فرهنگ امروز/ پرویز نوری
امسال - همانطور که میدانید - موعد همیشگی جشنواره بینالمللی فیلم کن در ماه مه هر ساله به خاطر شیوع ویروس کرونا به تعویق افتاده است... اما هر زمان که صحبت از «کن» میشود ماجراهایی را به یاد میآورد که در طول هفت دهه این اتفاق مهم سینمایی فراموش نشده و نمیشود.
ماجرای اول: سرقت بزرگ
سه مرد مسلح نقابدار وارد آن هتل اشرافی میشوند، در حالی که آماده شلیکند.
ماه آگوست سال 1994 در یک بعدازظهر آرام ساحل ریویرا و بیرون هتل کارلتن کن... در پیادهروها رفت و آمد دیده میشود و طبق معمول توریستها مشغول خرید از مغازهها هستند و به دنبال لباس شیک برای رفتن به ساحل طلایی مدیترانه آن هتل بزرگ. اما در داخل هتل در شگفتی مهمانان و کارگرها روی زمین دراز کشیدهاند تا خود را از دود و آتشی که به وجود آمده و سر و صدا برحذر دارند. در مغازه جواهرفروشی هتل، الماسها و دیگر انواع جواهرات را که به رقم بین 43 میلیون و 77 میلیون دلار تخمین زدهاند، به وسیله یکی از نقابدارها با مجله درون ساک و کیسههایی جا داده میشود. همچنان که دود دارد کمتر میشود آدمها از جا برخاسته و کسی صدا میزند: کسی مرده؟ کسی صدمه دیده؟
به نظر میرسد که نه، تنها خطر آن است که به این هتل زیبای اعیانی بنا شده در سال 1911 در قلب جشنواره فیلم کن، صدمهای نخورده باشد و همینطور آدمهای ثروتمند و زیبا و مشهور دنیا هم با مشکل روبهرو نشده باشند. گلولهای هم دیوارها را سوراخ نکرده و دیوارها در و پنجرهها و وسایل سالن سالم مانده است. این آتشی بود که سارقین به پا کرده بودند.
هنوز هم بعد از آن واقعه هولناک، مهمانان در ماه مه هر سال در لابی هتل کارلتن مینوشند و از آن زمان یاد میکنند. کارگران هتل بیشتر وقتها برای خبرنگاران از چنان حادثهای غریب و اعمال هراسآور سارقین داستانها تعریف میکنند. در سال 1996 کتاب گینس رکورددار جهانی آن حادثه را بزرگترین سرقت تاریخ خوانده است.
این واقعه ترسناک در حقیقت امروز به شکل افسانهای در هتل کارلتن باقی مانده است. هیچ تصویری از چنان سرقت مسلحانهای در روزنامههای فرانسه به چاپ نرسیده و همینطور هیچ فیلم و گزارشی از حضور پلیس در محل وقوع حادثه در تلویزیونها نشان داده نشده است. همچنین هیچ بازجویی با وجود شاهدی هم به میان نیامده و اصولا نسبت به مظنونی هم اشاره نشده است. هیچ چیز. حتی صاحبان کارلتن -مرتبط به گروه هتلهای اینتر کانتیل- هیچ نشانهای از این سرقت به دست نیاوردهاند. گویی اصلا رخ نداده است. تنها داستان این حادثه بارها به وسیله توریستها، خبرنگاران و مغازهداران محلی نزدیک 20 سال بازگو شده است.
بزرگترین سرقت افسانهای که گفته میشود بالغ بر 136 میلیون دلار بوده و در یک دقیقه به وقوع پیوسته است. هرقدر به این سرقت فکر شود بیشتر غیرواقعی بودن آن آشکار میگردد.
ماجرای دوم: هتل پرراز و رمز
هتل کارلتن بهگونهای خیالانگیز طی 108 سال عمر همیشه یادآور فیلم 1955 آلفرد هیچکاک دستگیری دزد [گربه سیاه] بوده که در گراند پالاس این هتل فیلمبرداری شده است. در آن گریس کلی به نقش زن اشرافزاده امریکایی ظاهر میگشت که اسیر کری گرانت میشد؛ مردی که ملقب به «گربه» بود و سارق جواهرات قیمتی (گردنبند و حلقهها) و باید به پلیس ثابت کند که دیگر او نیست که سرقت میکند و بکوشد تا سارق جدید را در ساحل زیبای کن پیدا کند. کارلتن هم چنین جایی است که گریس کلی هنگام جشنواره فیلم کن در آنجا اقامت کرد و همانجا اولینبار پرنس رینیر سوم –پادشاه موناکو– را ملاقات کرد و به او دل بست و برایش آغاز سفری شد از مقام ملکه هالیوود به یک شاهزاده واقعی... واقعیت و خیال اغلب در کارلتن بههم پیوسته است. التون جان به همراه رقصندگان با فرم شیشههای نقاشی شده در ویدیوی این هتل با آواز «من هنوز ایستادهام» که در سال 1983 خواند، به شهرت رسید.
