فرهنگ امروز/ محمد عاملی
آیا جهان خطر کرونا را از سر گذرانده است؟ آیا پزشکان به راهحل مطمئنی برای درمان کرونا دست یافتهاند؟ آیا رفتار ویروس کرونا به نسبت چهار ماه گذشته تغییر یافته و آنچنان که در برخی پیشبینیها گفته میشد در فصول گرم سال این ویروس مهار خواهد شد؟ پاسخ به همه این سوالات منفی است، اما پرسش مهمی که در این میان مطرح میشود، این است چرا در اغلب نقاط دنیا مردم نسبت به این بیماری آسانگیرتر شدهاند و ترسشان از این ویروس کمتر شده است به نحوی که آشکارا شاهد نوعی بیمبالاتی در بسیاری از نقاط دنیا نسبت به این بیماری خطرناک هستیم؟
از دسامبر ۲۰۱۹ که جهان وارد جنگی خطرناک با ویروسی موسوم به کووید ۱۹شده چند ماهی میگذرد، اما در این مدت مواجهه عاملان اجتماعی (دولت، کنشگران، نهادهای درمانی و ...) با این ویروس مرگبار تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. تصاویری که در نخستین روزهای شیوع این ویروس در ووهان به جهان مخابره شد، جهان را در بهت و هراس عظیمی فرو برد. درست مانند اینکه جهان در تاریکی وهمناکی فرو رفته باشد. ناخواسته این رخداد زندهکننده حکایتها و روایتهای تاریخی بسیاری از بیماریهای فراگیری بود که پیش از این در اعصار گذشته بسیاری را در کام مرگ فرو برده بود و چه چیزی هولناکتر از اسناد، تصاویر و فیلمهای به جا مانده از آخرین پاندمی جهان (آنفلوآنزی اسپانیایی) که درست صد سال پیش در گیرودار جنگ جهانی اول ۱۷ تا ۵۰ میلیون نفر را قربانی بولهوسی خود کرده بود.
کلیپهای کوتاهی که از شهر ووهان خاستگاه این بیماری در شبکههای اجتماعی منتشر میشد، بیشباهت به فیلمهای آخر زمانی نبود: مردمی که بر اثر ابتلا به این ویروس ناشناخته در خیابانها، پاساژها یا محل کار خود نقش بر زمین شده بودند و به نظر میرسید نا امیدانه با مرگ دست و پنجه نرم میکنند. گسترش این بیماری به اقصا نقاط جهان، این بیماری محلی را تبدیل به یک معضل جهانی کرد. کشورهای مدیترانهای اروپا (ایتالیا، اسپانیا، فرانسه) و کمی بعدتر بریتانیا و با فاصله اندکی امریکا نخستین کشورهایی بودند که در تله این بیماری نوظهور گرفتار شدند. ایران نیز در زمره نخستین کشورهایی بود که ویروس کووید ۱۹ توانست در چند نقطه از جغرافیای گستردهاش پنهانی شیوع پیدا کند.
سرعت گسترش این ویروس به حدی بود که برخی رهبران غربی حتی فرصت کافی برای ارزیابی وضعیت موجود نداشتند و همین تعلل، تردید و بعضا انکارها، کشورشان را در تله مرگبار این ویروس گرفتار کرد. بعد از آن جهانیان شاهد اجساد تلنبار شده قربانیانی بودند که در بیمارستانها، سردخانهها و حتی خیابانها برای خاکسپاری آماده میشدند. کووید ۱۹ به خوبی توانسته بود نشان دهد کوچکترین غفلت و سهلانگاری در مواجهه با آن نتایج مرگباری را به دنبال خواهد داشت. اما برای مهار این ویروس نوخاسته چه تمهیدی باید اندیشیده میشد؟ نخستین و در عین حال کهنترین راهکار مهار بیماریهای همهگیر قرنطینه و محدود کردن ارتباط بین افراد بود. شیوهای که تداعیکننده روایتهای کهن قرون وسطایی در روزگاران شیوع بیماریهای فراگیر بود، اما به نظر میرسید گزیری نیز از این روش دیرپا و باستانی نبود.
