شناسهٔ خبر: 62358 - سرویس دیگر رسانه ها

فاطمه سرمشقی: کودک ایرانی ققنوس را با فیلم­‌های هری پاتر می‌شناسد، نه منطق‌­الطیر عطار!

کودک ایرانی ققنوس را به واسطه داستان­‌ها یا فیلم­‌های هری پاتر به یاد می‌­آورد اما با منطق‌­الطیر عطار آشنایی ندارد که از ققنوس در آن یاد شده است.

کودک ایرانی ققنوس را با فیلم­‌های هری پاتر می‌شناسد، نه منطق‌­الطیر عطار!

فرهنگ امروز/ سمیه سیدیان: فاطمه سرمشقی، نویسنده کودک و نوجوان که در جشنواره رشد سال ۹۸ برای رمان نوجوان «سیمرغ پدربزرگم بود» تقدیر شده، به‌تازگی رمانی با عنوان «ققنوس در آتش» منتشر کرده است. به این بهانه گفت‌وگویی با وی انجام دادیم تا کمی بیشتر با او و دیدگاهش در ادبیات کودک و نوجوان آشنا شویم.

شما هم در حوزه‌ بزرگسال تألیف داشته‌اید هم در حوزه‌ نوجوان و هم حوزه‌ کودک؛ با توجه به این که هرکدام از این‌ها زبان و لحن خود را می‌طلبند، تعادل لازم را چطور برقرار می‌کنید؟
 من فکر می­‌کنم هر داستان و قصه‌­ای همان­‌طور که زاویه­‌دید، شخصیت­‌ها، صحنه­‌ها و حتی زمان و مکان مناسب را مشخص می‌­کند، مخاطبش را هم خود تعیین می­‌کند. یعنی من هیچ وقت از قبل تصمیم نمی­‌گیرم که الان می­‌خواهم یک داستان نوجوان بنویسم یا بزرگسال! البته در مورد کودک فرق می­‌کند چون کودک دنیا و شناختش آن­قدر متفاوت از مخاطبان گروه­‌های سنی دیگر هست که از همان آغاز باید بدانیم که مشخصا برای او می‌خواهیم بنویسیم اما در مورد داستان بزرگسال و نوجوان تنها کاری که من می­‌کنم این است که داستانی را که در ذهن دارم می­‌نویسم، خود داستان لحن، زبان و بیان مناسب را نشانم می‌­دهد. در واقع فقط کار نوشتن برعهده­ من است و باقی کارها را خود متن و داستان انجام می­‌دهد. من داستان را می­‌نویسم و وقتی تمام شد آن را می‌خوانم و تازه متوجه می­‌شوم که برای چه گروه سنی­‌ای مناسب­‌تر است. این مساله زمانی مشخص می‌شود که توجه کنیم خیلی از مسائل و دغدغه‌­ها بین نوجوان، جوان، میان­‌سال و حتی افراد پیر مشترک است و همین است که خیلی وقت‌­ها کتاب­‌هایی که به ظاهر برای نوجوانان نوشته شده برای آن­‌ها نیز می­‌تواند جذاب و چه بسا آموزنده باشد.
 
تنوع موضوعی در آثار کودک شما حائز اهمیت است. از مهارت‌های زندگی گرفته تا محیط زیست. این انتخاب‌ها برپایه‌ چه اصلی از جانب شما انتخاب شده‌اند؟
اصولا در ذات هنر میل به تنوع وجود دارد. از این رو  هر هنرمندی همیشه به چشم‌اندازهای تازه، شیوه‌­های تازه و تجربیات تازه خواسته یا ناخواسته کشش پیدا می­‌کند. از سوی دیگر کودکان و نوجوانان نیازهای فکری و تربیتی زیادی دارند که ادبیات کودک ما خیلی به آن نپرداخته است بنابراین پیش روی کسی که دغدغه‌­مند این مسایل است راه­‌های نرفته­ بسیاری گسترده می‌شود. مهارت‌های زندگی شامل ابتدایی‌­ترین و در عین حال مهم‌­ترین مسائلی است که کودک برای شناخت خود، انسان­‌های اطرافش و به طور کلی جهان به آن احتیاج دارد. این مساله با تمام اهمیتی که دارد تا چند سال پیش خیلی مورد توجه نویسندگان نبوده و بیشتر کتاب­‌ها در این زمینه ترجمه­‌ای بودند. از نظر من مهارت‌­های زندگی با این که به طور کلی اصول و پایه­ ثابتی در تمام جهان دارند اما هر فرهنگ و کشوری در این اصول جزییاتی دارد که آن را از فرهنگ‌­های دیگر متمایز می‌­کند و این درست نقطه­‌ای است که نشانگر اهمیت و لزوم  کتاب­‌های تالیفی در این زمینه است. در مورد مسایل محیط زیست هم دقیقا همین­‌طور است و وقتی ما به خطراتی که محیط زیست کشورمان بیاندیشیم که به طور خاص با آن روبه‌رو است، اهمیت پرداختن به آن را بهتر و عمیق­‌تر درک می­‌کنیم.
 