همینطور حضور جورج لوکاس در دهه 1970، هنگامی که فیلم دیوار نوشتههای امریکایی را در دست تدارک داشت.
داستانهای سینمایی فضای هتل کارلتن را انباشته است. دستگیری دزد هنوز هم به مثابه بهترین و مشهورترین فیلمی که در آن هتل گرفته شده، شناخته میشود. نویسنده و فیلمساز فرانسوی لوران بوزرو -که فیلم مستند 2003 ساختن دستگیری دزد از اوست- گفته است: «جاذبه جنوب فرانسه حقیقتا بر توفیق فیلمها تاثیر بسزا گذاشته، زیرا مردم درباره این مکانها شنیدهاند ولی ندیدهاند و فقط در خبرها خواندهاند. آنها را در فیلمها دیدهاند. بهرهگیری از ریویرای فرانسه و خصوصا کالتن و کازینو برای تماشاگر هیجانانگیز است.»
فضای پر راز و رمز کارلتن برای استفن کینگ هم در کتابهایش به صورت وحشت و هراس تجسم یافته است. اما کارلتن با این همه، رمانتیک هم هست. هفت طبقه با 343 اتاق بر پایه مدل کارولینا بنا شده، بازیگر اسپانیایی و رقصندهای که به عنوان زیباترین زن اروپا طی قرن گذشته، مشهور بوده است.
چند سال بعد از آغاز جنگ جهانی اول، هتل گشایش یافت. در سال 1922 جامعه ملل در آنجا نقشهای برای ایجاد صلح در اروپا کشیدند که البته به شکست انجامید. در دورانی که نازیها فرانسه را در جنگ جهانی دوم اشغال کردند، ساحل هتل کارلتن مملو از مهمات و سلاح جهت حمله متفقین شد. فرانسه یک سال پس از شکست نازیها، جشنواره فیلم کن را در سال 1946 راه انداخت. در حقیقت راهی که به وسیله آن بتوان توریستها را به ریویرا کشاند. کارلتن از آن به بعد به شکل محلی سینمایی برای عرضه آثار مهم جهانی درآمد. فیلمساز لوران بوزرو گفته: «تاریخ این هتل به وسیله هیچکاک ثبت شده. او میدانست که مردم در رویای آن بودند تا به کن سفر کنند و آن نوع زندگی رویایی را بجویند.» کری گرانت –آن گربه سارق در فیلم هیچکاک– در صحنهای میگوید: «واسه این میارزه که من فقط از آدمایی میدزدم که هیچوقت احساس گرسنگی نکردن.»
بازیگران، تولیدکنندگان، منتقدان و دیگر جشنوارهروها اغلب داستانهای غریبی از شرکت و حضور در کن تعریف میکنند. آنها که هدف جیببرها یا دزدان هتل قرار گرفتهاند، گفتنی است که در سال 2013 جشنواره مورد هجوم سارقین زیادی واقع شد. جواهراتی به ارزش یک میلیون دلار از صندوق هتل به سرقت رفت و گردنبند الماس 2 میلیون و 600 هزار دلاری در یک پارتی ناپدید گشت. گفته شد که حدود 136 میلیون جواهر در 28 جولای همان سال از هتل کارلتن سرقت شده است، گویا یک شرکت بزرگ فروش الماس خواسته تا جواهرات خود را از طریق چهرههای ثروتمند و مشهور در کن به نمایش گذارد تا بدان وسیله مشتریهای پولدار پیدا کند.
اسکات آندریو سلبی -نویسنده کتاب «بینقص: درون بزرگترین سرقت الماس تاریخ»- درباره دستبرد 2003 در بلژیک نوشته که 108 میلیون دزدیده شده است. درباره سرقتهای هتل کارلتن هم گفتند: «سارقین به کن میروند چون جایی است که الماسها وجود دارد، جایی که جواهرات فراوان است و جایی که ستارگان هستند.»
