شناسهٔ خبر: 62843 - سرویس دیگر رسانه ها

وطن عجیب ما آسمان* /نگاهی به شاعری پرویز اسلامپور به مناسبت انتشار کتاب شعر «طبقات جنون»

  

فرهنگ امروز/ بهنود بهادری

1– دقیقا پس از نیم قرن کتابی با عنوان «طبقات جنون» از پرویز اسلامپور(مهدی اسلامپور- پرویزمهدی اسلامپور- آن‌گونه که در برخی از نامه‌های او آمده است) توسط نشر «رشدیه» به چاپ رسیده است. اسلامپور در سال 1346 «وصلت در منحنی سوم» و در همان سال «نمک و حرکت ورید» و در سال 1349 مجموعه شعری به نام «پرویز اسلامپور» را به چاپ رسانده بود. در برخی منابع نام مجموعه شعر «پرویز اسلامپور» را به اشتباه «پس حس خداوند نجاتم می‌دهد» آورده‌اند. علت این اشتباه، نداشتن عنوان روی جلد کتاب است روی جلد کتاب آمده است: پرویز اسلامپور. کتاب را که باز کنیم به جمله «پس حس خداوند نجاتم می‌دهد» برمی‌خوریم و این علت اشتباه در منابع مذکور است. می‌توان گفت پس از چاپ کتاب «طبقات جنون» از این پس بحث درباره اسلامپور را می‌توان اینگونه آغاز کرد: کدام اسلامپور؟ اسلامپور 3 مجموعه شعر دهه 40؟ یا اسلامپور «طبقات جنون»؟علت این پرسش‌ها را سعی می‌کنم به صورت کلی و با آوردن چند مثال شرح دهم. پرویز اسلامپور در میان حلقه اصلی شاعران «شعر دیگر» متفاوت‌ترین و رادیکال‌ترین فرد آن حلقه شعری محسوب می‌شود. شدت بخشیدن در رفتارهای زبانی شعر، فرم نوشتن و حتی اجرای آن بر صفحات مجموعه‌ای از فیگورهای رادیکال منحصر به فرد اوست. کلمات بخشی از هدف مجموعه‌های دهه 40 اوست. میزان سفیدی کاغذ، نوع نگارش، رنگ کاغذ و... پا به پای کار پیش می‌رود و نتیجه‌ای منحصر به فرد به دست می‌دهد. ساخت تصاویر شعر او، فاصله‌گذاری‌هایش میان سطرها و حتی نوع جهان‌بینی او با سایر اعضای شاعران ثبت شده در دو کتاب «شعر دیگر» به ‌شدت متفاوت و قابل شناسایی است. او بر عکس سایر شاعران ذکر شده به‌ شدت با زبان، خشن رفتار می‌کند و دقیقا شعر را در مرز یک هیچ مطلق و بی‌معنایی محض قرار می‌دهد. ناقدین محافظه‌کار کم از «مضحک بودن» شعرش نقد ننوشته‌اند اما سعی اسلامپور چون سعی هوشنگ ایرانی یا تندرکیا ایجاد یک وضعیت یگانه و پیشرو بوده. در مجموعه شعر «وصلت در منحنی سوم» او با دایره‌های درشت سیاه‌رنگ، شعرش را اپیزودیک می‌کند. به سختی و با دقتی زیاد باید روایت نهفته در پس هر اپیزود بخشی از شعرهای این مجموعه را یافت. گزاره‌های غیرمعمول او در این کتاب از دیگر مشخصه‌های بارز او در شعر آن سال‌هاست:«به چهره فیروزه را صلا داده‌ای» یا: «نهرهای قهقهه/ روح را وحشت‌زده کردند» یا: «بر توسن فلزی عشق/ دنیای کبوتر/ تقلید کردنی است».سال 1346 زمانی که اسلامپور کتاب دوم خود «نمک و حرکت ورید» را چاپ کرد از شمایل یک شاعر جن‌زده و به‌ شدت رادیکال پرده‌برداری شد. او در هر شعر، اثر انگشت خود را ثبت کرد یا به شهادت و گواهی یا به گردن‌کشی نزد نسلی که او آنان را ضد ادبیات می‌دانست. در آذر ماه سال 47 او شاعری عجیب و نه چندان جدی نزد شاعران محافظه‌کار یا ادیبان چپ‌زده به حساب می‌آمد ولی در «کلوپ رشت» در شب شعرخوانی، اسلامپور 25 ساله وقتی پشت تریبون رفت و در مقابل خود شاعران نامدار آن سال‌ها و حتی هم‌اکنون را نشسته دید، اینگونه بحث را شروع کرد:«وقتی من شعر می‌خوانم، همه باید خفه شوند»1از اسلامپور در دو کتاب «شعر دیگر» شعر چاپ شده است و در سال 1349 مجموعه شعر «پرویز اسلامپور» کتابی بدون عنوان و صفحاتی بدون شماره را چاپ کرد. حرکات او در ادبیات پُر از اطوار و اداست. هنرمند را با متن یکی می‌دانست و چه خوش می‌دانست. تصاویر عجیب و دور از ذهن در کتاب «پرویز اسلامپور» فراوان دیده می‌شود:«اِل بارها/ با بارهای باد/ اِل بی‌صدای ترحم...». 