شناسهٔ خبر: 62187 - سرویس دیگر رسانه ها

چگونه اثر هنری راهگشای فهم راز هستی می‌شود؟

هفتمین چاپ «سرآغاز کار هنری» مارتین هیدگر و ترجمه پرویز ضیاشهابی منتشر شد. هیدگر در این رساله نشان داد که چگونه اثر هنری راهگشای فهم راز هستی می‌شود.

چگونه اثر هنری راهگشای فهم راز هستی می‌شود؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشر هرمس هفتمین چاپ «سرآغاز کار هنری» مارتین هیدگر و ترجمه پرویز ضیا شهابی را با شمارگان هزار نسخه، ۲۰۸ صفحه و بهای ۳۶ هزار تومان منتشر کرد. نخستین چاپ این کتاب سال ۱۳۷۹ با شمارگان دو هزار نسخه و بهای ۱۱۰۰ تومان منتشر شده بود. کتاب ترجمه رساله هیدگر است به همراه شرح آن با عنوان «فلسفه هنر به نزدیک هیدگر» توسط فریدریش ویلهلم فن هرمن.

اما این کتاب هیدگر تاریخچه‌ای دارد؛ نوامبر ۱۹۳۵ هیدگر در فرایبورگ خطابه‌ای را با عنوان «سرآغاز کار هنری» ایراد و دو ماه بعد در زوریخ همان را تکرار کرد. به سال ۱۹۳۶ متن خطابه را کامل کرد و سرانجام پایان همین سال متن را در سه بخش با همین عنوان در فرانکفورت ارائه کرد و آن را به صورت یک رساله نیز به دست چاپ سپرد. در نسخه چاپ ۱۹۶۰ این رساله مقدمه‌ای از هانس گئورگ گادامر به آن افزوده شد.



«سرآغاز کار هنری» نخستین اثر هیدگر درباب هنر است، البته نکته مرکزی در این رساله همان مساله هستی است و فیلسوف برجسته آلمانی در آن سعی کرده تا نشان دهد که چگونه اثر هنری راهگشای فهم راز هستی می‌شود؟ دو نکته مهم در این کتاب مطرح می‌شوند: نخست اینکه چرا هنر و چه ضرورتی برای این رخداد وجود دارد و دیگر اینکه چرا اثر هنری و اینکه چه چیز سرچشمه آن است و به چه معنا اثر خود سرچشمه محسوب می‌شود؟

مقصود از سرچشمه نیز آن است که از چه چیز و با چه چیز اثر هنری آن می‌شود که اکنون هست؟ سرچشمه هر چیز آن است که به گوهر آن شکل می‌دهد. اندیشه درباره اینکه چه چیزی هست و چگونه هست، در واقع اندیشه به گوهر آن است.

همانطور که اشاره شد «سرآغاز کار هنری» سه بخش دارد. عناوین سرفصل‌ها به ترتیب بر این قرار است: «چیز و کار»، «کار و حقیقت» و «حقیقت و هنر». سرچشمه اثر هنری، هنر است، اما هنر در اثر فعلیت پیدا می‌کند. پس برای کشف حقیقت هنر باید از فعلیت اثر آغاز کرد. اثر را یک «چیز» می‌نامیم، اما چگونه چیزی است؟ هیدگر در نوشته‌های دیگر خود نیز به این نکته که «یک چیز چیست؟» پرداخته است.

هیدگر در «سرچشمه اثر هنری» میان سه چیز تفاوت گذاشت: یکی آن چیزی که صرفا چیز است و به گونه‌ای طبیعی و به سادگی وجود دارد. دوم آن چیزی که مورد استفاده دارد و من آن را می‌سازم و سوم آن چیزی که اثر هنری است.

هیدگر برای روشن شدن منظور خود از تابلوهایی از ون‌گوگ که کفش‌های کهنه روستایی را کشیده مثال می‌آورد. (این مثال را در صفحه ۱۹ این ترجمه بخوانید) کفش‌های کهنه روستایی گوشه‌ای افتاده است. این کفش‌ها نخست چون ابژه‌ای نمودار می‌شوند، بیرون از شما، که زندگی‌ای در خود دارند. سپس سویه ابزاری کفش‌ها به چشم می‌آید، روشنگر مواردی از زندگی یک زن روستایی: کارش، سختی‌هایش، تلاشش و... اینجا کفش‌ها تعریفی هستند از ابزار: منبعی قابل اعتماد.



سپس کفش‌ها همچون اثری هنری بیرون از ساختار موضوع و محمولی زبان ما قرار می‌گیرند، به عنوان موضوع‌هایی نقاشی شده بیرون از ما و خارج از زبان ما در خود و بی نیاز از تعریف. اثری هنری به ما نشان می‌دهد که کفش‌ها در حقیقت چه هستند. خود کفش‌ها آن سان که در خود وجود دارند.

به زعم هیدگر اثر را تنها با قرار دادن در ظلمت می‌توان محدود کرد، یعنی با تبدیل کردنش به موضوع نقادی‌ها، نهادها، اقتصاد تولید و... با اختیار کردن یک تعریف و در ادامه نسبت دادن آن به اثر، از یاد می‌بریم که اثر خود یک جهان است و ویژگی مطلق خود را دارد. حقیقت در اثر رخ می‌دهد و اثر در خود جهانیت دارد و جهانی است که زمین خود را می‌یابد.