ماجرای سوم: اکشن
یکی از تکاندهندهترین سرقتها در تاریخ کن طی 30 ثانیه رخ داد. صبح یکشنبهای در سال 2013 بود. تراس بیرونی هتل کارلتن پر از بنرهای صورت رنگی بود که رویش نوشته شده بود: «لوویو (لو-وی-و)، الماسهای خارقالعاده.» در حقیقت منظور میلیاردر لو لووید اهل ازبکستان که طرفدار وفادار به ولادیمیر پوتین و روسیه بود. اینک آمده بود تا تبلیغات عظیمی از جواهرات خود را در نمایشگاه ریویرای فرانسه به راه اندازد، ولی در کمال حیرت چندان از محافظین جهت کلکسیون او خبری نبود.
هیچکس هم به پلیس اطلاع نداده بود که چنین جواهراتی در معرض دید قرار خواهد گرفت. همینطور هیچ محافظ مسلحی هم استخدام نشده بود که در آنجا باشد و از جواهرات محافظت کند.
معادل 136 میلیون ارزش جواهرات و آن سنگهای قیمتی بود و تقریبا کمتر کسی هم به درستی میتوانست نام صاحب این کلکسیون را ادا کند. جان شا -مامور بیمه در پاریس- که توسط بیمه لوید لندن استخدام شده بود تا درباره آن حادثه بازجویی کند. در همان ابتدا فقط در داخل هتل یک مامور امنیتی و محافظ ایستاده بود. سارق که چهرهاش را پوشانده بود و یک چوب بیسبال در دست داشت از پلهها گذشت و در را گشود و وارد قسمت شرقی هتل شد. سارق به سرعت به سمت اتاقها رفت و در حالی که اسلحه خود را هم در کمرش قرار داده بود به نحوی کت را کنار میزد تا دیده شود.
در اتاق پشتی یک زن و مرد مشغول آماده کردن جواهرات برای نمایشگاه بودند. هنگامی که آنها سارق مسلح را دیدند، مرد بلافاصله زانو زمین زد و دستهایش را بالا برد. زن منجمد بر جا مانده و چهرهاش را با دست پوشانده بود، طوری که نشان دهد اصلا نمیبیند سارق میخواهد چه کند. مرد مسلح به سرعت ساکی را از پشت میز برداشت و بدون معطلی جواهراتی را که روی میز ریخته شده بود در ساک جا داد. همچنان که اسلحه را در دست داشت به این سو و آن سو نگریست و سپس به تندی از مقابل دوربین در اتاق، بیرون زد.
آنچه سارق برداشته بود تعداد 72 قطعه جواهر بود که تقریبا نیمی از آن به گونه «اختصاصی» تراش یافته بود و آنقدر ظریف و بینقص که نمیشد ارزش آنها را تعیین کرد. یکی از جواهرات، الماس 55 قیراطی بود -به صورت یک حلقه- که وقتی به آن نگاه میکردید مانند ریزههای آینه میدرخشید. به اضافه گردنبندها، گوشوارهها و حلقهها که ارزش آن بیش از تمام دارایی عمر یک آدم معمولی به حساب میآمد. جان شا گفته است: «سارق در زمانی دقیق و حسابشده از پنجره کوچک عقبی بیرون پریده، از جایی که به خیابان منتهی میشده.»
بازجوییهای پلیس البته به جایی نرسید. جان شا گفت که او مامور رسیدگی به این حادثه بود و باید اعلام میکرد که چقدر جواهرات سرقت شده قیمت داشته و بیمه لوید باید چه مقدار خسارت پرداخت کند.
بالاخره بیمه لوید به لوویو 80 میلیون بیشتر غرامت نداد در صورتی که قیمت جواهرات 136 میلیون برآورد شده بود. به دنبال این سرقت همه میگفتند چگونه است که دوربینهای دیوار به دیوار هتل کارلتن نتوانسته رد سارق را بگیرد اما آنها نمیدانستند که دارند اشتباه میکنند چون به گفته جان شا «نمیدانستند مهمانان سلبرتی و مقام بالا نمیخواهند هر جا که میروند از آنها فیلم گرفته شود.»
ماجرای چهارم: تعقیب
جان شا 6 سال بعد از آن حادثه سرقت در نمایشگاه همچنان به تعقیب ماجرا پرداخت. فکر میکرد اشتباهاتی رخ داده اما میگفت: «نمیدانم اساسا اشتباه کلمه درستی بوده یا نه. راز قضیه در این است که چگونه در مربوط به اتاق نمایشگاه باز بوده» و افزوده بود: «بدتر از آن این است که مسوولان هتل چطور در آن زمان همه کلیدها را کنترل نکرده بودند.»