2– با توصیفات اشاره شده، کتاب «طبقات جنون» چهره جدیدی از پرویز اسلامپور را به مخاطب نشان می‌دهد. شاعر جن‌زده دهه 40 چون مجنون، عاشقی است عیان و از جنون زمینی می‌نویسد و از جنون الهی. تعریف خواجه عبدالله انصاری از جنون روشی است که اسلامپور در اشعار سال‌های آخر خود اجرا کرده است:«جنون در مستی نهایت است و در درویشی بدایت. جنون آن باشد که مرد در عین آگاهی از خود بی‌خبر باشد». «طبقات جنون» با کتاب «فرشته پیشترها» شروع می‌شود. گردآورنده کتاب اشاره می‌کند، شاعر در حال و هوای دخترش لیلی این اشعار را سروده است. آیا عشق پدرانه، فرشته راهنمای او در مکاشفات شاعرانه‌اش بوده؟ عشق را شاعر اما بی‌تعریف، تعریف می‌کند:«اولِ عشق/ اولِ مرگ ماست/ می‌رویم اگر آخرش هم مرگ باشد/ شروع عشق پس اولِ گفتنِ ما از مرگست». شاعر بی‌خبری خود از خود را اینگونه می‌نویسد: «می‌دانم آنچه شنیده‌ام را/ نوشته‌ام/ فرشتگانی‌که آمدند و...». جنون اسلامپور جدید، چون جنون اسلامپور رادیکال دهه 40 نیست. جنون او از کشف یک معنای عظیم است و این از خود بی‌خودی حاصل کشف حجاب‌های عقلی انسان است: «اما وطنِ عجیبِ ما آسمان/ در آن سفر که می‌کنیم نه از شهری/ به شهرِ دیگر/ می‌رویم از خود/ به دیگرِ خودمان». شاعر سرکشی که در میان قهر و جدل‌هاش با بیژن الهی وعده دو، سه مشت به او داده بود در نامه‌هایش و بیژن الهی درباره‌اش گفته بود: «از این پس شعرهای تو را از دور می‌خوانم»3 در دفتر «فرشته پیشترها» غرق چیز دیگری است: «برای تو بچشم/ غایبم از جهان مثل این خورشید/ وقتی می‌سوزد اینجا و/ همگی می‌دانیم/ آن سوی جهان/ در تاریکی‌ست». در دفتر دوم این مجموعه «رودخانه و دو چیز دیگر» اسلامپور زیر طرح انتخابی کتابش آورده است:  La peure  به معنای ترس. اشعار این مجموعه حاصل دیدن‌های شاعر است. دیدن‌های او از مناظری که دهشتناک است، همان مطلقا عظیم یا امر والا: «دانستم/ و/ دانستم هیچ را بتوانم تا/ بسیار که/ هیچ را/ بگویم بعدها».  3 – در مجموعه شعر «طبقات جنون» اسلامپور از سمبل‌های اسلامی بسیار استفاده کرده است و نام مجموعه بسیار برای شناخت ذهنیت شاعر کلیدی محسوب می‌شود. نمی‌توانم قضاوت کنم، اسلامپور به ‌شدت فرمال در اجرا، اگر خود قصد چاپ این مجموعه را داشت، اینگونه ساده و بی‌آرایش و بعضا سردرگم تن به اجرای کلمه بر کاغذ می‌داد یا نه(مثلا عدم تفکیک اسامی اشعار با سطرهای شعر) اما به هر جهت، اسلامپورِ «طبقات جنون» سویه‌های دیگر جنون اسلامپور دهه 40 است. اسلامپور و درخشش در نوشتن و اجرا در 3 مجموعه اولش سوزنده بود و در کتاب تازه چاپ شده‌اش از سینه سوزناکی برخاسته است. اسلامپور در دستگاه زیباشناسی «شعر دیگر» چهره درخشانی بوده و هست و تلاقی این جریان شعری با «شعر حجم» بی‌شک متن اوست. رفتار او در شعر نزدیک‌ترین رفتار با مکتوبات یدالله رویایی درباره شعر است. بی‌دلیل نبوده که جلسات نوشتن مانیفست «شعر حجم» در خانه اسلامپور مکتوب شده است. 

پانوشت: 
*عنوان مطلب برگرفته از سطری از پرویز اسلامپور در کتاب «طبقات جنون» است.
1- داریوش کیارس، تجسم‌های حجمی، ویژه‌نامه هنگام - شماره هشتاد و شش، دی ماه 1383
2– نقل قول‌های یدالله رویایی و توضیحاتش در مکاتبات فراوانی که با اسلامپور داشته است.

روزنامه اعتماد