شناسهٔ خبر: 62850 - سرویس دیگر رسانه ها

دلایلی برای یک ماندگاری پنج قرنی؛ آیا روایت‌های «روضةالشهدا» مجعول است؟

اگر کتاب «روضةالشهدا» سراسر دروغ است؛ در این صورت رمز دوام و بقای آن در فرهنگ شیعی و طی پانصد سال چیست و چرا عموم مردم و اهل منبر همچنان در روضه‌خوانی‌ها از آن استفاده می‌کنند؟

آیا روایت‌های «روضةالشهدا» مجعول است؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  همزمان با دهه اول ماه محرم و عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)، انتشارات علمی و فرهنگی متن کامل کتاب «روضة الشهدا» اثر حسین واعظ کاشفی را با تصحیح دکتر حسن ذوالفقاری روانه بازار کتاب کرد. «روضةالشهدا» که در اواخر عهد تیموریان نوشته شد، بسیار در فرهنگ ایران اثرگذار بود و پایه روایی تعزیه شد. پس از تالیف این کتاب مقتل خوانان از روی آن می‌خواندند به همین دلیل نیز اصطلاح «روضه خوانی» باب شد. روضه خوان یعنی کسی که از روی «روضةالشهدا» مصائب روز عاشورا را می‌خواند.

این کتاب علیرغم تاثیرگذاری بسیاری که به همراه داشت، اما مورد انتقاد تعدادی از علمای دین قرار گرفت. دکتر ذوالفقاری طی گزارشی نگاهی داشته است به این انتقادات و پاسخی که می‌توان به آنها داد. متن مصحح کتاب «روضةالشهدا» را در ادامه بخوانید:

کتاب «روضه‌الشهدا» نوشته نویسنده بزرگ قرن نهم حسین واعظ کاشفی، از جمله قدیم‌ترین مقتل‌های فارسی است که طی پنج قرن از پرخواننده‌ترین و موثرترین کتاب‌های دینی و مذهبی در ایران بوده است. «روضه‌الشهدا» چنان شهرتی در جهان تشیع پیدا کرد که نسخ آن در تمام کتابخانه‌های جهان اسلامی یافت می‌شود. شهرت کتاب چنان فراگیر شد که به زبان‌های هندی، دکنی و ترکی هم ترجمه شد.

روضه‌الشهدا کتاب تاریخ صرف و مستند تاریخی قابل ارجاع مولفان نیست. کتابی ادبی از نوع رمان تاریخی استده‌ها مقتل نگار به سبک و تقلید از آن اثری را پدید آوردند. نثر ممتاز آن و جایگاه کتاب در تاریخ ادبی ایران نیز غیرقابل انکار است. این کتاب را باید از جمله آثار فرهنگ عامه نیز به شمار آورد؛ زیرا سنت روضه‌خوانی با این کتاب شکل گرفت و تاثیر شگرفی بر توده مردم گذاشت و منشا روایی تعزیه شد. از طرفی این کتاب چالش برانگیز از یک سو در میان انبوه مشتاقان وقایع عاشورا جایگاهی ممتاز یافته و از دیگر سو اسباب نفی و رد برخی دین پژوهان را فراهم آورده است.

این کتاب همچنان که تاثیر شگرفی میان توده مردم گذاشته، انتقاد خواص و برخی دین پژوهان به خصوص طی سده اخیر را نیز به همراه داشته است. جعفریان با بررسی زمینه‌های تحریف در روایت عاشورا معتقد است: از قرن ششم به بعد، نوشته‌های تاریخی قدری سست و به مقدار زیادی قصه‌ای و داستانی شده‌اند. (۱) احساسات مذهبی مردم با تاریخ عجین می‌‏شود و ادبیات که نشانه بروز احساس مردمی است، در آن به ایفای نقش می‏‌پردازد.

وقتی تاریخ با ادبیات و هنر آمیخته شد، دیگر نمی‌‏توان انتظار آن را داشت که تنها پای روایت صحیح تاریخ در میان باشد؛ باید احساسات مذهبی را نیز نشان دهد؛ این جاست که به سوی ساختگی بودن می‌رود تا ماجرا را غم انگیزتر، پرچاذبه‌‏تر و گیراتر نشان دهد. وی انگیزه‌های مادی برای گرم کردن بازار سخن یا انگیزه‌ها‏ی به ظاهر معنوی مثل گریاندن بیشتر مردم، سوزناک‌تر نشان دادن حادثه عاشورا و جلب توجه مردم به امام حسین (ع) وقایعی را علل جعل می‌داند.‬ از سویی ارتباط عاطفی استوار و عمیق مردم با این واقعه، نقش مهمی در کار تحریف داشته است. (۲)

منتقدان «روضةالشهدا»

برخی از دین‌پژوهان نقدهایی بر «روضه الشهدا» نوشته‌اند. میرزا حسین نوری (۱۲۵۴-۱۳۲۰) کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب منبر» (۳) را به درخواست یکی از علمای هند در شکایت از روضه‬ ‏خوانان هند و ماجرای دیدار وی با شیخ عبدالحسین تهرانی و دیدن کتاب اسرار الشهاده و اخبار کذب آن نوشت.

