به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «مفهوم ایران و ایرانگرایی در آثار اندیشهورزان عصر ناصری»(1264 ـ 1313 قمری) تالیف عبدالمجید ایدی از سوی انتشارات ندای تاریخ منتشر شد. در این کتاب گامی کوچک برای پرکردن خلأهای موجود در این حوزه و روشن شدن زوایای تاریک آن برداشته شده است.
چیستی مفهوم ایران و مظاهر ایرانیت و ایرانگرایی در طول تاریخ معاصر ایران همواره محل بحثهای فراوان بوده و در طی دو قرن گذشته، روشنفکران، سیاستپیشگان و پژوهشگران بسیاری با پیشفرضها و نظریههای تاریخی و جامعهشناسانه به سراغ آن رفتهاند و بسته به خاستگاه فکری و ایدئولوژیک خود به نتایجی متفاوت و در مواردی متناقض در این باب نائل گشتهاند.
به منظور نزدیک شدن به پاسخی مناسب در این حوزه، رهیافت تاریخی یکی از روشهای پیشرو است. از اینرو در این کتاب ضمن پرداختن به مفهوم ایران در آثار اندیشهورزان عصر ناصری و بررسی زمینهها و عوامل مؤثر بر شکلگیری ایرانگرایی نوین و مصادیق آن، گامی کوچک برای پرکردن خلأهای موجود در این حوزه و روشن شدن زوایای تاریک آن برداشته شده است.
شواهدی که موید کوششهای ناصرالدینشاه قاجار و برخی رجال ترقیخواه در راستای اتخاذ سیاستهای مبتنی بر استقلال کشور است اقدامات صورت گرفته برای اعاده حاکمیت بر مرزهای تاریخی و سرزمینی ایران است که خود بیانگر وجود گونهای خودآگاهی تاریخی در میان دستگاه حاکمیت عصر ناصری است. این تمایل برای حفظ حدود و ثغور مملکت خاصه از دوره جنگهای ایران و روس صورتی جدیتر به خود گرفت. در سایه شکستهای ایران در مقابل روسیه محافظت از سرحدات ایران موضوع اصلی نوشتارهای دوران قاجار شد. همچنین این امر موجب رواج ادبیات جهادیه در ایران شد. اگر چه ادبیات جهادیه بر دفاع از اسلام (ملک اسلام) بیشتر از زادبوم تاکید داشت، اما در مورد ایران، این ارتباط محکمتر بود. اشارات مکرر به عنوان مسلمانان شیعه، از سوی قاجارها که خود را هم پادشاه ایران و هم محافظ اسلام میدانستند، جدایی متون جهادیه از شرایط تاریخی ایران را دشوار میکرد. اسلام شیعی تهدید میشد، تنها به خاطر این که ایران به خطر افتاده بود و موفقیت مذهب به موفقیت کشور بستگی داشت.
دوران نیم قرن حکومت ناصرالدین شاه قاجار (1264 ـ 131 ق) یکی از مقاطع مهم تاریخ ایران به شمار میرود که در آن توجه به مفهوم ایران و ایرانگرایی در آراء و آثار نخبگان جامعه انعکاس یافته است. بررسی در این آثار و آراء نشان میدهد که این گرایشهای فکری تحت تأثیر دو دسته از عوامل اصلی تکوین یافتهاند؛ اول عوامل درونی که دربردارنده تصور، تلقی و برداشتی بود که این نخبگان از سرزمین ایران و هویت فرهنگی ـ تاریخی مستمر آن داشتند. بدین معنا که ایران در قرن نوزدهم میلادی با برخورداری از میراث تاریخی دیرپا و آگاهی فرهنگی نسبت به هویت خود، به عصر ملتسازی پای گذاشته بود. دوم عوامل بیرونی بود که ایران از آغازین سالهای حاکمیت قاجاریه در قرن نوزدهم میلادی با آن مواجه شد.
