فرهنگ امروز: شهین اعوانی، پژوهشگر در حوزهی فلسفه و عضو هيات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران؛ در خصوص آسیبهایی که در بازار نشر کتاب وجود دارد، به فرهنگ امروز گفت: نقطه اصلی که باید در این مساله یعنی در حوزهی نشر کتاب و انتشار نشريات به آن توجه شود، کیفیت محتوا و مطالب است که نباید فدای کمیت شود. چیزی که الان در ایران رایج است و آسیب جدی به تحقیقات کشور میزند اصرار بر بالا بردن تعداد چاپ كتاب و مقالات است. این باعث شده تا متأسفانه سطح كيفي مطالب پايين باشد، بخصوص در حوزهی انتشار كتاب. مقالات به علت اين كه داوري ميشود، باز بعضاً وضعيت بهتري دارند. هر چند بارها به كرات ديده شده، مقالهاي كه توسط دو داور يك نشريه علمي- پژوهشي رد شده است، عيناً بدون هيچ تغييري در يك نشريهی علمي- پژوهشي ديگر انتشار يافته است. اين سبب سلب اعتماد از مضمون نشريه ميشود. يا به صرف اين كه ریيس گروه يا دانشكده يا مؤسسه مايل است اين مقاله به صورت علمي – پژوهشي منتشر شود و شايد به منظور استفاده از امتياز آن در ترفيع يا ... بدون داوري، مستقيماً دستور چاپ آن را ميدهد.وی در ادامه گفت: البته بايد متذكر شوم كه بنده از شاخههاي مختلف علوم انساني، فقط در حوزهی فلسفه صحبت ميكنم و به ساير رشتهها در اين بحث نميپردازم. بعضي از نشريات علمي- پژوهشي حوزهی فلسفه و فلسفهی اسلامي، هيات تحريريهی معتبري هم دارند ولي اصلاً جلسهاي با حضور آنان تشكيل نميشود تا در انتخاب مقالات نظر نهايي داده شود. لذا هر چند درست است كه تعداد مقالات در نشريات علمي- پژوهشي روزافزون است ولي به دليل ارتقاي كيفي آنها نيست. بلکه به نظر من در زمینهی کیفیت کار، ما به واقع با افت مقالات روبهرو هستيم.
عضو هیات علمی موسسهی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: ما ميزان تأثيرگذاري مطالب چاپ شده را فقط در سطح ارجاع ارزيابي ميكنيم. مقالات داغ، مقالاتي هستند كه بيشتر مرجع قرار بگيرند. ولي اگر كسي بخواهد مقالهاش بازتاب وسيع داشته باشد، ميتواند مطلب جار و جنجال برانگيز حتي خلافآمد فكر رايج جامعه هم بنويسد و افكار و نظرات را در سطح وسيعي جلب نمايد و نوشتهاش به عنوان مطلب يا مقالهی داغ معرفي گردد. اين گونه ارزيابيها، آكادميك نيست.
وی در ادامه بحث در حوزهی نشر ادامه داد؛ ما در ابتدا باید ببینیم معنی و مفهوم کتاب چیست. در کشور جایی را نداریم که تاثیر کیفی کتاب را (خواه مثبت يا منفي) داوری کند. درست است که میگوییم ارجاع به مقاله و ارجاع به کتاب اینقدر است و این آمار هم در یکجا ثبت میشود. اما کسی به کیفیت این ارجاع و يا ميزان تأثيرگذاري بر نسل آينده، يا پايداري يا ناپايداري آن كاري ندارد. بر فرض مثال اگر من یک مطلب غلطی را در کتابم نوشته باشم، درست است که به آن ارجاع میشود و نقد هم شاید بشود ولی کسی نیست که تأثير تربيتي، علمي، ميزان بدآموزي در دراز مدت، را گوشزد كند.
او عنوان داشت؛ بايد توجه داشته باشيم مخاطبان نوشته، به ميزان يا تعدادي كه مطلب مقاله يا يك كتاب را ميخوانند، به همان ميزان نقد آن را نخواهند خواند. لذا اگر نقد هم نوشته شود، باز آن مطالب تأثير خود را خواهند داشت. معمولاً از سوي مسئولين وزارت محترم ارشاد محتواي کتابها به لحاظ سیاسي، دینی و اعتقادي مورد ارزيابي قرار ميگيرد ولي بر تأثير مضمون مطالب از منظر جامعهشناسي، روانشناسي، تربيتي، اخلاقي كمتر دقت میشود.