بعد از گذشت دو ماه، نخستین نشانههای فروکش کردن تدریجی این بیماری در خاستگاه آن و برخی کشورهای اروپایی نمایان شد و این خود میتوانست نشانه امیدوارکنندهای از پایان دوران وحشت و این پیام باشد که در نهایت این ویروس مهارشدنی است و فاجعه صد سال پیش در انتظار بشریت نخواهد بود. با آغاز قوس نزولی این بیماری ناشناخته مشکل دیگری آرامآرام سربرآورد؛ مسالهای که شاید بتوان آن را «سندروم عادیسازی کاذب» نامید. موضوعی که در ابتدای امر چندان جدی گرفته نمیشد، اما به زودی مشخص شد این تصور کاذب به راحتی میتواند باعث بازگشت و گسترش بیشتر ویروس کرونا باشد. نخستین نشانههای این عادیسازی در سواحل و تفریحگاههای کره جنوبی نمایان شد. کشوری که اغلب به عنوان یکی از موفقترین نمونههای کنترل ویروس کرونا شناخته میشد، اما بنا به دلایلی از جمله برداشته شدن برخی محدودیتهای اجتماعی شاهد گسترش هر چند خفیف این ویروس در این کشور آسیایی بودیم. ریشه این عادیسازی را میتوان عمدتا در چند عامل زیر جستوجو کرد.
نخست باید به مساله اقتصادی اشاره کرد. مقوله بنیادی و ساختاری که شرط بقای یک جامعه بر سازوکار آن استوار است. مشکلات معیشتی برآمده از محدودیتهای دوران کرونا خود داستانی است مفصل. شاید بتوان مهمترین دلیل کنار گذاشتن ملاحظات بهداشتی را مشکلات معیشتی مردم دانست. مردمی که به ناچار برای گرداندن چرخه معیشتشان ناخواسته باید پای در عرصه نه چندان ایمن فعالیتهای اقتصادی گذاشته و مخاطرات آن را نیز پذیرا باشند.
بعد از مسائل مرتبط با مشکلات اقتصادی باید به ملال و خستگی ناشی از دوران قرنطینه یا رعایت فاصله اجتماعی اشاره کرد. نوعی خودمراقبتی که مستلزم انزوا و دوری گزیدن از محافل جمعی (خانواده، دوستان، پارک و...) بود، به انباشت یک انرژی متراکم و تخلیه نشده انجامید. به نظر میرسد رعایت پروتکلهای بهداشتی و نیز به وجود آمدن وقفه در مناسبات اجتماعی باعث به وجود آمدن نوعی ملال و دلتنگی در بین افراد جامعه شده است. به همین دلیل در حال حاضر به خصوص در یک ماه گذشته همزمان با کاهش اضطراب از مبتلا شدن به کرونا شاهد نوعی تخلیه روانی ناگهانی از سوی افرادی هستیم که چند صباحی را به انزوا و دوری از یکدیگر گذراندهاند.
نکته سوم به وجود آمدن تصورات نادرست در مورد رفتار ویروس کروناست که اغلب برآمده از شایعات یا اخبار ضد و نقیضی است که در برخی رسانههای جمعی و محافل شبهعلمی مطرح میشود. به عنوان مثال فرضیه ضعف تدریجی ویروس کرونا در گذر زمان یا وجود دو نوع ویروس قوی و ضعیف کووید ۱۹ و حتی امحای خود به خودی کرونا در فصول گرم سال از جمله برداشتهای ناصحیحی بود که در قالب افواه عمومی بر سر زبانها میگشت بدون آنکه هیچ نهاد و سازمان علمی معتبری آن را تایید کند. اما نکته تاسفبار آن بود که این اقوال اغلب باعث شکلگیری نوعی خوشبینی کاذب در میان مردم و در نتیجه آن سهلانگاری در فرآیند رعایت پروتکلهای بهداشتی میشد.
