به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فیدل کاسترو خطاب به یگان توپخانه ضدهوایی زنان در حال اعزام به آنگولا، ۱۹۸۸ میگوید: «ما به شجاعت و قابلیت زنان باور داشتیم. میدانستیم که این چنین رویکردی در آینده واجد اهمیت عظیمی خواهد بود. امروز، اعزام شما به مأموریت انترناسیونالیستی یک ضرورت نظامی نیست. بلکه یک ضرورت اخلاقی و معنوی است. یک ضرورت انقلابی است. در حالی که زحمتکشان کوبا تقریبا شصت سال پیش از این برای یکی از خونینترین دیکتاتوریهای قاره آمریکا میجنگیدند، ادغام زنان در میان صفوف و رهبری جنبش زیرزمینی ۲۶ ژوئیه و جبهههای ارتش شورشی در کورههای شرق کوبا یک استثناء نبود، بلکه، جزو لاینفک خطمشی است که رهبری انقلاب برای چندین دهه پیش برده و در آن زمان تازه داشت شروع میشد. کاسترو گفت که ما در جامعه طبقاتیای زندگی میکردیم که زنان با تبعیض مواجه بودند. جامعهای که باید انقلابی در آن رخ میداد، تا طی آن زنان بتوانند قابلیتهای خود را به منصه ظهور بگذارند. روایت آن زنان در اینجا آمده است. روایت آنچه کردند و چگونه عملشان آنها را دگردیس کرد، و در عین حال، دنیایشان و مردانی را دگردیس کردند که شانه به شانهشان میجنگیدند.»
آنچه بازگو شد بخشی از کتاب «زنان در کوبا: تکوین انقلابی درون انقلاب» نوشته ویلما اسپین، اسلا دلوس سانتوس و یولاندا فِرر بود که با ترجمه شهره ایزدی و سعیده شکرخداییان از سوی انتشارات طلایه پرسو منتشر شده است. در این کتاب ویلما اسپین و یولاندا فِرر دو تن از زنانی که از رهبران انقلاب کوبا بودند، تجربههایی از آن انقلاب را بازگو میکنند. یکی از جذابیتهای این کتاب مجموعه عکسهای تاریخی آن است که شاهدان ثبت شدهای برای گفتههای کلمات آن به شمار میروند. این جذابیت در کنار کلمات علاوه بر روی جلد در پشت جلد کتاب نیز تکرار شده و در کنار آن اسامی حاضران در عکس آمده است. زندهیاد سعیده شکرخداییان پس از ترجمه این کتاب به دلیل بیماری روی در نقاب خاک کشید و انسیه شکرخداییان (خواهر) که ویراستار کتاب در انتشارات طلایه پرسو است در گفتوگو با ایبنا درباره این کتاب سخن گفت.
در ابتدا درباره کتاب «زنان در کوبا» و زنانی مانند ویلما اسپین بگویید که پابه پای مردان در انقلاب کوبا جنگیدند؟
کتاب مصاحبهای است با سه زنی که در اوایل جوانی پس از کودتای نظامی باتیستا در ۱۰ مارس ۱۹۵۲ که پشتیبانی دولت آمریکا را داشت به جنبش انقلابی تحت رهبری فیدل کاسترو پیوستند و در طی سالها مبارزه به رهبری جنبش رسیدند. کتاب شامل دو بخش است که در دو جلد به چاپ رسیده است. در بخش اول تجربیات انقلابی تا سرنگونی رژیم باتیستا در ۱ ژانویه ۱۹۵۹ بازگو میشود و در بخش دوم سازندگی یک جامعه نوین در کوبا. ویلما اسپین، یکی از رهبران انقلاب کوبا با سابقهای بیش از پنجاه سال در سال 1930 در سانتیاگو دِ کوبا در ایالت اورینته متولد شد. مادرش مارگاریتا خانهدار بود و پدرش خوزه رییس حسابداری در شرکت باکاردی رام و معاون اجرایی رییس کل آن بود.
با توجه به اینکه ایران نیز انقلاب بسیار مهمی را پشت سر گذرانده است چرا به کتابهایی که در این حوزه نوشته شده نپرداختهاید و تصمیم گرفتید کتابی در زمینه انقلاب کوبا ترجمه کنید؟
انقلاب کوبا یکی از رویدادهای مهم قرن بیستم بود که هنوز هم مطرح است. درباره آن انقلاب کتاب زیاد نوشته شده ولی کتابی که نه بیان نویسندگان و روشنفکران، بلکه بیان آنهایی باشد که خود از همان ابتدا در انقلاب شرکت کردند و برپایه ازخودگذشتگی و قابلیت خود به رهبری انقلاب رسیدند، نادر است. فکر کردیم این جنبه کتاب برای علاقهمندان و همچنین محققان جالب و سودمند باشد. مضاف براینکه نقش رهبران زن را در آن انقلاب مستند میکند.
