادر شده است. ابن رشد در برابر این پرسش قرار میگیرد که امام جماعت مبتلا باید از کار خویش عزل شود یا نه؟ آیا وی باید شهر را ترک کند یا نه؟
دانشیار گروه فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه تصریح کرد: جای بسیار تأسف است که در جامعه ما ادبیات علمی چندانی از سنخ مطالعات فوق وجود ندارد و یا بسیار اندک میباشد. گرچه شیوع کرونا جامعه ما را با مشکلات فراوان و غم و اندوه بسیار مواجه کرده است، اما میتواند مورد مطالعه اندیشمندان جامعه قرار گیرد تا شاید نتایج پژوهشهایی از این دست بتواند در مواقع بحرانی راهنمای سیاستگذاری هایمان در پیشگیری و کنترل اپیدمیها باشد. از این رو گروه فلسفه علم و فناوری و گروه تاریخ علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر آن شده از کلیه پژوهشگران و صاحب نظران دعوت نماید تا مقالات پژوهشی، مروری و دیدگاههای تخصصی خود در مورد علم، جامعه و تاریخ در همهگیری کرونا را برای مجله علمی پژوهشی فلسفه علم ارسال نمایند. آثاری مد نظر است که مشخصاً متمرکز بر پژوهشهای فلسفۀ علم، فلسفۀ پزشکی، فلسفۀ تکنولوژی، تاریخ علم مرتبط با بیماریهای همه گیر بویژه کرونا باشند. مقالاتی که صرفاً منظر پزشکی، اپیدمیولوژی، یا سایر جنبههای علمی تکنیکی به موضوع کرونا پرداختهاند مدنظر نیستند.
وی در پایان توضیح داد: پژوهشگران و صاحب نظران میتوانند تا اول مرداد ماه مقالات خود را در سایت نشریه به آدرس http://philosophy.ihcs.ac.ir/ بارگذاری کنند. این مقالات مورد داوری قرار میگیرد و سپس منتخبین آن در شمارهای که قرار است اواخر تابستان- اوایل پاییز منتشر شود چاپ میشود.