فرهنگ امروز/ بابک احمدی
حدود سه سال پیش در منزل یکی از کارگردانان شناخته شده تئاتر با او گپ و گفتی دوستانه داشتم. هنرمند بینالمللی تئاتر ما که همین روزها، پیش از شروع دوباره تعطیلی سالنها (و فقط سالنهای تئاتر و سینما!) نمایش «در انتظار گودو» را در حال اجرا داشت. درباره امیررضا کوهستانی حرف میزنم. روزی که زور وزارت ارشاد فقط به اصناف فرهنگی- هنری رسید، بسیار غبطه خوردم که چرا بلافاصله پس از شروع اجراها به تماشای نمایش تازه او و گروه کارآزمودهاش ننشستم، گویی که پیرامون تجربه اخیر گروه تئاتر مهر اظهارنظرهای بسیار متناقضی نیز به گوش میرسید. عاملی که البته قضیه تماشا را جذابتر میکرد. باری، در آن روزِ ویژه، از کوهستانی درباره سالنهای خصوصی و امید به ادامه فعالیتشان در آینده پرسیدم. پاسخ کوتاه بود: «پشتوانه حمایتی ندارند و به محض وقوع حادثهای یکی یکی میافتند.» گفتهای که آویزه گوشم ماند و هر بار وقتی اتفاقی رخ میداد به رفتار دولت دقت میکردم. راست میگفت؛ سالنها یکی پس از دیگری افتادند. معدود سالنهایی هم که به زحمت بار اجارهبها و تورم و گرفتاری و بدبختی سالنداری را به دوش کشیدند، تا حدی قافیه کار هنری و فرهنگی را به کسب درآمد باختند.
این روزها که گروه نمایشی «در انتظار گودو» به نوعی پیشقراول شروع اعتراض به وضعیت ناعادلانه تعطیلی کرونایی شد، دوباره همان صحبت در گوشم صدا کرد. چه نسبت عجیبی برقرار است بین این دو، وقتی میبینیم گروه نمایش «در انتظار گودو» به وزارتخانه و دولت معترض میشوند که «چرا فقط کار هنری و تلاشهای ما تعطیلبردار است ولی مسافرتها برقرار، متروها شلوغ، گشت و گذار استانی مجلسیها برپا، رستورانها فعالند؟» انصاف داشته باشید که انسان حق دارد مشکوک شود وقتی اولین و تنها مراکزی که با قدرت تعطیل میشوند سالنهای تئاتر و سینما باشند. حالا ادامه فعالیت سالنهای خصوصی روی هواست، تمرین گروههای نمایشی نابود شده و چندین اجرا که با صرف هزینههای هنگفت به صحنه آمده بود به کل از دست رفتهاند. ما همه در کنار هم شبیه «ولادمیر»ها و «استراگون»هایی شدهایم چشم دوخته به افقی ناپیدا، بلکه شاید مدیران فرهنگی حق و حقوقی زنده کنند؛ نمایشنامه را که خواندهاید...
محمدرضا حسینزاده، مجری طرح نمایش «در انتظار گودو» نخستین فردی بود که در صفحه شخصیاش متنی گلایهآمیز خطاب به رییسجمهور منتشر کرد. چیزی که در این یادداشت به وضوح موج میزد، نارضایتی شدید گروه بود نسبت به وضعیت نابسامان پیش آمده، آن هم فقط برای گروههای نمایشی. «به اصرار دوستان هنرمند، نمایشی برپا کردیم تا هم ما و هم تماشاگر مشتاق تئاتر ساعاتی کوتاه فارغ شویم از این روزهای سخت و دل به هنر بدهیم. در فضای باز برپایش کردیم تا هم ما و تماشاگران کمتر در خطر کرونا باشیم و هم راهی پیدا کنیم تا این هنر را زنده نگه داریم. هر چند میدانستیم بودن یا نبودنش چندان مساله شما و مجموعه تحت مدیریت شما نیست.»