یادداشتی در ابتدای کتاب نوشته شده مبنی بر اینکه این کتاب درباره زنان نیست اما نویسندگان کتاب چند تن از زنانی (ویلما اسپین و اسلا دِلوس سانتوس و یولاندا فِرر) هستند که از رهبران کوبا بودهاند منظورتان از این نکته چه بوده است؟
همان یادداشت در ابتدای کتاب در ادامه بیشتر توضیح میدهد: «کتاب زنان درکوبا: تکوین انقلابی درون انقلاب کتابی دربارهی زنان نیست. یا شاید دقیقتر باشد که اگر بگوییم، این کتاب با مبحث زنان شروع نمیشود و نمیتوانست هم چنین باشد. این کتاب، کتابی است درباره انقلاب کوبا. راجع به میلیونها زحمتکش است ‐ زنومرد، پیروجوان − که آن انقلاب را به منصه ظهور رساندهاند.» آسلادِلوس سانتوس اضافه میکند: «هنگامی که یک انقلاب عمیق رخ میدهد، زنان که هزاران سال تحت ستم بودهاند، میخواهند در آن شرکت کنند.» این سه رهبر به زنان بهعنوان پدیدهای منفک از کل انقلاب و جامعه نمینگرند، بلکه آن را بهعنوان بخش ادغامشده ای در مبارزه و ساختن جامعه نوین میبینند.
فیدل کاسترو نقش اصلی در انقلاب کوبا داشته است آیا با حضور زنان در این انقلاب جایگاه زنان در خانواده و اجتماع دچار یک دگردیسی تاریخی شد؟
در این رابطه ارقامی که در کتاب آمده گویاست. پیش از انقلاب ۵/۱۳ درصد و یا کمتر زنان در بیرون از خانه کار میکردند، ۲۰ سال بعد از انقلاب این رقم ۵/۴۴ بود و در سال ۲۰۰۸ به ۵۹ درصد رسید. در مقدمه ماری − آلیس واترز میخوانیم که انقلاب «به زنان کوبایی اجازه داد که به درجهای از مساوات دست یابند که برای زنان ایالات متحده بیش از یکونیم قرن طول کشید تا به همانها دست یابند.» اقدامات مشخص که بیانگر دگردیسی جایگاه زنان در خانواده و اجتماع کوباست، در دو بخش از کتاب منعکس شده. یولاندا فِرر چنین توضیح میدهد: «در حین کار داوطلبانه، که یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب بود، زنان به ظرفیتها، مهارتها و توانمندیهای خود پی بردند. در کشتزارها و کارخانهها، آنها حس مسئولیت و نظم و انضباط خود را؛ در سنگرها عزمشان برای دفاع از آیندهای را که با نثار خون بسیار بهدست میآمد، نشان دادند. در مواجهه با دشمن، شور انقلابی و رزمندگی خود را ثابت کردند. ازطریق این مشارکت، و با کسب احترام و تحسین همرزمان زن، همسران، پدران و فرزندانشان، زنان خودشان را دریافتند. زیرا ... دوش به دوش آنان ... برای تحقق اهداف انقلاب شریک شدند، شأن و منزلت یافتند ... و وارد زندگی اجتماعی شدند.»
چه انگیزهای باعث شد ویلما اسپین به اردوگاه نظامی مونکادا برود و سپس به سازمان عمل انقلابی اورینته بپیوندند؟
زنان به انقلاب کوبا اعتماد داشتند و این مساله واقعا ثابت شده بود. زنان میخواستند بخشی از انقلاب باشند تا کاری انجام دهند. زنان بیشتری خواهان فرصتی برای مشارکت بودند و آنها بیشتر شاهد آن بودن که چقدر همکاریشان ضروری بود. ویلما اسپین میگوید: وقتی به فیدل گفتیم زنان میخواهند متحد شوند، متشکل شوند و فعالانه در انقلاب شرکت کنند اینکه آنها نمیخواهند فقط مزایا دریافت کنند، بلکه خواستار آن هستند که ادای سهمی داشته باشند، متحول شوند و به انسانهایی تبدیل شوند که برای جامعه مفید باشند واکنش بسیار مثبتی دریافت کردیم. فیدل کاسترو درک کرد که این قدم چقدر مهم است و از آن حمایت کرد. بنابراین در درجه نخست ما باید طرز فکر زنان را تغییر میدادیم چون عادت کرده بودند که در جامعه ما نقش درجه دوم داشته باشند. زنان ما سالهای سال تبعیض را تحمل کرده بودند. باید به زنان توانمندیهای خودشان را نشان میدادیم، توانمندی در انجام انواع و اقسام کارها. آنچه که نیازهای مبرم انقلاب ما برای ساختن یک زندگی جدید بود را باید زنان احساس میکردند. ما باید هم تصویری که زنان از خودشان داشتند و هم تصویری که جامعه از زنان داشت را تغییر میدادیم.