از میان آثار کودک شما، مجموعه‌ چهارجلدی «غول بدجنس مهربان»، نگاه تازه‌ای به مسائل روانشناسی کودکان داشته ‌است؛ این رویکرد تازه تا چه حد در تربیت کودکان مؤثر واقع می‌شود؟
مجموعه غول بدجنس مهربان جزو کتاب­‌های مهارت‌های زندگی است که مهم­‌ترین کاربرد آن کمک به کودک برای شناخت خود و احساساتش است. آموزشی که اگر در سن کودکی به خوبی صورت نگیرد کمبود آن در تمام طول زندگی نمایانگر خواهد بود. چه بسا بزرگسالانی که هنوز نمی‌توانند احساسات خود را به خوبی درک کنند و بشناسند و بی­‌شک وقتی انسان هنوز در شناخت احساسات خود مشکل دارد در کنترل آن هم با مشکل مواجه خواهد شد. ما در قدم اول باید بکوشیم حس‌های مختلف را به کودک بیاموزیم، نشانه‌هایش را به او معرفی کنیم و به او یادآوری کنیم همه­ این حس‌ها منطقی  و طبیعی و معمولی هستند و هیچ حسی را نمی‌­توان و نباید زشت و نابه­‌جا دانست و در مرحله بعد باید سعی کنیم به کودکی که حسش را شناخته یاد بدهیم چطور آن حس را کنترل کند و با آن مقابله کند تا بتواند به سازگاری برسد.

به‌عنوان مثال حسادت حسی است که هر کودکی بی‌شک آن را تجربه کرده است ولی ممکن است نداند این حس از کجا و چرا آمده و حالا که آمده باید با آن چه کار کند؟ هرکدام از این مقوله‌­ها مباحث روانشناسی بسیار عمیق و گاه پیچیده‌­ای را پیش روی ما ‌می‌گشاید. از نگاه من یکی از وظایف نویسنده در وهله اول این است که خود با روانشناسی کودک، مشکلات، دغدغه­‌ها و نیازهای کودک آشنا باشد تا بتواند آن­‌ها را با زبانی ساده و البته داستانی برای کودک بیان کند. ناگفته پیداست که بیان علمی و تئوری این مسایل برای کودک نه امکان‌پذیر است و نه فایده‌ای دارد. ما باید بتوانیم این مسایل را وارد دنیای فانتزی و داستانی کنیم تا به‌طور غیرمستقیم کودک را در جایگاهی قرار بدهیم که به آن­‌ها توجه و فکر کند و هرچه دنیای فانتزی ما جذاب‌­تر و به ظاهر دورتر از آن‌چیزی باشد که قصد بیانش را داریم، تأثیر بیشتری برکودک خواهد داشت.
 
«سیمرغ پدربزرگم بود»، در جشنواره‌ رشد  سال ۹۸ تقدیر شد. این رمان نوجوان محیط زیستی سعی کرده تا با استفاده‌ از داستان سی مرغ منطق‌الطیر عطار، محیط ‌زیست را به چالش بکشد و کودکان را با بحران‌های محیط زیستی آشنا کند. با توجه به اینکه آینده برای کودکان ماست، آن‌ها با خواندن این رمان، چه حد می‌توانند به این بحران نزدیک شوند و در برابر آن مسئولیت پذیر باشند؟
مشکلات محیط زیستی که با آن روبه‌­رو هستیم، گاه آن­قدر بزرگ و پیچیده به نظر می­‌آیند که ممکن است این پرسش را در ذهن به‌وجود بیاورد که کودکان در برابر آن­‌ها چه کار می­‌توانند بکنند و اصلا چه فایده­ای دارد تا ذهنشان را مشغول چنین چیزهایی بکنیم؟ اما فقط کافی است که به یاد بیاوریم بیشتر این مشکلات را خودمان از سر ناآگاهی به‌وجود آورده­‌ایم. شاید اگر ما نیز در دوران کودکی و نوجوانی یاد می­‌گرفتیم چطور با طبیعت و محیط زیستمان دوست باشیم و باید در حفظ و نگهداری آن تلاش کنیم، الان با مشکلات کمتری روبه‌­رو بودیم. سیمرغ پدر بزرگ من بود سعی دارد تا برخی از این مشکلات را به مخاطب بشناساند و بیشتر حالت طرح مساله دارد تا ذهن کودک را به سمت طبیعت و خطراتی که گریبانگیرش است بکشاند حالا این سوال که چقدر در این راه موفق بوده و آیا اصلا توانسته بر مخاطبانش تأثیر بگذارد یا نه؟ سوالی است که منتقدان و مخاطبان کتاب باید به آن پاسخ بدهند.
 