اشاره این فعال تئاتری به «مجموعه تحت امر» قطعا معطوف به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که وقتی ستاد ملی مبارزه با کرونا تشکیل میشود، اولین چهرهای است که با قدرت پای تعطیلی فرهنگ و هنر میایستد، در حالی که شاهد است تمام ارکان کشور در خیابان فعالند. حسینزاده در ادامه مینویسد «آیا تدبیر شما این است که تئاتر و سینما - حتی با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی - تعطیل باشد و تمام رستورانها و پارکها بدون هیچ پروتکل و نظارتی همچنان برقرار؟ آیا قرار بود تئاتر و سینما تعطیل باشد و خیابانها و جادهها لبریز از خودرو و ترافیک؟ کدام را باور کنیم؟» او در نهایت گلایههایش را با امضای مسوول حق و حقوق جمعی از هنرمندان به پایان میرساند. «یا همه را تعطیل کنید یا خودتان بدون ترس از کرونا به خط مقدم مبارزه با کرونا بیایید و در همه جلسات، در همه گردهماییها، در همه جا حاضر باشید. ماسک هم بزنید تا شاید باور کنیم دیوار تئاتر را کوتاهتر از دیوار بقیه نمیبینید و عدالت و سلامت را برای همه میخواهید.»
پیش از او اما مهین صدری، بازیگر نقش استراگون بود که در این باره گفت «فقط تئاتر تعطیل باشد، چرا کافهها بازند یا استادیومهای ورزشی؟ چرا جادهها چنین در شلوغیاند؟»
لیلی رشیدی، دیگر بازیگر این نمایش اما در گفتوگویی با ایسنا نسبت به روحیه مدیران فرهنگی که هنرهای نمایشی را همچون تفنن تلقی میکنند، اعتراض کرد. « در اینکه شرایط خاص است و کرونا تمام مشاغل را تحت تاثیر قرار داده، هیچ شکی نیست ولی در این وضعیت، تعطیلی چند باره تئاتر و سینما جای تاسف و تعجب دارد. بسیاری از مشاغل نمیتوانند خود را با وضعیت کرونایی تطبیق دهند ولی تئاتر این مزیت را دارد که میتواند خود را با شرایط روز و وضعیت اجتماعی هماهنگ کند. تئاتر شغل ماست و باید بتوانیم مانند دیگر مشاغل به فعالیتمان ادامه بدهیم و واقعا این پرسش در ذهن همه هنرمندان تئاتر وجود دارد که آیا تئاتر از مکانی مانند مترو خطرناکتر است؟ عوامل تئاتری بسیار پرشمار هستند. گرچه فقط بازیگران به واسطه حضور روی صحنه دیده میشوند ولی پشت صحنه تئاتر هم، افراد زیادی مشغول به کار هستند و حالا شغل همه آنان به خطر افتاده و منبع درآمدشان رو به نابودی است. بیانصافی است که تئاتر را جزو مشاغل آسیبدیده در دوران کرونایی به حساب نیاوردند و نمیآورند. همان زمان که وزیر بهداشت نامی از ما نیاورد، باید میفهمیدیم از نظر مسوولان، تئاتر و سینما تفنن است.»
عباس جمالی، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان تئاتر نیز در گفتوگو با «اعتماد» بر این نکته انگشت تاکید گذاشت که شاید بحث مقایسه تئاتر با دیگر اصناف چندان صحیح نباشد ولی نکته مهم این است «چرا دولت در این شرایط وخیم پیش آمده اولین جایی که تعطیل میکند تئاتر و سینما است و چرا نسبت به حمایت از فعالان این هنرها فقط شعار میدهد و هیچ اتفاق ملموسی شاهد نیستیم؟»
شاهین چگینی، از فعالان صنفی مرتبط با تماشاخانه خصوصی درباره آنچه در این دوران بر سالنهای غیردولتی حاکم شده به نکاتی در این رابطه اشاره کرد. «دولت مشخصا نشان داده هیچ کاری نمیکند؛ نه توان قرنطینه عمومی دارد، نه توان کنترل دارد و نه توان جبران خسارت. فقط به صورت نمایشی یک سری دستورات صادر میکند و سراغ اماکنی میرود که با کمترین خسارت، بیشترین بهرهبرداری نمایشی را ببرد. به همین علت هم راحتترین نقطه سینما و تئاتر است درحالی که شما میبینید کافهها و رستورانها همچنان مشغولند. در جمع مشورتی مساله دیگری هم مطرح شد مبنی بر اینکه، مسوولان در بازدیدهای خصوصی از سالنهای غیردولتی یک مبلغ اندکی پرداختهاند و معتقد بودند باید آن را «کمک دولت به سالنها» بنامیم، در حالی که این رقم شوخی تلخی بیش نبود.» او درعین حال تاکید میکند مدتها برای دریافت وام دوندگی کرده که به سرانجام نرسیده و «مسوولان با چنین پرداختهایی این سیگنال را صادر میکنند که مشکل این قشر با پرداخت اندک مبلغی برطرف میشود».
