به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سهند سلطاندوست، مترجم، در گفتوگویی درباره کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی؛ قرن پنجم تا نهم هجری قمری» که در دست انتشار است گفت: این کتاب رساله دکتری مهرداد فلاحزاده است که حدود پانزده سال پیش در گروه زبانشناسی دانشگاه اوپسالای سوئد از آن دفاع کردهاند. یکی از داوران حاضر در جلسه دفاع ایشان پروفسور ژان دورینگ، موسیقیشناس مشهور فرانسوی، بوده است. آشنایی من با این اثر به سال 94 برمیگردد که نسخه الکترونیکی آن به دستم رسید.
وی درباره نمونههای مشابه این کتاب بیان کرد: در منابع فارسی و سایتهای ایرانی، تا جایی که جستوجو کردهام، از کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی» صحبت چندانی نشده است؛ در صورتی که مشابه چنین تحقیقی را خیلی کم داریم. در خصوص ادبیات موسیقایی فارسی، فهرستهای توصیفی بسیاری داریم؛ مثلا آثار ارزشمندی از محمدتقی مسعودیه، محمدتقی دانشپژوه و همینطور احمد منزوی که بیشتر سرشت نسخهشناسانه دارند. اما اثری که هم شامل توصیف و هم تحلیل باشد، یعنی فراتر از فهرستنویسی معمول کتابخانهها باشد، تقریبا نداشتهایم.
سلطاندوست درباره ترجمه کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی» اظهار کرد: سال 94 که با این اثر آشنا شدم از بعضی مطالب آن در پایاننامه ارشد خود استفاده کردم ولی آن زمان فرصت ترجمهاش فراهم نشد. حدود سه سال پیش با فلاحزاده، نویسنده کتاب، تماس گرفتم و برای ترجمه آن کسب اجازه کردم. پس از آن هم مشغول ترجمهای شدم که در نهایت برای انتشار تحویل نشر مرکز شد.
این مترجم با اشاره به این که این اثر برگردانی از رساله دانشگاهی به کتاب است و بنابراین از اسلوب فصلبندی پژوهشهای آکادمیک پیروی میکند گفت: «مکتوبات فارسی در باب موسیقی»، به غیر از مقدمه و موخره، هفت فصل دارد. فصل اول درباره خاستگاه ادبیات موسیقایی در منطقه است. پنج فصل بعدی بهترتیب به پنج قرن، یعنی از قرن پنجم تا نهم هجری، میپردازد. هر کدام از این فصلها به دو بخش تقسیم شده است؛ بخشی از آن توضیحات پیشزمینهای درباره اوضاع کلی سیاسی، دینی و اجتماعی آن عصر و تاریخ مختصر سلسلههایی است که در هر قرن حکومت کردهاند؛ بهدنبال آن بخش معرفی آثار هر قرن به تفصیل میآید.
وی در ادامه افزود: در بعضی قرنها، مثل قرن پنجم و ششم هجری، تعداد آثار کمتر است و از برخی دیگر، به ویژه قرن هشتم، آثار متعددی وجود دارد. در این کتاب تکتک این آثار، محتوا و مولف آنها معرفی میشود. البته برخی از آثار نیز هستند که نه مولف آنها و نه تاریخ تالیف یا استنساخ آنها مشخص نیست؛ این دست آثار در انتهای هر فصل معرفی میشوند.
او با بیان این که مهمترین بخش کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی» فصل هفتم آن (جمعبندی و دورهبندی) است اظهار کرد: در این قسمت مولف روش کار خود را معرفی کرده و بر همان اساس به یک دورهبندی خرد و کلان از مکتوبات فارسی در باب موسیقی دست میزند؛ یعنی اول محتوای مکتوبات موسیقایی با رویکردهای مختلف دینی و غیردینی را بررسی و ارائه میکند و سپس بر اساس آن دورهبندی خاصی را ارائه میدهد که مثلا از فلان تاریخ تا فلان تاریخ دوران رکود داشتهایم، یا در فلان بازه زمانی یا حوزه جغرافیایی اولین عصر زرین کتابت در باب موسیقی رقم خورده است. در مجموع نوعی تحلیل محتوایی و دورهبندی زمانی؛ کاری که در تاریخنگاری سنتی هنر مرسوم است.