 
در رمان سه جلدی«دوغدو»، به نظر می‌رسد، هماهنگی میان فرهنگ غربی و ایرانی به خوبی صورت گرفته است. اسطوره‌ها و افسانه‌های ایرانی در تمامی داستان‌های شما به نوعی راه خود را پیدا کرده‌اند. اهمیت دادن به این حجم از قصه‌های قدیمی از کجا سرچشمه گرفته است؟

یکی از مهم‌­ترین مسائلی که هنگام نوشتن دوغدو در نظر داشتم همین تقابل دو فرهنگ و کنار هم قرار دادن آن‌ها بود. قصه‌­ها و افسانه­‌های کهن جزئی از میراث فرهنگی ما هستند اما متاسفانه آنقدر که باید به آن­‌ها توجه نشده است و نسل امروز با آن بیگانه است. یکی از راه­‌های زنده نگاه داشتن این افسانه­‌ها بهره بردن از آن­‌ها در رمان­­‌ها و داستان‌های امروزی است. علاوه بر آن استفاده از این افسانه­‌ها می‌­تواند به داستان رنگ و بویی ایرانی ببخشد و این نکته‌­ای است که جای خالی‌اش بسیار محسوس است و گاه باعث می‌شود آثار ایرانی به تقلیدی ضعیف از داستان‌های خارجی تقلیل یابد.
 
تازه‌ترین اثر شما «ققنوس اینجاست» در نشر پیدایش منتشر شده‌ است. این رمان نوجوان، رابطه میان دو دختر را نشان می‌دهد، رابطه‌ای که با یک آتش‌سوزی آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند. این بار سراغ ققنوس افسانه‌ای رفته‌اید. روایت از اسطوره‌ها در قالب داستان‌های مدرن و امروزی تا چه حد برای نوجوان این دوره می‌تواند جالب باشد؟
در قصه‌­ها و انیمیشن‌­های غربی برای کودکان و نوجوانان استفاده از میراث قصه­‌های قدیم مثل اسطوره و افسانه‌های قدیم بسیار دیده می­‌شود اما متاسفانه در ادبیات ما زیاد به این موضوع توجه نشده است. به عنوان مثال کودک ایرانی ققنوس را به واسطه داستان­‌ها یا فیلم­‌های هری پاتر به یاد می‌­آورد اما با منطق‌­الطیر عطار آشنایی ندارد که از ققنوس در آن یاد شده است. در اسطوره‌­ها عناصر فانتزی و روایت‌­های ماجراجویانه­‌ای وجود دارد که می­‌تواند ذهن کودک را به خود جذب کند. وقتی علاقه کودک را به نمونه­‌های خارجی می­‌بینیم که از این اسطوره‌­ها در داستان‌هایشان استفاده کرده‌اند، این قابلیت را بهتر در می­‌یابیم و متوجه می­‌شویم چقدر از استعدادها و زمینه‌­های ادبی خودمان غفلت کرده و آن‌ها را نادیده گرفته‌ایم. استفاده به‌جا، مناسب و خوب از اسطوره‌­ها می­‌تواند باعث شناخت بیشتر و عمیق‌­تر مخاطب نوجوان از فرهنگ و ادب کشور خودش بشود.
 


 «ققنوس اینجاست»، مضامین تازه‌ای در بردارد که شاید کمتر در کتاب‌هایی که برای نوجوانان منتشر می‌شود، آن‌ها را ببینیم.  با توجه به حجم انبوه کتاب‌های بازاری طنز و ژانر وحشت و... در این رمان شاهد صفاتی مانند شهامت، ایثار و شجاعت هستیم. این صفات و همراه شدن با آن‌ها تا چه حد دغدغه نوجوان امروز است؟
از نظر من به‌عنوان یک نویسنده، تمام نوجوانان واجد این صفات و ویژگی­‌های خوب دیگر هستند و اگر کاستی‌ای باشد از ماست، از نظام تعلیم و تربیت، رسانه­‌ها و تولیدکنندگان آثار هنری و ادبی که باید به نوجوانان یاری برسانند تا ارزش‌های خویش را کشف کنند. 
 
 با توجه به اوضاع کنونی نشر، فکر می‌کنید تألیف در حوزه‌ کودک و نوجوان چه راهی در پیش بگیرید؟
درست است که دشواری­‌های بسیاری پیش روست اما با توجه به حساسیت و اهمیت این‌گونه­ ادبیات، نباید از هرگونه تلاشی برای پیشبرد آن دریغ کرد و طبیعتا باید از امکانات و ظرفیت‌­های شبکه‌­های مجازی و فناوری‌های دیجیتالی بهره برد. اما با این حال نباید اجازه داد کتاب کاغذی برای نسل امروز به خاطره تبدیل شود.

ایبنا