پژوهشگر حوزهی فلسفه عنوان کرد؛ در این بحران گراني و كمبود کاغذ، چاپ آثاري كه هدفمند نباشد، به واقع دور از انصاف است. گاهي وقتها احساس ميشود اصولاً کسی مسئول و متصدی این امر نیست که روی محتوای کیفی کتابها نظارت داشته باشد و میبینیم آثاری به چاپ میرسد که ای کاش به چاپ نمیرسید. کتاب سازی در فضای کنونی بازار نشر، بسیار رایج شده است. وی تاکید کرد؛ اصلاً باید پرسید، آدمهاي حرفهاي در زمينه «كتابسازي» پرورده شدهاند.
او ادامه داد؛ براي بعضي مسئولين به صرف اعلام عناوين و تعداد كتاب منتشره به نهادهاي ذيربط، رضايت خاطرشان جلب ميشود. يعني به واقع اين كه اعلام چاپ اين قدر عنوان کتاب در يك سال و ارتقاي كمّي تعداد آن در قياس با سالهاي قبل، افتخارآفرين و راضی کننده است. البته حتماً در بين اين تعداد، 15 درصد يا 20 درصد كار پژوهشي- تحقيقاتي مطابق با استانداردهاي علمي ديده ميشود. منحيث المجموع باید دید کجای کار اشتباه است و چه ارگان و نهادی باید بر کیفیت کتابها نظارت داشته باشد.
این پژوهشگر در حوزه فلسفه در پاسخ به این سوال فرهنگ امروز که چه بخش یا نهادی باید این وظیفه را بر عهده داشته باشد، گفت: اولا باید حوزهی نقد کتاب ما فعال باشد که متاسفانه در ایران نقد مقاله و بخصوص نقد کتاب مرسوم نیست. یعنی ما نقد اثر را با نقد مؤلف اشتباه میگیریم. حتا گاهي وقتها نقد كتاب توهين به مؤلف به حساب ميآيد. هر چهقدر نقد جديتر باشد، مطمئناً مؤلف آن بيشتر دلخور خواهد شد و ناقد در یک جایی دیگر حتماً ضربه خواهد خورد و زيان موشكافيها و باريكبينيهاي خود را خواهد ديد.
او گفت: این مساله يعني فقدان نقد اثر و نيز كمبود جايگاه انتقاد از برداشت و ديدگاه صاحب اثر، سبب بروز آسیبهای بسیار جدی در کارهای فرهنگی شده است. اصولاً نقد و براهين آن بايد از وضوح برخوردار باشد، يعني شك و ترديد در ذهن خواننده يا شنونده ايجاد نكند. دو پهلونويسي هم بايد در نقدنويسي ريشهكن شود. ما عادت كردهايم ابتدا دو صفحه در مزاياي زايدالوصف كتاب يا مقاله، مطلب بگوييم، يا بنويسيم تا به خود اجازه دهيم يكي- دو پاراگراف دربارهی نقد جدي مطرح كنيم. به اين ترتيب خواننده خود را مستقيماً با ايراد مطالب درگير نميكند و دربارهی نقد وارده بر مطلب، نميانديشد.
شهین اعوانی عنوان کرد؛ کنترل کیفی اثر باید از سوی خودِ ناقدانِ حوزهی مربوطه باشد.
وی در تاکید تفاوت نقد اثر و نقد مولف اظهار داشت؛ باز تأكيد ميكنم كه نقد اثر با نقد مؤلف متفاوت است و خیلی مهم است که نقد اثر را مؤلف آن بپذیرد و موارد غيرقابل پذيرش آن را پاسخ دهد و ناقد از آن آگاه شود و باز اگر اختلافي باقي مانده باشد، پاسخ دهد. به نظر بنده اين تضارب آرا، اين تعامل علمي و فكري، و روش آمادگي براي مورد نقد واقعشدن و نيز مسئوليتپذيري نسبت به پاسخگو بودن در قبال نقد، نعمتي است كه بر بركت علم ميافزايد. در صورتي كه قبض انديشه، يكسونگري، تعصب غيرمنطقي و بيرويهی مؤلف در قبال نوشتهی خود، نه تنها چيزي بر علم نميافزايد بلكه اصرار بر جهل ميشود.