زمان گردآوری این گزارش اتفاق دیگری هم افتاد؛ مدیر یکی از سالنهای دولتی نسبت به ادامه تعطیلی سالنهای نمایشی و عواقب آن هشدار داد. هشداری که البته با توجه به جایگاه دولتی مدیر مربوطه به نوعی دل شیر! میطلبید و پریسا مقتدی، مدیر سالن تئاتر سنگلج نشان داد احتمالا عواقب اخم مدیران بالادستی را به جان میخرد و سکوت نمیکند. او با تاکید بر اینکه «تعطیلی تئاتر نه تنها نتیجهبخش نیست بلکه عوارض منفی بسیاری دارد» گفته که «این تعطیلی تاثیر نامطلوبی بر اقتصاد تئاتر میگذارد. مسالهای که همواره در حوزه فرهنگ فراموش شده، چرخه اقتصادی آن است. چرا که در هنر هم کالای هنری داریم که تولیدکننده و مصرف کنندهای دارد. هر چند چرخه اقتصادی هنری مانند تئاتر همیشه ضعیف بوده است. با این همه عدهای در این چرخه اقتصادی امرار معاش میکنند و حالا زندگی آنان به راحتی تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفته است.»
مدیر تماشاخانه قدیمی «سنگلج» در حالی به درستی بحث معیشت هنرمندان و اقتصاد گروههای تئاتری را هدف گرفته که «اعتماد» نیز چندی پیش در گزارشی نسبت به کاهش هولناک درآمد قشر وسیعی از هنرمندان ابراز نگرانی کرد. «این مشکلات، کانون خانواده را تضعیف میکند. چرخه اقتصادی تئاتر پیش از کرونا هم ضعیف بود و اصولا تئاتر ما بدنه اقتصادی نحیفی داشت ولی حالا همان چرخه ضعیف هم تقریبا نابود شده است.»
او در ادامه بار دیگر گلایههای دیگر هنرمندان تئاتر را این بار به زبان دیگری مطرح میکند. «سوال من این است مقابل کدام مرکز خرید، کسی ایستاده و به مراجعهکنندگان تذکر میدهد که ظرفیت تکمیل است و اجازه ورود ندارند و اینچنین است که مراکز خرید از جمعیت لبریز میشود ولی ما در تئاتر با فعالیت نصف ظرفیت این محدودیت را قائل میشویم و فاصله اجتماعی حتی بیش از آنچه تاکید شده است، رعایت میشود. در کدام مرکز خرید کسانی به صورت مداوم مراجعهکنندگان را کنترل میکنند که ماسک را به روی صورتمان حفظ کنیم و حال آنکه در تئاتر این اتفاق رخ میدهد. در کدام مرکز خرید قبل و بعد از ورود مشتریان تمام فضاها ضدعفونی میشوند ولی تئاتر جزء معدود مکانهایی است که این اتفاق به کرات در آن رخ میدهد و هر روز پیش و پس از ورود تماشاگران این اتفاق میافتد. بنابراین آنچه تا به حال درباره راههای پیشگیری از کرونا از سوی ستاد مقابله با کرونا اعلام شده، به خوبی در سینما و تئاتر رعایت شده است.»
اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر تن دادن به تعطیلی سالنهای تئاتر و سینما در حالی صورت گرفته که این اماکن فرهنگی همواره با دقت پروتکلهای بهداشتی صادره را رعایت کردهاند. در مورد نمایش «در انتظار گودو» که ماجرا فاجعهبارتر است؛ تعطیل کردن اجرای گروه نمایش در فضای باز!