این پژوهشگر همچنین گفت: کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی» نمایه مفصل و کتابنامه دقیقی دارد که در آن به ترجمه صرف بسنده نشده است. مولف از منابع ترجمهشده به انگلیسی استفاده کرده، ولی ما تمام ارجاعات کتابنامهای را در حد امکان به نسخههای اصلی – که در بازار کتاب ایران موجود است – برگرداندهایم. به نمایه اصلی کتاب هم اکتفا نکردیم و نمایه اشخاص و آثار را مجدد استخراج کردیم. این اثر در پایان پنج پیوست و چند تصویر از نسخههای خطی رسالات موسیقی نیز دربردارد.
سلطاندوست درباره وجه تمایز کتاب «مکتوبات فارسی در باب موسیقی» با سایر آثار در این حوزه اظهار کرد: کتابی به نام «سیری در رسالههای موسیقی» در بازار کتاب موجود است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است و فکر میکنم جزو کتابهای درسی افرادی باشد که در رشته موسیقی هنرستانها و دانشگاههای کشور درباره موسیقی نظری قدیم ایران میخوانند.
وی افزود: وجه تمایز اصلی این کتاب با سیر آثار در این است که حاصل یک پژوهش آکادمیک است؛ یعنی به ناگزیر باید از یک سری روشها و قواعد کار تحقیق علمی –که در دانشگاههای خارج از کشور بسیار جدیتر رعایت میشود– پیروی میکرد، به همین دلیل کاری شستهرُفته و سیستماتیک است. گرچه خود مولف نیز واقف است و در مقدمهای که بر ترجمه فارسی آن نوشته عنوان کرده، که این تحقیق حتی میتوانست بهتر و کاملتر از این باشد. ولی از نظر من این کتاب حتی در فرم کنونیاش به لحاظ پیروی از روش تحقیق علمی و دوری از اظهارنظرهای شتابزده و کلیشهای کار ارزشمند و متفاوتی است.
این مترجم با اشاره به این که فلاحزاده به هیچ وجه در مورد هیچ یک از دورههای تاریخی مرتکب ارزیابی سلیقهای نشده است اظهار کرد: او بیش از این که درگیر امر موسیقی باشد به زبانشناسی نزدیک است. درباره برخی دورهها و اشخاص تاریخی در موسیقی ما، بهخصوص موسیقی عصر صفوی، بعضا پیشداوریهایی منفی وجود دارد؛ ولی شما چنین نقصی را در کار این مولف نمیبینید.
او در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه در ترجمه کتاب به فارسی تغییرات انجام شده است گفت: این دخل و تصرف بسیار کم بود. در واقع یکی دو مورد خلاصه شده، به این دلیل که بخشی از مطالب کتاب اشاراتی به موسیقی هندی دارد که البته مختصر است؛ ولی به هر حال لازم بود که قبل از توضیح مکتوبات فارسی درباره موسیقی، به دیگر مکتوبات رایج در منطقه مانند ادبیات سانسکریت، پهلوی، عربی و غیره پرداخته شود.
وی افزود: فلاحزاده در بخشی از کتاب با نگاهی ویژه وارد موسیقی هندی شده است که البته تخصص خود اوست؛ آن قسمت را با مشورت ناشر و ویراستار حذف کردیم و به جای آن توضیحات مترجم در انتهای هر فصل مکمل مطالب نویسنده شده است. سعی کردیم در توضیحات مترجم نکاتی را که ممکن است برای افراد ناآشنا با ادبیات عالمانه فارسی و موسیقی قدیم ایران گنگ و نامفهوم باشد بیان کنیم. بهجز این موارد، تغییرات آنچنانی در ترجمه کتاب رخ نداده است.
این پژوهشگر درباره مخاطبان «مکتوبات فارسی در باب موسیقی؛ قرن پنجم تا نهم هجری قمری» اظهار کرد: به هیچ وجه این طور نیست که مخاطب این کتاب حتما باید متخصص موسیقی باشد؛ به این دلیل که نویسنده آنچنان وارد مطالب پیچیده تئوری موسیقی قدیم ایران – که حتی ممکن است موزیسینها از آن سر درنیاورند – نمیشود. یعنی کتاب میتواند خواننده عام داشته باشد، مخاطبی که به موسیقی ایران و ریشهها و پیشینه آن علاقه دارد.
سهند سلطاندوست در پایان گفت: من موزیسین حرفهای نیستم و در دوره ارشد و دکتری هم در رشته پژوهش هنر تحصیل کردهام. با این که سعی کردم با اساتید فن مشورت کنم، بدون تردید خطاهایی به ترجمه من راه دارد. امیدوارم دوستانی که این کتاب را مطالعه میکنند با نظر اغماض و دیده خطاپوش به آن نگاه کنند و البته اشکالات موجود را از سر لطف به من گوشزد کنند.