آخرین دلیلی که میتوان آن را یکی از علل اصلی «عادیسازی مناسبات اجتماعی» در دوران کرونا دانست، اخبار مربوط به کاهش ابتلا و مرگ و میر کروناست. اخباری که اگر چه دور از واقعیت نیست، اما میتواند منشا تصورات نادرست در مورد پایان بحران کووید ۱۹ باشد. با توجه به آنچه گفته شد، حال این پرسش مطرح است که فرآیند عادیسازی در میان مردم ایران چگونه است؟ آیا کماکان مانند سابق مردم نگران ابتلا به این بیماری هستند؟ آیا از میزان نگرانی آنها مانند بسیاری از نقاط دیگر دنیا کاسته شده است. برای پاسخ به این سوالات از یافتههای نظرسنجیهایی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران درباره کرونا در شهر تهران انجام داده است، استفاده میشود. برای بررسی مساله عادیسازی و سنجش آن معیارهای زیر در نظر گرفته شده است:
۱. میزان تابآوری اقتصادی و تحمل محدودیتهای دوران کرونا،
۲. نگرانی از ابتلای خود و خانواده به ویروس کرونا،
۳. میزان رعایت دستورالعملهای پزشکی،
۴. پیگیری اخبار مربوط به کرونا.
ابتدا سراغ مهمترین علت عادیسازی روابط اجتماعی یعنی عامل اقتصادی برویم. در نظرسنجی موج پنجم ایسپا و دفتر مطالعات اجتماعی شهرداری تهران (۱۶ تا ۲۰ اردیبهشت) وقتی از مردم پرسیده شده «چقدر نگران پیش آمدن مشکلات اقتصادی برای خانوادهتان در ماههای آینده هستید» ۶۳.۹ درصد عنوان کردهاند زیاد (یا بسیار زیاد) نگران تبعات اقتصادی دوران کرونا هستند. در مقابل پاسخ ۱۷.۶ درصد پاسخگویان کم (یا خیلی کم) بوده است. ارقام در اینجا به خوبی بیانگر دغدغههای معیشتی اکثر مردم در دوران محدودیتهای اجتماعی است.
نتایج موج سوم همین نظرسنجی (۱۶ تا ۱۹ فروردین) در مورد مدت زمان «تحمل وضعیت اقتصادی در دوران کرونا» که به نوعی بیانگر تابآوری اقتصادی است به خوبی نشاندهنده شکنندگی و آسیبپذیری چرخه معیشتی مردم در دوران کروناست. پاسخ مردم به این سوال که «در صورتی که تعطیلی شهر به سبب کرونا ادامه داشته باشد، فکر میکنید به لحاظ اقتصادی تا چه زمانی میتوانید تحمل کنید» سرنخی است از اوضاع نه چندان مناسب اقتصادی مردم در بحران کرونا. ۳۲.۹ درصد پاسخگویان حتی وضعیت حال حاضر خود را به لحاظ اقتصادی در شرایط مناسبی نمیدانند. ۳۴ درصد مردم برآوردشان این است که نهایتا یک یا دو ماه بتوانند وضعیت فعلی و محدودیتهای آن را تحمل کنند و در نهایت ۹.۱ درصد پاسخگویان نیز تصورشان این است که سه الی چهارماه میتوانند وضعیت فعلی را تحمل کنند. فقط ۲۱ درصد مردم گزینه «پنج ماه یا بیشتر» را انتخاب کردهاند. با استناد به دادههای این نظرسنجی میتوان حدس زد بخش قابل توجهی از آنچه عادیسازی نامیدهایم ناشی از کاهش توان اقتصادی خانوادهها و بازگشت به فضای عادی کسب و کار از روی ناچاری است.