اینها در حقیقت انواع تئوریهایی بود که درخصوص آن سرقت ارائه میشد ولی چیزی که بیشتر قابل باور بود اینکه آن سرقت به وسیله خودیها انجام گرفته است. سندی ناوارا -خبرنگار- در مطلبی گزارش داده که در صحبت نزدیک با اعضای بازجویی سال 2013، آنها خواستهاند تا این سرقت مرموز مشمول مرور زمان شود. یکی از پلیسهای فرانسوی شاهد بر این حادثه گفته است: «لوویو هدف رقبای مطلع او درباره نمایش الماس بوده. سارق [در واقع یک نفوذی] از آدمهایی بوده در داخل هتل.»
رابرت ویتن -مامور افبیآی- که در جستوجوی افشای فروش جواهرات سرقتی بوده، گفته است: «بسیار مشکل است که جواهراتی چنین باارزش را بتوان به آسانی فروخت. آنها دزدهای خیلی خوبی هستند اما تاجرهای خوبی نیستند. برای آنها سخت است که مال دزدی را به راحتی بفروشند. واقعیت اینکه 6 سال گذشته و میخواهند به نوعی خودشان را از این جواهر دزدی خلاص کنند.»
بیمه لوید برای روشن شدن این سرقت یک میلیون و نیم جایزه درنظر گرفته است. جان شا گفته است: «شنیدم که گروه پلنگ صورتی از طریق رابط فرانسوی در نیس کارها را عهدهدار شده و جواهرات به بالکان رفته است.» گروه پلنگ صورتی دارودستهای از خلافکاران صربی هستند که مسوول سرقتهای عمدهای در جهان بودهاند. عنوان این گروه هم از فیلمی گرفته شده ساخته پلیک ادواردز که در حقیقت از نوع کمدیهای سرقتی با شرکت پیتر سلرز در نقش بازپرس کلوزو بیدست و پا بوده است. البته هنوز سرقت 2013 چندان ارتباطی با پلنگ صورتی پیدا نکرده، آنها به صورت گروهی دست به سرقت میزنند اما این سرقت به وسیله یک نفر انجام شده است.
ماجرای پنجم: پیچیدگی
خبرنگار سندی ناوارا هنگام بازجوییها گفته تنها یک تئوری آخر وجود داشته و آن این است که پلیس فرانسه به دست آورده: «لوویو جواهرفروش این سرقت را برنامهریزی کرده، زیرا خود را صاحب کل الماس از معادن تا فروش میداند و میتواند این سنگهای قیمتی را به سلیقه خود تراش داده و در بازارها عرضه کند، به همین خاطر به پول بیمه نیاز داشته است.» جان شا -مامور بیمه- هم بر همین عقیده است: «لویوو آدم تجربهدیدهای است و تصور نمیکنم این اولین کارش باشد. چرخهای عدالت به کندی میچرخد و به همین دلیل مدتها طول میکشد تا واقعیت معلوم شود.»
لوویو اکنون در مسکو بهسر میبرد و در ارتباط نزدیک با پوتین، بنابراین از هرگونه اتهامی در خارج از روسیه مصون مانده است. شرکت الماس او تحت بازجویی است و پسر و برادر او در نوامبر سال 2018 به خاطر حق بیمه 80 میلیونی دستگیر شدهاند. قضیه زمانی پیچیدهتر شد که زنی به نام مازال حدادی -یکی از حسابداران شرکت لوویو- به وسیله پلیس مورد بازجویی قرار گرفت. این زن چندی بعد از بازجویی از طبقه دهم شرکت لوویو سقوط کرد و جان سپرد. مسوولان شرکت مرگ او را خودکشی اعلام کردند در حالی که خانوادهاش باور نداشتند خودش را کشته باشد.
لوویو همه اتهامات را انکار کرده و حاضر نشده از روسیه خارج شود. به هر حال الماسهای مسروقه از هتل کارلتن در سال 2013 چه به وسیله کارمندان شرکت یا رقبا یا پلنگ صورتی یا حتی خود لوویو ماجرا در حقیقت آخرین فصل این سرقتهای پرراز و رمز در هتل کارلتن کن بود که هرگز حل نشد... و شاید مثل دیگر سرقتها در کن.