بخش دوم کتاب به مصاحبه با نویسندگان کتاب اختصاص دارد. آیا مصاحبهها کلیشهسازی سیاسی نیست؟ و نگاه زنمحور را به نمایش نگذاشته است؟
طلایه پرسو کتابی از انتشارات پاثفایندر ترجمه و منتشر کرده است بنام تاریخ ما هنوز دارد نوشته میشود: روایت سه ژنرال چینی−کوبایی در انقلاب کوبا. آن کتاب هم مصاحبه است با سه ژنرال که در جوانی به انقلاب پیوستند. آنها اجدادشان از چین برای ساختن راهآهن به غرب ایالات متحده آورده شده بودند که بعدها به کوبا مهاجرت کردند. کتاب در چین به زبان چینی ترجمه و منتشر شده. این یک مثال دیگری است که اقشار مختلف جامعه کوبا متحداً در انقلاب شرکت کردند، درعینحال هرکدام ادای سهمی ویژهای داشتهاند، و نمیشود گفت چینمحور ویا زنمحورند. ویلما اسپین میگوید که «ما نه ساختاری از پیشساختهای در ذهنمان داشتیم و نه دستورکاری در جلومان. بلکه فقط اشتیاق زنان بود برای شرکت در یک فرایند انقلابی، که هدفش دگردیسی زندگی کسانی بود که استثمار شده بودند و علیهشان تبعیض روا شده بود و ساختن جامعهای که برای همه بهتر باشد.»
بخشهای پایانی کتاب به آموزش و کار برای روسپیان سابق در کوبا پرداخته است. چه شد که زنان انقلابی کوبا به این دسته از زنان نیز توجه کردهاند و آیا توانستند بر آنها تأثیرگذار باشند؟
ویلما اسپین میگوید روسپیان «به علت فشار اقتصادی، در برخی موارد بهخاطر اینکه کودکانشان خیلی گرسنه بودند، سر از آن زندگی درآورده بودند... دهها هزار زن گرفتار این معضل وحشتناک بودند که ناشی از شرایط اقتصادی قبل از انقلاب بود.» در نتیجه وظیفه انقلاب بود که دادرسشان باشد. در سالهای اولیه انقلاب، الویت زیادی برای وظیفه اجتماعی پایان دادن به روسپیگری سازمان داده شد و تصور این بود که خلاص شدن از این پلیدی اجتماعی یک کار طولانی و سخت خواهد بود. ویلما اسپین میگوید از اینکه در زمانی، در کمتر از دو سال، روسپیگری ریشهکن شد، «شگفتزده شدیم.»
برای شروع کار، فدراسیون زنان کوبا از کمپین سوادآموزی بهره گرفت، همراه با سرشماری زنانی که نمیتوانستند بخوانند یا بنویسند، آمار زنان روسپی را هم بهدست آورد و متعاقباً خانههای روسپیگری با یک اقدام پلیسی بسته شد. ویلما اسپین میگوید به تمام روسپیهای سابق مشاغلی داده شد و بسیاری از آنها فوراً خواستار آموختن یک مهارت شدند، تا بتوانند کار کنند. درعینحال وارد مدارس ویژهای شدند که آنها را برای یک زندگی جدید تربیت میکرد. یک مرکز بزرگ برای روسپیهای سابق در کاماگوئی ایجاد شد، با تسهیلاتی برای نگهداری از کودکان در مجاورتش. بدین طریق کودکان از مادرانشان جدا نمیماندند و میتوانستند در بعدازظهرها باهم باشند. زنان برای اشتغال تحت تعلیم قرار گرفتند، بهخصوص کار در کارخانجات پوشاک که در آن زمان در حال گشایش بودند.
در پایان درباره نشر طلایه پرسو بگویید که چه کتابهایی را و در چه زمینه به چاپ رسانده است؟
فعالیت انتشاراتی نشر طلایه پرسو در سال ۱۳۷۱ با چاپ کتاب «انسان و سوسیالیسم در کوبا» اثر فیدل کاسترو و ارنستو چه گورا وترجمه شهره ایزدی شروع شد. ویراستی از این کتاب به زبان فارسی را انتشارات پاثفایندر دو سال پیشتر در نیویورک چاپ کرده بود. طی این سالها نشر طلایه پرسو ترجمه و انتشار کتابهای آن ناشر بینالمللی را در دستور کار خود قرار داده است. تمام کتابهای نشر طلایه پرسو دارای حق کپی رایت از ناشر اصلی است. در دهههای اخیر پاثفایندر بیش از ۸۰ کتاب درباره تاریخ انقلاب کوبا و مقاومت مردم کوبا علیه تعدیهای واشنگتن از زبان رهبران آن انقلاب منتشر کرده است. نشر طلایه پرسو تا کنون ۱۹ عدد از آن کتابها را ترجمه و منتشر کرده است.