او در ادامه گفت: در حوزهی فلسفه، ما نشريهی خاصي كه نقد تخصصي مقالات و كتب فلسفي منتشره را بر عهده داشته باشد، كمتر داريم. قبلاً در نشريهی «نشر دانشگاهي» با چنين نقدهاي جدي روبهرو بوديم ولي حالا نقد كتاب بيشتر به معناي بررسي و معرفي است نه انتقاد و نقد فكر و نگرش مؤلف.
این محقق فلسفه عنوان داشت؛ سدهی اخير به لحاظ گستردگي آفرينشهاي فكري، بيسابقه است و وسايل چاپ، انتشار در عالم واقعي و مجازي حيرتافزاست. به علاوه اطلاعرساني از طرق مختلف سبب شده تا مطالب گفتاري، شنيداري و نوشتاري خيلي آسان در دسترس علاقهمندان و خوانندگان قرار گيرد. اگر در عصر تكنولوژي و تسهيلات فراهم آمده در عرصهی چاپ،كه كارهاي حروفچيني، صفحهبندي و حتي غلطگيري و... همه به كمك رايانه انجام ميگيرد، باز هم غلطهاي يك كتاب به اندازهی چهل سال پيش يعني زماني كه حروفچيني دستي بود، باشد، بايد واقعاً براي خود متأسف باشيم.
شهین اعوانی در انتها افزود؛ قاعدتاً باید چیزی که چاپ میشود هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ شكل، معیار و ضابطهاي داشته باشد. به عنوان مثال حتا در مؤسسهاي كه در حال حاضر در خدمت شما هستم، در نشريهی تخصصياش كه عنوان «جاويدان خرد» را دارد، در دو شمارهی اخير آن متأسفانه اغلاط فاحش به چشم ميخورد و اين از يك مؤسسهی پژوهشي تخصصي، كه خود ميبايد براي ساير دانشگاهها و مؤسسات آموزشي- پژوهشي الگو قرار گيرد، نقيصهی غيرقابل جبراني است. پيش از اين مؤسسات تابع وزارت علوم، از جمله همين مؤسسه، موظف بودند تا جايي كه ميتوانند به چاپ آثاري بپردازند كه ناشران بيروني از عهدهی چاپ آن برنميآيند. مثلاً تصحيح و چاپ متون قديمي مثل آثار شيخ اشراق سهروردي يا آثار ابنسينا، يا متون كلاسيك مثل آثار اگوستين قديس و... كه فروش كمتري دارد اما به سرمايهگذاري و حمايت دولتي نيازمند است. این امر بر عهدهی چنين مؤسساتي بود. از اين رو حدود و وظيفهی نشر آثار در يك مؤسسهی تحقيقاتي دولتي با يك ناشر خصوصي مشخص و روشن بود. در حال حاضر اين حد و تفكيك مسئوليت از بين رفته است. لذا ميبينيد اين مؤسسهی تحقيقاتي- پژوهشي منحصربهفرد، مثل يك ناشر، پشت سر هم كتاب چاپ ميكند، به طوري كه اهمّ كارش، نشر كتاب شده است. البته متوجه اين نكته باشيد اين آثار چاپ شده كه روي ميز ميبينيد، حاصل طرحهاي پژوهشي مؤسسه نيست، بلكه بيش از هفتاد درصد آن از بيرون مؤسسه است، و بعضي موضوعاتي است كه ربطي به موضوعات، عناوين و مسئوليتهاي تعيينشده در اساسنامهی مؤسسه ندارد. كثرت عناوين چاپي، سبب بيدقتي، در چاپ میشود يعني در ظاهر و محتوا شاهد وفور اغلاط چاپي هستیم. مطمئناً براي جلوگيري از غلطهای موجود در اين كتابها، باید متون قبل از چاپ مورد بازبینی تخصصي قرار گیرد، ولی چون هزینهای را میطلبد كه از پرداخت آن دريغ ميشود، معمولاً يا عمداً از آن صرفنظر ميشود؛ یا در اختیار کسی قرار میگیرد که سواد و تخصص آن را ندارد. از این روست كه در ابتداي صحبتم عرض كردم كاري كنيم كه كيفيت فداي كميت نشود. وی افزود؛ اميدوارم اين نقد بنده، نقد شخص و شخصيت تلقي نشود و بر روند كارها مؤثر افتد.