فرهنگ امروز: از همان ابتدای آغاز به کار دانشگاه پیام نور، یکی از انتقاداتی که به تشکیل این سبک از تعلیم و گسترش علم میشد، عدم حضور پر رنگ استاد در کنار دانشجو بود. این بدان معنی بود که تعلیم دانش میبایست استادمحور باشد. بسیاری مدعی بودند و البته هستند که استاد قرار نیست که به دانشجوی خود تنها در تعلیم رشته تخصصیاش کمک کند بلکه دانشجو از استاد خود منش و اخلاق آموزش و پژوهش را نیز میآموزد. آنچه امروز به چشم میآید اما بیانگر شرایطی دیگر است. روند ارزش زدایی از جامعه ما که از سالهای پس از جنگ آغاز شد، ظاهرا به دانشگاههای ما نیز رسیده است. منفعت طلبی که زمانی بنگاههای اقتصادی ما را کور نموده بود، به محافل فرهنگی ما نیز پا نهاده است. اینگونه بود که بیاخلاقیهای پژوهشی در رابطه میان استاد و دانشجویان ما نیز متبلور شد.
استادی که میبایست به دانشجو روش و منش را میآموخت، نمره را مکانیزمی قرار داد که فراتر از معیاری برای میزان درک و فهم دانشجو از آنچه به او تعلیم داده، به ارتقای خود نیز کمک کند. اینگونه شد که بتدریج نگارش دو و یا سه نفری مقالات در نشریات دارای درجه علمی توسط یک استاد و یک یا دو دانشجو به یک مد تبدیل شد. خدا را شکر نشریات کشور نیز در این زمینه همراه بودند و از آن فراتر قواعد و قوانین پژوهش وزارت علوم که مدرک تحصیلی نویسندگان یک پژوهش را در ارتقای یک مجله لحاظ مینمودند، به کمک استثمار دانشجو آمد. اینگونه بود که حتی اگر دانشجویی توانسته بود به تنهایی مقالهای را بنویسد، ناچار بود که به دنبال استادی باشد تا مقاله خود را با او منتشر کند.
این حالت بخش خوب ماجرا بود. بخش تاسف بارش آنجا بود که استاد نوشتن یک مقاله علمی- پژوهشی را معیاری برای نمره درس خود اعلام مینمود. بخش اخلاقی تر ماجرا آنجا بود که همه زحمات نگارش مقاله را دانشجو بر عهده میگرفت و در هنگام ارائه به مجله، این استاد بود که به عنوان نویسنده مسئول مقاله شناخته میشد. کسی که نه تنها در طرح موضوع و گردآوری و در نهایت نگارش مقاله سهمی نداشت، بلکه در بهترین حالت چند بار مقاله را خوانده بود و راهنماییهای خود را به دانشجو بیگناه ارزانی داشته بود! اخلاق پژوهشی به همین راحتی در دانشگاههای کشور فدای ارتقای اساتید از استادیاری به دانشیاری و از دانشیاری به استادی میشود. گاهی از لابه لای متن مقاله به خوبی میتوان دانشجو بینوای نویسندهی مقاله را تنها و بیکس یافت. آنجا که در زیر عنوان مقاله نام دو و یا سه نفر جا خوش کرده است و در درون متن آمده است که «نگارنده براین اعتقاد است که» و البته نویسنده یادش نبود که باید بنویسد «نگارندگان»!
افتضاح در این زمینه آنقدر گسترده شده است که برخی از مجلات همچون مجله علمی- پژوهشی سیاست دانشگاه تهران، ارائه مقاله استادیاران به همراه دانشجو در آن مجله را ممنوع اعلام نمودهاند. شاید که بتوانند کمی از وضعیت بی اخلاقی های حاکم بر عرصهی پژوهش بکاهند. اوضاع اسفبار اساتید در این زمینه را به راحتی میتوان آزمایش نمود. برخی از اساتید آنچنان در داشتن مقالات پژوهشی طمع میورزند که در موضوعاتی بسیار متفاوت از حوزه های تخصصی خودشان نیز صاحب مقاله شدهاند!
البته در این میان میبایست از معدودی استاد خاص که حاضر به ارائه مقاله با دانشجو نیستند، یا در صورت ارائه مقاله مشترک با دانشجویان همپای آنان کار پژوهشی میکنند و یا در صورت زحمت بیشتر دانشجو، نام خود را به عنوان همکار دوم زیر نام دانشجو آورده و دانشجو را به عنوان نویسنده مسئول معرفی میکنند، تشکر و قدردانی نمود. و همینطور آن طیف معدوتری از اساتیدی که واقعا برای نگارش مقاله به همراه دانشجو از وقت و دانش خود به قدر نیاز مقاله مایه میگذارند.
برای حل این معضل دانشگاهی چه باید کرد؟
به نظر میرسد جدای از فرهنگ سازی و تاکید بر اخلاقیات میبایست مکانیزم های قانونی در این زمینه فراهم نمود. یکی اینکه مقالات مشترک استاد و دانشجو برای استادان امتیاز کمتری در ارتقای آنان داشته باشد. دیگر اینکه مجلات تلاش کنند تا شرایط انتشار مقاله برای دانشجویان، به تنهایی و بدون استاد را فراهم کنند. بخصوص برای دانشجویان دورهی دکتری. قوانین و آیین نامه ها میتوانند حتی این مقوله را تبدیل به مقررات نموده و تشویق نمایند. و همین طور گزینه برخورد با متخلفین این عرصه از طریق مجاری ذیربط نیز نمیتواند خالی از لطف باشد.
دانشگاه ها نیز در بروز این مشکل سهیم هستند. جدیدا دانشگاههای کشور برای ارتقای خود در رقابت با دانشگاههای دیگر، نوشتن حداقل یک مقاله علمی- پژوهشی و یا ISI مستخرج از پایان نامه دورهی دکتری و یا کارشناسی ارشد را اجباری نمودهاند. آیا این رویه جدا از ارتقای آن دانشگاه و حجم مقالات، به ارتقای اساتید بدون پشتوانه علمی واقعی نمیانجامد؟ امید این است که در آینده ارتقای علمی دانشگاه ها با ارتقای اخلاق در پژوهش و دانشگاه همراه باشد. زمانی که بیاخلاقی در دانشگاههای ما یک رویه است، چگونه می توان از این دانشگاه انتظار خلاقیت داشت؟