میرزا عبدالله افندی در ریاض‌العلما و حیاض‌الفضلا، نیز به بخشی از تحریف‌های کتاب اشاره دارد. (۴)

حاج شیخ عباس قمی (م ۱۳۵۹ ق) از شاگردان میرزای نوری در «نفس المهموم» براساس متون صحیح و قدیم مانند ابومخنف فتوح، مقاتل الطالبین، حادثه کربلا را بازسازی کرد. میرزا محمدباقر آیتی قاینی (۱۲۳۸-۱۳۱۲) در «کبریت الاحمر» (۵) و سید محمد امین در کتاب «التنزیه لاعمال الشبیه» (۶) درباره عزاداری‌‏ها و اصلاح روضه‏‬ خوانی تلاش کردند. سید محمد امین اکثر روایات این کتاب را برگرفته از کتب غیرمشهور و غیرقابل اعتماد و بدون پشتوانه تاریخی می‌دانند. (۷) ترجمه کتاب در سال ۱۳۲۲ شمسی به قلم جلال آل احمد انتشار یافت. (۸)

علی بن محمد تقی قزوینی نجفی در «اسرار المصائب و نکات النوائب فی ذکر غرایب ماصئب الاطایب من آل ابی‏طالب» (تالیف ۱۳۲۴ ق) کتاب خود را در رد کسانی نوشت که در نقل وقایع عاشورا، روایات ساختگی و جعلی نقل می‏‌کنند و در عزاداری‌‏ها کارهای موهن انجام می‏‌دهند. (۹)

ابوالحسن شعرانی نیز در مقدمه «روضه‌الشهدا» به برخی نقل‌های ضعیف اشاره کرده است: «از نقل ضعیف در روضه الشهدا عجب نباید داشت، چون در ادای مقصود واعظ، قوی است، اگرچه برای مقصود مورّخ کافی نیست.» (۱۰) قاضی طباطبایی نیز مطالب آن را در مقام تعارض با مقاتل معتبر، ساقط و بی ارزش می‌داند. (۱۱)

نقد شهید مطهری

استاد مرتضی مطهری به تاثیر از کتاب «تاریخ عاشورا» (۱۲) و کتاب «لولو مرجان» نوری در سال ۱۳۴۸، چهار سخنرانی در تحریفات عاشورا در حسینیه ارشاد ایراد کرد که بعدها با افزودهایی در کتاب «حماسه حسینی» در مجموعه آثار وی چاپ شد. استاد مطهری کتاب «روضه‌الشهدا» را پر از دروغ و تحریف و نشر این کتاب را مانع مراجعه به منابع اصلی و مطالعه تاریخ واقعی امام حسین (ع) دانسته است. وی می‌نویسد: «ملاحسین کاشفی مردی است که واعظ هم هست، اتفاقاً این بی‌انصاف مرد باسوادی هم بوده است، کتاب‌هایی هم دارد، صاحب انوار سهیلی [است] که خیلی عبارت پردازی کرده و می‌گویند کلیله و دمنه را خراب کرده است.

هدف «روضةالشهدا» برانگیختن احساسات مذهبی است و نوع کتاب نیز از سنخ مجلس‌گویی و موعظه است؛ بنابراین نقل دقیق منابع در این گونه کتاب‌ها نه رسم بوده و نه هدف مولف تا بتوان آن را ارزیابی کردبه هر حال مرد باسوادی بوده است. تاریخش را که انسان می‌خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنی و مثل این‌که اساساً یک مرد بوقلمون صفتی هم بوده است، در میان شیعه‌ها خودش را یک شیعه صد درصد متصلبی نشان می‌داده و در میان سنی‌ها خودش را حنفی نشان می‌داده است. اصلاً اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیع. اینجا که در میان سبزواری‌ها بود، یک شیعه صد در صد شیعه بود. بعد می‌رفت هرات. (می‌گویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامی یا باجناق او بود.) آنجا که می‌رفت، به روش اهل تسنن بود. من نمی‌دانم این بی‌انصاف چه کرده است! من وقتی این کتاب را خواندم، دیدم حتی اسم‌ها جعلی است، یعنی در میان اصحاب امام حسین اسم‌هایی را می‌آورد که اصلاً چنین آدم‌هایی وجود نداشته‌اند، در میان دشمن‌ها اسم‌هایی می‌برد که همه جعلی است، داستان‌ها را به شکل افسانه درآورده است. از وقتی که این کتاب در دست و بال‌ها افتاد، دیگر کسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه‌سازی روضه الشهدا خواندن. ما شدیم روضه‌خوان؛ یعنی روضه الشهدا خوان؛ یعنی افسانه‌ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردند.» (۱۳)

