به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ حسن توفیق، کاریکاتوریست و مدیرمسوول نشریه «توفیق» بعدازظهر پریروز بر اثر ایست قلبی درگذشت. او از مدیران مسوول نشریه طنز «توفیق» و بزرگترین برادر از برادران توفیق بود که به مدت ۲۹ سال مدیریت نشریه «توفیق» را برعهده داشت و آنان در کنار یکدیگر دوره سوم این مجله را منتشر کردند. امروز این خبر را در شبکههای مجازی و خبرگزاریها خواندم. هادی حیدری، هنرمند کارتونیست در گفتوگو با ایسنا ضمن اعلام این خبر اظهار کرد:«آقای توفیق از چند روز گذشته به دلیل کم اشتهایی در بیمارستان بستری شدند و متاسفانه ساعت ۳ بعدازظهر امروز(۱۱خردادماه) بر اثر ایست قلبی در بیمارستان آسیا تهران درگذشتند. به گفته حیدری مراسم تشییع پیکر زندهیاد حسن توفیق هنوز مشخص نیست و اطلاعات دقیق این مراسم متعاقبا اعلام میشود.»
از آنجا که نگارنده، نویسنده کتاب مفصل تاریخ توفیق هستم و با اسناد و ادوار و روزگار و مکتب توفیق و زندگی توفیقها از دوره میرزاحسین خان بنیانگذار تا ادوار بعدی آشنا هستم در اینجا شمهای درباره زندگی و کارهای زندهیاد حسن توفیق و شرایط خاص و ویژگیهای هفتهنامه توفیق در آخرین دوره انتشارش بیان میکنم. حسن توفیق، بزرگترین برادر توفیقها، متولد 11 اسفند سال 1304 خورشیدی، در دبستان دارالفنون تا اخذ دیپلم متوسطه درس خواند. سپس به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق قضایی فارغالتحصیل شد. مدتی کارمند وزارت دارایی بود و از دوران محمدعلی خان توفیق رسما به جمع طنزپردازان توفیق پیوست. از همان ابتدا قدرت مدیریت خود را نشان داد و پس از برکناری سردبیران چپگرا و متمایل به حزب توده، سردبیری توفیق را برعهده گرفت.
حسن توفیق، کاریکاتوریست برجستهای بود و اغلب کاریکاتورهای روی جلد توفیق، کار اوست. در این زمینه، هنرمندی صاحب سبک بوده و در دوره سوم، امتیاز توفیق به نام او صادر شد. مدیریت و جواز چاپخانه رنگین(توفیق) هم به نام حسن بود. او پس از چند سال کار در وزارت دارایی، خود را بازخرید کرد و پروانه وکالت گرفت. از آن پس در کنار فعالیتهای مطبوعاتی و ترسیم کاریکاتورهای توفیق، وکالت هم میکرد. مدتی در ایران بود سپس راهی امریکا شد و خانوادهاش هم گویا اکنون مقیم امریکا هستند. او مطالب طنز هم مینوشت و با نامهای مستعاری همچون «شرمسار خشن» و «میرزا قشمشم» مطالب او در توفیق منتشر میشد.
زندهیاد عمران صلاحی درباره برادران توفیق و کیفیت فعالیتهایشان در مجله توفیق در مقالهای مینویسد:«...حسن برادر بزرگتر بود که کاریکاتوریست توانایی بود و هنوز هم هست ولی خب حالا دیگر کار نمیکند. روی جلدهای توفیق را خودش میکشید. سبکاش هم خیلی جالب بود. خیلی ایرانی بود. فضاهایی به شدت ایرانی. گاهی برای اینکه منظرهای را بکشد یا بعضی تیپها به کنار خیابان میرفت و مینشست و یواشکی از قیافههای افراد یا از محلها طرح میزد. صاحب امیتاز توفیق، او بود.
برادر وسطی حسین بود که سردبیر توفیق بود. دکتر عباس توفیق برادر کوچکتر هم رییس هیات تحریریه بود. او در ضمن در دانشگاه ملی آن زمان درس هم میداد. به این ترتیب تقسیم کار کرده بودند. کاریکاتورها زیر نظر حسن بود. شعرها زیر نظر حسین و نثر و داستانها را بیشتر عباس نگاه میکرد.