نگرانی و هراس نسبت به یک تهدید گام نخست مواجهه با آن خطر است و هر قدر این نگرانی بیشتر باشد، تبعا میتواند نشاندهنده میزان اهمیت آن منبع خطر در ذهن افراد باشد. از اینرو میزان نگرانی افراد نسبت به شیوع ویروس کرونا و روند آن در چند ماه گذشته میتواند نشان دهد تا چه اندازه این بیماری فراگیر در سراشیبی عادی شدن در زندگی شهروندان است. با کنار هم گذاشتن نتایج نظرسنجیها مشخص میشود نگرانی مردم به تدریج با آغاز شیوع بیماری کرونا افزایش مییابد و در نیمه نخست اردیبهشت به اوج میرسد. اما از نیمه دوم اردیبهشت میزان نگرانی مردم سیر نزولی پیدا میکند و در نیمه دوم خرداد به پایینترین حد خود میرسد. در جدول و نمودار زیر میزان نگرانی از ابتلا به ویروس کرونا در میان شهروندان تهرانی به تفکیک زمانی و موجهای نظرسنجی نشان داده شده است.
مطابق با دادههای به دست آمده در خردادماه، در مناطق توسعه نیافته، کمتر توسعه یافته و با توسعه متوسط نگرانی مردم از ابتلا به بیماری کرونا بیشتر از مناطق مرفه (توسعهیافته و نسبتا توسعه یافته) است.
یکی دیگر از معیارهای فرآیند عادیسازی دیدگاه شهروندان در مورد میزان رعایت دستورالعملهای پزشکی است. دستورالعملهایی که مهمترین تمهید و راهکار برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا محسوب میشوند. طبیعتا میزان اهمیت و دقت شهروندان در رعایت این پروتکلهای بهداشتی میتواند معیاری باشد برای جدی تلقی کردن وضعیت پیش آمده و بیمبالاتی و ساده انگاشتن آن نیز نشانهای از آسانگیری و عادیسازی شرایط بحرانی موجود است. در آخرین نظرسنجی انجام شده توسط ایسپا در تهران از پاسخگویان خواسته شده بود به این سوال پاسخ دهند: «به نظرتان مردم نسبت به دو ماه قبل دستورالعمل بهداشت فردی مثل شستن دست و زدن ماسک را بیشتر رعایت میکنند یا نه؟» ۷۸.۵ درصد پاسخگویان بر این باورند رعایت دستورالعملها به نسبت ماههای قبل کمتر شده و فقط ۱۱.۵ درصد اعتقاد دارند رعایت دستورالعملهای بهداشتی افزایش پیدا کرده است. وقتی از پاسخگویان خواسته شد نظرشان را در مورد میزان رعایت دستورالعملهای بهداشتی توسط خودشان بگویند ۵۹.۱ درصد مدعی شدند که رفتارهای بهداشتیشان به نسبت ماههای قبل تغییری نکرده است. اما ۲۲.۴ درصد اذعان داشتهاند که کمتر از ماههای قبل پروتکلهای بهداشتی را رعایت میکنند. مطابق با دادههای به دست آمده تعداد پاسخگویان مردی که گفتهاند کمتر از گذشته تمهیدات پزشکی را رعایت میکنند ۲۵.۴ درصد بوده است. حال آنکه ۱۹.۳ درصد زنها مدعی بودهاند که به نسبت ماههای قبل مسائل بهداشتی را کمتر رعایت میکنند. در این نظرسنجی ۲۲.۲ درصد افراد بالای ۵۰ سال نیز مدعی بودند که ملاحظات بهداشتی را بیشتر از ماههای قبل رعایت میکنند.