مقتدی بر اینکه تمام موارد بهداشتی در این مجموعه رعایت میشود، تاکید داشته است. «ممکن است از سخنان من این گونه برداشت شود که حساسیت این موضوع را در نظر نمیگیرم، حال آنکه در این چند ماه حتی به دیدن پدرم که در شهری دیگر زندگی میکند، نرفتهام که مبادا ویروس را برای او سوغات ببرم. ضمن اینکه به عنوان مدیر مجموعه «سنگلج»، به هیچ وجه درباره مسائل بهداشتی کوتاه نمیآیم و اگر گروهی و یا تماشاگر و همکاری در رعایت پروتکلهای بهداشتی لازم اهمال کند، بدون هر گونه تعارفی، مانع اجرای کار و ورود و رفت و آمد در تماشاخانه خواهم شد.» ولی در عمل شاهد هستیم انواع رستورانها، مترو، ادارات دولتی و غیره بدون چنین حساسیتی به کسب و کار مشغولند.
کارگردان تئاتری که اجراهایش همزمان با دستور وزارت ارشاد به محاق رفته در صفحه شخصیاش مینویسد: «ما هنوز نمیدانیم به صحنه میرویم یا نه، ما هنوز نمیدانیم تمرین کنیم یا نه! ما هنوز نمیدانیم اگر اجرا شروع شود، کسی برای دیدن ما میآید؟! ما هنوز نمیدانیم چه اتفاقی قرار است بیفتد! از دیروز گروههای نمایشی شروع به انتشار بیانیه کردهاند و چه و چه. من و ما هیچ بیانیهای نداریم جز یک نمایش...»
گروه دیگری که قصد داشت نمایش موفق دانشجویی خود را برای دومین بار به صحنه ببرد، در واکنش به مخاطبان و بحث تعطیلی سالنها پس از شروع پیشفروش بلیت نوشته است «این یک عذرخواهی است. به عنوان چند تن از اعضای خانواده تئاتر لازم دانستیم از مخاطبان این روزهای تئاتر عذرخواهی کنیم. شما اعتماد کردید و حاضر شدید پا به سالنهای تئاتر بگذارید. ما قول دادیم هر آنچه از ما برمیآید انجام دهیم تا امنیت سلامت تا حد ممکن برقرار شود. ظرفیتها نصف شد، ماسکها از صورتها برداشته نشد و بر رعایت پروتکلها نظارت شد. گفتیم هر آنچه از دستمان برمیآید انجام دهیم تا نگذاریم این محفل از دست برود. تا بتوانیم زمانی کم را دور از این همه اضطراب و اخبار بد در کنار هم پناه ببریم به جادوی تئاتر. اما گویا محافظ کمجان تئاتر ما تنها مکانهایی بودهاند که زنده بودنشان تهدیدی است برای زندگیها. عذرخواهی ما را بپذیرید که اینچنین منحنی آمار ابتلا را شیبدار کردهایم. تهران که نه، تئاترها و سینماهای تهران یک هفته دیگر هم تعطیل شدند. ما که بود و نبودمان برای آقایان تفاوتی نداشت و عمومشان هرگز پا در هیچ سالن تئاتری هم نگذاشته بودند. اما گویا اگر بشود نباشیم برایشان بهتر است. ما هستیم. در خانه ماندهایم و منتظر روزهای بهتریم. نگرانیم و مثل همه محتاجیم به شغلمان...»
این روزها خبر ورشکستگی بعضی اصناف به گوش میرسد؛ ظاهرا فعالان تئاتر هم باید ولادمیر و استراگونوار در توهم حمایت دولت، ورشکستگی تئاتر را به نظاره بنشینیم. فقط میماند یک پرسش از مسوولان؛ «آقایان به ادبیات و اظهارات هنرمندان تئاتر دقت کنید، کدام قشر و کدام صنف این طور محترمانه تمام اصول اعلام شده را رعایت کردهاند؟ پیامتان این است که افراد هر چه سر به زیرتر، محترمتر و مسوولانهتر رفتار کنند، باید بیش از دیگران شاهد نابودی حقوقشان باشند؟»
روزنامه اعتماد