خود حسن کمتر مطلب مینوشت... ولی حسین و عباس مطلب هم مینوشتند. حسین آقا شعر هم میگفت. اسمهایی داشت مثل «میزحسین چیزفهم» یا «آقاموشه» و اینها. «میرزا قشمشم» هم اسم مستعار حسن بود. عباس توفیق بیشتر داستان مینوشت. به اسم «خاله سوسکه» هم معروف بود. راستش نثر خوبی داشت و خوب مینوشت...».
حسن توفیق از دوران محمدعلی توفیق (١٣٢٢) رسما به جمع طنزپردازان توفیق پیوست. از همان ابتدا نیز قدرت مدیریت خودش را نشان داد و پس از برکناری سردبیران چپگرا و متمایل به حزب توده، سردبیری توفیق را با همراهی برادرانش برعهده گرفت، اغلب کاریکاتورهای روی جلد توفیق در دوره دوم و سوم، کار اوست. او ابتدا با راهنمایی و همکاری روحالله داوری از کاریکاتوریستهای متاخر توفیق سپس به صورت مستقل شروع به خلق آثار ماندگارش در هفتهنامه میکند.
برگزاری اولین دوره کلاسهای آموزشی کاریکاتور در ایران و سازماندهی کردن تیم کاریکاتور توفیق از نوآوریهای حسن توفیق است. از ابتکارات متعدد حسن توفیق، تغییر امضای کنایهآمیز روی جلدش از حسن توفیق به اسداله توفیق در شوخی با جدالهای هر روزه کاشانی و مصدق درخصوص ملی شدن نفت بود که بازخورد بسیار زیادی در محافل سیاسی داشت و سبب واکنش مصدق شد.
پس از توقیف توفیق(تیرماه١٣۵٠) حسن و برادرانش بسیار کوشیدند تا راه گریزی برای انتشار مجدد بیابند اما تلاششان در عین حقانیتشان اثربخش نبود و توفیق، قربانی سیاستهای تلخ حاکمیتی شد. او مدتی در ایران بود سپس همراه خانواده راهی امریکا شد و پس از چندی مجددا به ایران بازگشت.
انتشار توفیق، در شرایط پس از کودتا، یکی از اتفاقات نادری بود که با حُسن استفاده خانواده توفیق از شرایط میسر شد. در ایام نهضت ملی شدن صنعت نفت به گفته حسن توفیق «چهار بار دفتر توفیق را غارت کردند و دفعه پنجم آنجا را آتش زدند. به همین دلیل فکر این کار موقتا از سر خانواده توفیق به در رفته بود و هر یک از آنان به کاری نظیر وکالت مشغول شده بودند.
نام توفیق در این دوره با خاطرات دوران نهضت ملی شدن نفت و مسائل قبل از آن گره خورده بود و مسوولان دولتی و امنیتی کشور نیز به شدت نسبت به آن حساسیت نشان میدادند. به قول عباس توفیق:«اصلا وقتی میگفتیم توفیق، میزدند توی دهانمان. فکر کردیم که برویم تقاضای روزنامه بکنیم با نام روزنامه فکاهی و بعدا که امتیاز را گرفتیم، آگهی منتشر میکنیم که «روزنامه فکاهی برادران توفیق» منتشر شد.
تیمسار تیمور بختیار معروف، آن موقع فرماندار نظامی بود و وقتی وزارت کشور نامه یک روزنامهای را تصویب میکرد، تازه او باید تایید میکرد. از یک طریقی به عمه بختیار گفتیم که اگر میشود، بگویید امتیاز یک روزنامه فکاهی را به ما بدهند. عمهاش گفت، تیمور حتما امتیاز میدهد و من هر چه بگویم او گوش میکند. رفتیم پیش بختیار. گفت:«چه روزنامهای میخواهید منتشر کنید؟» گفتیم: فکاهی. گفت: حتما فکاهی باشد. گفتیم: خیلی خب. پرسید: محمدعلی خان توفیق در آنجا چه کاره است؟ گفتیم: هیچ کاره. بیچاره محمدعلی خان که اصلا آنجا نبود و ما این شیطنتها را کرده بودیم. ایشان اصلا سیاست را بوسیده بود و گذاشته بود کنار. گفت: نیاید آنجا. گفتیم: نه، خیالتان راحت باشد.