پاسخی به انتقادات

این نظرات که البته در فضای منبر و هنگام سخنرانی بوده و تمام نیاز به تحقیق و اثبات دارد، به دلیل نشناختن دقیق کتاب و هدف آن است؛ زیرا روضه‌الشهدا کتاب تاریخ صرف و مستند تاریخی قابل ارجاع مولفان نیست. کتابی ادبی از نوع رمان تاریخی است. دکتر رسول جعفریان سبک کتاب را ترکیبی از قصّه و تاریخ دانسته و می‌نویسد: «بی‌شبهه داستان‌های دروغینی در روضه‌الشهدا وجود دارد که سبب شده تا این کتاب بی‌بهره از اعتبار علمی باشد. لذا تلقی روضه‌الشهدا نه به عنوان یک کتاب تاریخی، بلکه باید به عنوان یک اثر ادبی و رمان تاریخی مطرح شود.» (۱۴)

هدف کتاب برانگیختن احساسات مذهبی است و نوع کتاب نیز از سنخ مجلس‌گویی و موعظه است؛ بنابراین نقل دقیق منابع در این گونه کتاب‌ها نه رسم بوده و نه هدف مولف تا بتوان آن را ارزیابی کرد اما کاشفی که دانشمندی برجسته است به برخی از مأخذ خود اشاره می‌کند. این منابع به گواهی افندی (۱۵) غیر مشهور و نامعتبر است. نوع نقل روایات در کتاب سه گونه است:

گروه اول: مواردی که از هیچ منبعی نقل نشده است که اغلب موارد چنین است.

گروه دوم: ارجاعات مبهم مثل «اهل تاریخ بر آنند که «و در بعضی از تواریخ مذکور است که…»؛ در بیشتر تواریخ مذکور است که…»؛ «در بعضی از تفاسیر آمده»؛ «در بعضی کتب معتبره مذکور است که…»؛ «آورده‌اند که…»؛ «راوی گوید». تعبیر راوی گوید نسبتاً فراوان است. امروزه نیز در سنت روضه خوانی این تعبیر بسیار به کار می‌رود.

گروه سوم: مواردی که بین دو نقل مختلف قضاوت می‌کند؛ مثل «اینجا به نقل اشهر از کتب معتبر ایراد کرده می‌‏شود»، «راویان صادق الراویه و مخبران ظاهر الدرایه آورده‌اند که…»، «به صحت رسیده»، «و نقل اصح آن است که..»

گروه چهارم: مواردی که به نام کتاب اشاره می‌شود. دکتر رسول جعفریان به تفصیل این دسته از منابع کتاب را معرفی می‌کند. (۱۶)

در متن مصحح نیز مآخذ بسیاری از داستان‌ها ذکر شده است. اما از آنجا که راوی برای تأثیر گذاری بر مخاطب با سبک روایی – داستانی، کوشیده رمانی تاریخی بی آفریند. ما هیچگاه رمان نویسان تاریخی را جاعل تاریخی نمی‌دانیم. اکنون باید از منتقدان پرسید: اگر کتاب سراسر دروغ است؛ در این صورت رمز دوام و بقای آن در فرهنگ شیعی و طی پانصد سال چیست و چرا عموم مردم و اهل منبر همچنان در روضه‌خوانی‌ها از آن استفاده می‌کنند؟ شاید دلیل عمده آن نثر شیوا و گیرا و سبک قصّه‌ای – تاریخی این کتاب باشد.

پی‌نوشت‌ها

۱. آمیختن تاریخ با هنر و ادبیات را حتی در موثق‌ترین تاریخ یعنی «تاریخ بیهقی» نیز می‌توان دید.

۲. جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا ،ص ۳۰۰.

۳. چشم‏اندازی به تحریفات عاشورا: لؤلؤ و مرجان، به کوشش مصطفی درایتی، قم، ۱۳۷۹.

۴. فندی، میرزا عبدالله، ریاض‌العلما و حیاض‌الفضلا، ج ۲ ص ۱۹۰.

۵. آیتی قاینی، محمدباقر، کبریت الاحمر، ص ۵۶۳.

۶. بیروت، مطبعة العرافان، ۱۳۴۷ ق.

۷. امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج ۶ ص ۱۲۲.

۸. رک: عزاداری‌های نامشروع، بوشهر، شروه، ۱۳۷۱.

۹. کتاب به خط خود او در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره ۷۸۳۲ موجود است.

۱۰. مقدمه روضة‌الشهدا، ص ۶.

۱۱. تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا (ع)، ص ۳۶.

۱۲. آیتی، محمد ابراهیم، بررسی تاریخ عاشورا، تهران، ۱۳۴۷.

۱۳. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ص ۹۵.

۱۴. جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا ،۳۵۲و ۳۵۴.

۱۵. افندی، میرزا عبدالله، ریاض‌العلما و حیاض‌الفضلا، ج ۲، ص ۱۹۰

۱۶. جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، ۳۳۹ به بعد.