فرهنگ امروز/ جلال ستاری
نوآوری و خلاقیت هنری جوانان مایهوری چون علیاصغر دشتی در درامنویسی و کارگردانی که گاه به عللی نه چندان ناشناخته از دید خودی پوشیده میماند یا برخی بیهوده میکوشند تا از آن نادیده بگذرند، غالبا نظر منتقدان بیگانه را به خود میکشد که در نتیجه راهی برای عرضه آن کارها در خارج از ایران گشوده میشود. این پدیده هم مایه خرسندی و خشنودی است و هم موجب دلتنگی و افسردگی. خشنودی از این لحاظ که برخلاف دعویهای عریض و طویل برخی مدعیان که فرهنگ را سیاستزده میفهمند یا میخواهند و از دید سیاستبازی در همه چیز از جمله فرهنگ و هنر مینگرند و «سیاسیکاری» را با فرهنگوری مستقل ناوابسته خلط میکنند، «هنوز گویندگان هستند اندر عراق» (چون هنوز هم آب در جوی جوانیست) که اگر قرطاسبازی حقارتآمیز اداری سد راهشان نشود، میتوانند دور از غوغای مصاحبههای روزمره که یک در میان، در انکار یا تایید انجام شدن کاری است، طرحی نو دراندازند و دردمندی از اینکه چرا عرصه بر امثال وحید رهبانی چنان تنگ میشود که جلای وطن میکنند!
علیاصغردشتی، به اعتقاد من از خیل این جوانان نوجوی باذوق صاحب قریحه است که کارش: کارگردانی نمایشنامه منظوم شازده کوچولو سروده محمد مطلق به شیوه و سیاق تعزیه، بر اساس داستان دلپذیر و جاودانی آنتوان دوسنت اگزوپری، مرا شگفتزده کرد و به تحسین واداشت. در باب این کار دیدنی و ماندنی پیشتر آنچه لازم مینمود نوشته (مجله نمایش) و گفتهام (فصلنامه پل فیروزی) و در اینجا آن نکات را تکرار نمیکنم. فقط تذکار و تصریح این معنی را بیمناسبت نمیدانم که کار دشتی هم از لحاظ قالب و صورت و هم از جهت معنی و محتوا، برخلاف نظر کارگردانی ایرانی که سالهاست از او کاری ندیدهایم و نمیدانم چرا در پاریس، آن نوشته و سخنان را بیذکر دلیل، خارج از موضوع میدانست، تئاتری است زیرا نمایشنامه بافت دراماتیک استواری دارد (که اگر جز این میبود عجب مینمود زیرا اصل داستان از سنتاگزوپری است) و به زبانی ساده و دور از هرگونه تکلف و تعقید که گویا امروزه روز شیوه مختار زمانه شده است، داستان سنت اگزوپری را به نحوی نو روایت میکند و کارگردانی به شیوه تعزیه نیز به وصلهای ناجور که بر نسج متن دوخته باشند نیست، بلکه روایت سراینده «مجلس» آن را اقتضا دارد و میطلبد. این یکپارچگی با همخوانی صورت و معنی، موجب شده که نمایشنامه و کارگردانی در اجرا، کاری موفق از آب درآید و البته از این تجربه، سرسری و به آسانی نباید و نمیتوان گذشت، چون به اعتقاد من آنچه زیبا و خواستنی است، «نو» کردن تعزیه، برخلاف آنچه بعضی دعوی کردهاند، نیست که سنت و آیین، تکرار میشود. نه «نوآیین»، بلکه الهامپذیری از آیین و اسطوره برای آفرینش درامی است که ریشه در سنت دارد، اما دیگر همان سنت، بیفزون و کاست نیست و این کاری است که علیاصغر دشتی کرده است.
روزنامه اعتماد