سرانجام موافقت کرد و اولین شماره توفیق را در نوروز 1337 درآوردیم و برای اینکه مقداری هم راه گم کنیم غیر از سرمقاله که بنده نوشته بودم و خیلی هم بودار بود، مطلب سیاسی دیگری نداشتیم. بقیه مطالب هم فکاهی غیرسیاسی بود.» پس تاریخ صحیح شروع به کار دوره سوم توفیق:«... از 29 اسفند 1339 با مدیریت حسین توفیق و همکاری برادرانش حسن و عباس، فرزندان خواهر حسین توفیق، آغاز شد و تا 1350 ادامه یافت. در این دوره ظاهر نشریه تغییراتی کرد از جمله جلدش رنگی و صفحات به تدریج بیشتر شد. سرمقاله شماره نخست دوره سوم، حکایت از وضع جدیدی داشت و به خواننده میفهماند که به سبب محدودیتهایی قادر به درج هر مطلبی نیست. همچنین درج عبارت «توفیق روزنامهای است ملی و مستقل که به هیچ حزب و دسته و جمعیتی بستگی ندارد» در پشت جلد، وابسته نبودن توفیق به گروههای سیاسی را یادآور میشد تا محدودیتهای گذشته تکرار نشود. شماره نخست با استقبال مردم مواجه شد به طوری که سهمیه شهرستانها نیز در تهران توزیع شد. در شماره نخست به جای اسم اصلی نشریه، عنوان «روزنامه فکاهی» آمد زیرا هفتهنامه توفیق، همچنان توقیف بود و بعدها با موافقت مرحوم محمدعلی خان توفیق، امتیاز توفیق به حسن توفیق واگذار شد.
انتشار توفیق در آخرین دوره از 29 اسفند سال 1336 شمسی با مدیریت برادران توفیق(حسن، حسین و عباس دوزنده، که نام خانوادگی خود را به توفیقی تغییر دادند) آغاز شد. سرمقاله اولین شماره دوره سوم بیانگر وضع تازهای بود که توفیق و خوانندگانش با آن رو به رو بودند. در حقیقت به خوانندگان گوشزد میکرد که محدودیتهایی در راه است با این حال به زودی مضامین سیاسی و اجتماعی در جای جای مجله خودنمایی کرد و نویسندگان و کاریکاتوریستها و مدیران مجله، راههایی برای افزایش دایره انتقادهای خود نسبت به برخی ارکان و رجال حکومتی یافتند. پیش زمینه ذهنی از توفیق هنوز در خاطر مردم مانده بود و همین مساله، سرمایه بزرگی برای موفقیت آن محسوب میشد. به گفته حسن توفیق:«تیراژ نشریه در این دوره ثابت نبود. بستگی به فصل یا به اول ماه که مردم حقوق میگرفتند یا آخر ماه داشت. آن موقع تیراژ توفیق 5 هزار تا بود و حداکثر میشد یک تومان و مردم هم وضع مالیشان ناجور بود. اول برج که حقوق میگرفتند، تیراژ توفیق بالا میرفت. تیراژ بسته به کاریکاتور روی جلد هم بود. شمارههایی بود که توفیق بسیار فروش داشت و شماره بعدی هم درنمیآمد و همان تجدید چاپ میشد و مردم میخریدند.
درگذشت حسن توفیق را به خانوادهشان به ویژه دکتر عباس برادر کوچکترش و جامعه طنز ایران تسلیت میگویم. پس از منع گل آقا و بعدها درگذشت کیومرث صابری، آرزوی یک مجله و مرجع طنز خوب و ارجمند بر دلها ماند و ما همچنان با خاطره توفیق و گل آقا میخندیم به سوژههایی که در آینه میبینیم یا بر صفحه تلویزیون و اخبار جراید... غیر از این چارهای هم نیست.