در نظرسنجی ۱۱ تا ۱۳ خرداد پاسخگویان تهرانی در برابر این سوال قرار گرفتهاند: «با توجه به آنچه در این دو، سه ماه گذشته دیدهاید و شنیدهاید به نظرتان کرونا یک خطر واقعی است یا بیش از اندازه بزرگ شده است؟» ۷۰.۷ درصد پاسخگویان با توجه به آنچه دیدهاند یا شنیدهاند کرونا را یک خطر واقعی تلقی کردهاند، اما ۲۱.۲ درصد نیز گفتهاند کرونا بیش از حد بزرگ شده است. مقایسه نتایج موج چهارم همین نظرسنجی (۲ تا ۴ اردیبهشتماه) با نتایج این موج نشان میدهد ۵.۳ درصد از نگرانی مردم نسبت به خطر کرونا کاسته شده است.
پیگیری اخبار مربوط به بیماری کرونا میتواند یکی دیگر از نشانههای جدی گرفتن یا عادیسازی دوران کرونا باشد. در خردادماه بهطور کلی ۳۸.۵ درصد پاسخگویان مدعی بودند که اخبار مربوط به کرونا را تا حد زیاد (یا خیلی زیادی) پیگیری میکنند و در مقابل ۲۸.۵ درصد نیز گفتهاند که به میزان کم (یا خیلی کمی) پیگیر اخبار کرونا هستند. در بین متغیرهای زمینهای «سن» پاسخگویان متغیری مهم در پیگیری اخبار مربوط به کرونا محسوب میشود. به نحوی که هر قدر سن افراد بیشتر باشد، میزان پیگیری اخبار نیز بیشتر میشود. مطابق با نتایج این نظرسنجی ۲۴.۸ درصد افراد بین سنین ۱۸تا ۲۹ سال، ۳۵.۴ درصد افراد بین ۳۰ تا ۴۹ سال و در نهایت ۵۳.۸ درصد افراد بالای ۵۰ سال پیگیر اخبار کرونا بودهاند. در این شرایط اعداد به خوبی بیانگر نگرانی بیشتر افراد مسن و در نتیجه پیگیری اخبار مرتبط با این بیماری است. مطابق با دادههای به دست آمده از آخرین نظرسنجی انجام شده (۱۱تا ۱۳ خرداد) ۵۶.۴ درصد مردم پذیرفتهاند که به نسبت دو ماه قبل کمتر پیگیر اخبار مربوط به کرونا هستند و فقط ۹.۶ درصد مردم گفتهاند بیشتر از دو ماه قبل اخبار کرونا را پیگیری میکنند.
از نتایج به دست آمده از آخرین نظرسنجی ایسپا و معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران میتوان نتیجه گرفت جامعه وارد فاز عادیسازی دوران کرونا شده است بدون آنکه هیچ دلیل موجهی برای آن وجود داشته باشد. شرایطی که در آن افراد کمتر از ماههای نخستین ورود به دوران کرونا مسائل بهداشتی را رعایت میکنند، کمتر پیگیر اخبار کرونا و اساسا کمتر نگران بحرانی به نام شیوع ویروس کرونا هستند. در این میان شاید نکته قابل توجه، نگرانی به نسبت بیشتر اقشار آسیبپذیر جامعه (افراد مسن، افراد ساکن در مناطق کم برخوردار و زنان) در برابر بحران پیشروست.
آمار نگرانکننده افزایش کرونا در روزهای گذشته و جهش ناگهانی آن بیش از هر چیز بیانگر خطرناک بودن فرآیند عادیسازی روابط اجتماعی است. هیچ نظریه علمی تایید شدهای دال بر کاهش خطر بیماری کرونا، تضعیف این ویروس یا کاهش احتمال ابتلا به آن وجود ندارد، اما آنچه عملا شاهد آن هستیم نوعی خطرپذیری (بیشتر برای اقشار کم برخوردار) و سهلانگاری (از سوی اقشار برخوردار) فزایندهای است که متاسفانه عملا فرآیند مهار این ویروس را دچار وقفه کرده است. مسالهای که در صورت تداوم آن، شاهد افزایش تصاعدی این بیماری و به تبع آن افزایش تعداد قربانیان آن خواهیم بود.
روزنامه اعتماد