فرهنگ امروز/ محسن آزموده
ایرانیان به طور معمول و به شکل غیرحرفهای موسیقی را با نام اساتید آواز و خوانندگان میشناسند، یعنی بیشتر علاقهمند موسیقی آوازی هستند، یعنی آن شکلی از موسیقی که در آن شعری به صورت آواز یا تصنیف خوانده میشود. شاید مهمترین علت این امر، جایگاه مهم و تعیینکنندهای است که شعر و شاعرانگی در منظومه فکر و فرهنگ و تمدن ایرانی ایفا میکند. شعر فارسی به تعبیر یکی از اندیشمندان، در غیاب فلسفه و زوال تاریخ، جایگاه تبلور و آشکار شدن خاطره تاریخی و هویت «ملی» ایرانی است به ویژه در«انقلاب غزل». به قول جواد طباطبایی «با «انقلاب غزل»، ناحیههایی از حوادث تاریخی ایران که شرح آنها در مکان تاریخی تاریخ ظاهری نمیتوانست آورده شود از ناحیه «ناخودآگاه» جمعی در شعر فارسی جاری شده است.»
بنابراین اگر غزل مهمترین و اصلیترین دستاورد زبان فارسی به عنوان والاترین مساهمت روح ایرانی در هستی است و برجستهترین نشانه ایرانی بودن در طول تاریخی پر فراز و نشیب، تاریخی که تا عمیقترین ژرفاها، در جسم و جان هر یک از ساکنان این پهنه جغرافیایی متبلور شده، بیتردید، آواز روحانی و منحصر به فرد محمدرضا شجریان رساترین تحقق آن انقلاب در زبان(غزل) در عرصه موسیقی بود و هست، دستکم تا این لحظه از تاریخ ایران به لحاظ آنچه در دست داریم و میتوانیم به آن گوش فرا دهیم.
متخصصان و تاریخنگاران موسیقی، هر یک اسامی فراوانی از خنیاگران و آوازهخوانان در اعصار گذشته به خاطر دارند. در روزگار ما نیز از زمانی که امکان ضبط و حفظ و نگهداری صدا پدید آمده، صداهای ماندگاری از آوازها و تصنیفهای خوانندگان بزرگ ثبت شده است. اما به اذعان تقریبا عموم متخصصان و اهالی فن، چنانکه در این چند روز بهکرات شنیدهایم و خواندهایم، هیچیک با شجریان قابل مقایسه نیستند. نسبتی که او با شعر فارسی به عنوان اصلیترین حامل بار امانت روح و روحیه ایرانی برقرار کرده و میکند، دستکم در میان خوانندگان آوازی که صدایشان موجود است، بینظیر و مانند است. او کسی بود که حق بزرگترین شاعران فارسیزبان یعنی حافظ و سعدی و مولانا و خیام و عطار را به معنای واقعی کلمه ادا میکرد، هنرمندی که مناجات افطارش چه وقتی که اشعاری از مولانا را میخواند و چه آن هنگام که ربنا را، تارهای ظریف جان را به ارتعاش درمیآورد و جوهره و بنیاد آنچه میخواند را بر گوش جان آشنا میکرد. محمدرضا شجریان به تعبیر زیبا و گویای محمد منصور هاشمی «صدای غرور زخم خورده یک سرزمین» بود کسی که شمار قابل توجهی از عاشقان و شیفتگان زبان فارسی، خواه ایرانی و خواه غیرایرانی، با صدای جانافزای او با قلههای بیمانند شعر فارسی آشنا شده بودند. در زیر و بم صدای جاودانه شجریان، همه احساسات و عواطف و هیجانات شاد و غمگین هویت ایرانی از پس تاریخی هزاران ساله، پژواک یافته است. صدای شجریان صدای تاریخ ایران است در هم نوایی شعر فارسی با موسیقی ایرانی، خود اگر این تاریخ بالیدنی باشد یا خیر.
روزنامه اعتماد