شناسهٔ خبر: 63369 - سرویس دیگر رسانه ها

مجلس هیچ کاره/رضا مختاری اصفهانی

  

فرهنگ امروز/ رضا مختاری اصفهانی

آبان ماه برای سلطنت پهلوی ماهی پر از حادثه و مناسبت است. رضاخان در این ماه مهم‌ترین خیزش را برای نیل به سلطنت برداشت. 
در حالی که سیدحسن مدرس در پی رساندن شمشیر رزمش، احمد قوام‌السلطنه به ریاست وزرایی بود، رضاخان به این منصب دست یافت. هنوز اما قوام تهدیدی برای رییس‌الوزرای جدید بود.
با متهم کردن قوام به مشارکت در ترور رضاخان، شمشیر رزم مدرس از عرصه خارج شد. با این اتهام قوام برای مدتی طولانی از صحنه سیاست ایران غایب شد. شاید بتوان این حذف را اولین و مهم‌ترین هدف سیاست حذف در دوره پهلوی اول دانست.
 از سوم آبان 1302(آغاز رییس‌الوزرایی رضاخان) تا نهم آبان 1304که انقراض قاجاریه رقم خورد، رضاخان درس‌های بسیار آموخت.
 او شکست‌ها و پیروزی‌های متعدد را تجربه کرد. گاه در مقابل مخالفان عقب نشست و گاه آنان را به همراهی با خود وادار کرد. در این عقبگردها و پافشاری‌ها دریافت تکلیف جامعه ایران با او روشن نیست. با آنکه از قدرتش واهمه دارد اما حاضر به حذف کاملش نیست. ناکامی‌های جامعه ایران پس از مشروطه، او را در بعضی عرصه‌ها به امید و آرزو مبدل کرده بود. پشتیبانی نیروهای نظامی هم برایش اعتبار و قدرتی فراهم کرده بود که رقبای سیاسی‌اش از آن بی‌بهره بودند. 
همین ویژگی‌ها موجب شده بود گاه کسانی متحدش شوند که در ماجرایی دیگر در مقابلش بودند؛ تغییر مواضعی که در نظر این تازه‌وارد عرصه سیاست ایران، تذبذب شناخته می‌شد و اهل سیاست را در نظرش غیرقابل اعتماد جلوه می‌داد. همین سابقه موجب شد در دوره سلطنتش حتی به کسانی که در به قدرت رسیدنش نقش داشتند، بدگمان باشد. 
او اما در دوره رییس‌الوزرایی به خوبی توانست از تشتت در صحنه سیاست و فقدان اتحاد و انسجام سیاسی در بین سیاستمداران به سود خویش بهره برد. از همین رو ابتدا به پشتیبانی نظامیان انتخابات مجلس پنجم را به نفع هوادارانش رقم زد. سپس جنبش جمهوری‌خواهی را به راه انداخت. شکست جمهوری‌خواهی اگرچه در بادی امر به ضرر او تمام شد اما سیر حوادث نشان داد به سودش بوده است.
 این شکست او را از شر فعالان چپ که اهداف خود را دنبال می‌کردند، رهایی بخشید. اعتماد مکتوب فقیهان شیعه از خود را به دست آورد. تمامی سیاسیون به جز سیدحسن مدرس جانبش را گرفتند.  کرّ و فرّ نظامیان در حمایتش سیاسیون را به عقب‌نشینی واداشت. بعد از این شکست توانست کار شیخ خزعل را یکسره کند. در سرکوب شیخ که با فقیهان شیعه مقیم نجف روابطی گرم داشت، صدایی به اعتراض بلند نشد.
 در عوض، رضاخان در سفر به عتبات عالیات حمایت‌های گرمی به دست آورد. همچنان که در تهران نیز مدرس با بعضی از اقداماتش همراه شد. در این باره تنها مدرس همراه نشده بود بلکه سیاستمدارانی چون محمد مصدق، یحیی دولت‌آبادی، سیدحسن تقی‌زاده و حسین علاء هم در تسهیل مسیرش کوشیدند.
 او به مدد استدلالات حقوقی مصدق بود که توانست فرماندهی کل قوا را به دست آورد. رضاخان که صحنه سیاسی و نظامی کشور را تسخیر کرده بود با نمایشی از تظاهرات و اجتماعات مردمی برای انقراض قاجاریه اقدام کرد. جلسه نهم آبان 1304 تنها برای ثبت در تاریخ بود وگرنه تغییری در نتیجه آن محتمل نبود. حسین موتمن‌الملک از ریاست مجلس استعفا داد تا اداره چنین جلسه‌ای را برعهده نگیرد. حسن مستوفی جانشینی موتمن‌الملک را نپذیرفت تا به قول خودش بر بی‌عصمتی مجلس با قانون اساسی که حکم مادرش را داشت، صحه نگذارد. مدرس رای مجلس در چنین وضعیتی را غیرقانونی دانست.  مصدق اما به محتوا پرداخت. او پادشاهی رضاخان به عنوان پادشاه مسوول را سیر قهقرایی اعلام کرد. در چنین وضعیتی مجلس هیچ کاره می‌نمود. 
او به انقلابیونی تاخت که بهانه‌های مختلف دیکتاتوری را بر جامعه حاکم می‌کنند؛ اقدامی که معنایی جز هدر دادن خون مردمان و شهیدان راه آزادی نداشت. روایت سرپرسی لورین، وزیرمختار بریتانیا از واکنش ایرانیان از این رویداد جالب توجه است. به اعتقاد او مردمان چنان از بحث‌های طولانی دلزده شده بودند که یک اقدام سریع و قاطع آنان را «در حالت حیرت توام با تسلیم» قرار داد.

روزنامه اعتماد