در این کتاب به تحولات سیاسی و روندهای فرهنگی تأثیرگذار بر شکلگیری آگاهی عمومی از مفهوم جدید ایران و ایرانگرایی در عصر ناصری، مفهوم ایران و ایرانگرایی در متون تاریخی و سنتی و آثار جغرافیایی، مفهوم ایران و ایرانگرایی در متون تاریخی جدید و رسائل انتقادی و تعاملات نماینده پارسیان هند با نخبگان عصر ناصری و نشر متون نوزرتشتی پرداخته شده است.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان آثار و نوشتههای اندیشهورزان عصر ناصری که در آنها به مفهوم ایران و ایرانیت پرداخته شده را به پنج دسته تقسیم کرد:
الف) آثار و نوشتههای تاریخی سنتی: که توسط مورخان رسمی به رشته تحریر درآمدهاند. در اغلب اینگونه مکتوبات و گزارشهای تاریخی مانند روضةالصفای ناصری، ناسخ التواریخ و حقایق الاخبار ناصری، غالباً استمرار ایدۀ ایران کهن با ویژگیهای خاص آن از قبیل مرزهای گسترده و لزوم پاسداری از این مرزها توسط پادشاه و رعایت عدالت در حق رعایا و .... قابل ردیابی است. در این آثار از فرهنگ ملی، سنن ملی، میهن و وطن و افتخارات پیشین کمتر سخن به میان آمده است.
ب) آثار و نوشتههای جغرافیایی: در عصر ناصری و به دنبال تأسیس دارالفنون، دانش جغرافیا و نقشههای جغرافیایی مورد توجه واقع شد. در این متون پرداختن به سرزمین ایران و آثار طبیعی و جغرافیایی و قلمرو و حدود آن و شهرهای باستانی ایران مورد توجه واقع شد.
ج) آثار و نوشتههای تاریخی جدید: در این آثار موضوع تاریخ ایران در عهد باستان مورد توجه ویژه واقع شد. این نوشتههای جدید تاریخی متأثر از ویژگیهای عصر ناصری و آگاهیهای جدید در باب تاریخ ایران باستان شکل گرفت. از جملۀ این کتابها میتوان به دررالتیجان فی تاریخ بنی الاشکان اثر اعتمادالسلطنه، نامه خسروان اثر جلالالدین میرزا، اکسیر التواریخ اثر اعتضادالسلطنه و ... اشاره کرد.
د) آثار و رسائل انتقادی عصر ناصری مانند مکتوبات کمالالدوله، سه مکتوب، صد خطابه، کتاب احمد، رساله مجدیه و .... . در این دسته از آثار، تکیه بر ایران باستان نقش برجستهای دارد. ایرانی که در منظر ایشان تجلی قدرت، شوکت و وسعت بود و ایشان را در شکلدادن به ایرانی نوین و مترقی و پیشرو یاری میرساند. در این آثار ضمن توجه به مفهوم کهن ایران و اقتدار و شکوه باستانی آن با مفاهیم جدیدی همچون وطن و ملت مواجه هستیم. این دسته از اندیشهگران عصر ناصری در آثار خود راه برونرفت از شرایط حقارتآمیز مواجهه با قدرتهای استعماری و ضعف و فتور حاکم بر جامعه استبدادزده ایران عصر ناصری را در بازتعریف و تحکیم مبانی ایرانی بر اساس عناصری همچون زبان پارسی و تاریخ ملی با تکیه بر تاریخ ایران باستان دیدند. این اندیشهگران به دنبال تبیین بازپردازی مفهوم نوین ایران برآمدند و پایههای ایرانگرایی نوین را خاصه با تأکید بر تاریخ باستانی ایران و زبان پارسی و در قالب مفاهیم نوین وطن و ملت بنا نهادند.
هـ) متون دساتیری (نوزرتشتی) که در فصل پایانی این کتاب به آنها اشاره شده، هر چند به صورت محدود و مقطعی حداقل در نگرش بخشی از اندیشهورزان عصر ناصری نسبت به تاریخ اساطیری و باستانی ایران و مقوله پارسی نگاری اثر گذاشته بود. این متون از جمله آثار متعلق به آذرکیوانیان به شمار میرفت که تا قرن نوزدهم میلادی تأثیرات خود را بر جامعه پارسیان هند بر جای گذاشته بود و موجبات رویکرد به میراث تاریخی، فرهنگی و دینی نزد ایشان را فراهم کرد.
کتاب «مفهوم ایران و ایرانگرایی در آثار اندیشهورزان عصر ناصری» (1264 ـ 1313 قمری) تالیف عبدالمجید ایدی در 318 صفحه و قیمت 45 هزار تومان از سوی انتشارات ندای تاریخ منتشر شد.