به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ طبق گزارشی که رایزنی فرهنگی ایران در یونان برای مهر ارسال کرده، کتاب دستبند طلایی نوشته صوفیا نیکولئیدو با موضوع رویای یونانی در تربیت فرزندان بهتازگی توسط انتشارات «متخمیو» به چاپ رسیده و به نقد سیستم آموزشی فعلی و فراموشی آرمان نسلهای گذشته در تربیت و پرورش انسان میپردازد.
ایده اصلی این کتاب بر این اصل استوار است که آرمانیکه در جهان توسط اندیشمندان یونان باستان ترویج شده و هدف از آموزش را تربیت و انسان شدن قلمداد میکرد، در جامعه امروز مبدل به وسیله صرفاً برای کسب مهارت و یافتن شغل و کسب در آمد شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «در طول تاریخ، نیاکان ما در روستاها، شهرهای کوچک و بزرگ به این امر معتقد بودند که فرزندم درس بخوان تا آدم شوی! و به همین دلیل بچههای یونانی توانستهاند به مدارکی مهم و با نمرات عالی در رشتههای پزشکی، وکالت، مهندسی و دیگر رشتههای مهم دست یابند. انتظار یافتن شغل در رشته مرتبط موجب شده بخشهای تولیدی کشور همچون کشاورزی، دامداری و ماهیگیری با مشکل نیروی کار مواجه شده و بعضاً تعطیل شوند، بنابراین برغم اینکه هدف اصلی تحصیل دریافت مفاهیم اصیل انسانی و بنیانهای فرهنگی است، به وسیلهای برای کسب درآمد مبدل شده است.
درس را به خاطر درس و فرهنگ بیاموزید، ایدهای است که ریشه در زمان و فرهنگ یونان دارد و خانوادههای یونانی به آن معتقد بوده و هستند. اما، رقابت بی معنی در نوع آموزش و شغل و در آمد بهتر موجب شده خانوادههای یونانی برای ارتقاء سطح تحصیلات فرزندان خود، به دور از هدف اصلی آموزش تلاش کنند که نتیجه آن هزاران هزار مدرک زیبا مانند دستبد طلایی است که این مدارک در حال حاضر به کاغذهایی بدون هیچ ارزش کاری مبدل شدهاند، زیرا دولتمردان کشور هیچگونه اقدام درستی برای بهره گیری از این گنجینهها انجام ندادهاند. این در حالی است که خانوادههای یونانی هر چه در توان داشتند برای تحصیل فرزندان خود را بکار بسته و مشکلات فراوانی را در این راه متحمل شدند، در حالی که به اهداف اصلی خود یعنی رسیدن به درجات عالی اجتماعی ناکام مانده و در واقع فرزندانشان به یک مدرک چوبی و بی روح دست یافتهاند. متاسفانه شرایط کاری در کشور محدود است و لشکر مدرک داران همچنان سرگردان و در حیرت و آرزوی یافتن حداقل کار مناسب جایگاه اجتماعی خود هستند، اما اغلب آنها یا بیکارند و یا به صورت پاره وقت به کارهایی اشتغال دارند که ربطی به تحصیلاتشان ندارد.»
این کتاب حاصل پژوهش هفت ساله خانم صوفیا نیکولئیدو از دوران تدریس در مدارس و موسسات آموزشی است که به بررسی وضعیت آموزشی یونان در قرن بیستم در میپردازد و در نتیجه بیان میکند که سیستم آموزشی یونان در تربیت و پرورش فکری و فرهنگی ناکارآمد بوده و آرمانهای نسلهای گذشته یونانی در این خصوص را نادیده گرفته و مدرک گرایی و کسب درآمد بیشتر جایگزین اهداف و آرمانهای آموزشی و تربیتی شده است.
در بخش دیگری از کتاب آمده که اصلاحات زیادی درسیستم آموزشی و اقدامات دولتمردان در مورد آماده سازی زمینه علم برای علم و افزایش اعتبار فردی و طبیعتاً ارزش کاری انسان نسبت به دستاوردهای علمی هر یونانی، باید انجام شود. نویسنده همچنین در بخشی از نوشتههای خود جدایی از آرمانهای اصیل یونانی و حکماً و اندیشمندان گذشته را ناشی از ۴۱۳ سال حاکمیت امپراطوری عثمانی بر این کشور عنوان میکند و مینویسد: با نگاهی به تاریخ میتوان گفت که آرمانهای نسلهای گذشته یونان ممکن است که به دوران باستان تعلق داشته باشد، زیرا یونان به مدت ۴۱۳ سال تحت حاکمیت عثمانی بوده، بنابراین نمیتوان گفت که همه نسلهای یونان در صدد دستیابی علم به خاطرعلم، بودهاند. در دوران معاصر یونان یعنی از سال ۱۸۲۱ تا ۱۹۳۲ که این کشور با پشتیبانی کشورهای اروپایی و روسیه در جنگ با عثمانی بسر میبرد، طبیعی است که شهروندان در فکر تحصیل علم به خاطر علم نبوده و از زمان ۱۹۳۲ به بعد و الحاق این کشور به کشورهایی و اروپایی و شرایط بعد از جنگ دوم جهانی، در جمع کشورهای نظام سرمایه داری عملاً، شهروندان این کشور و دولتمردان آن تحصیل علم را برای افزایش ارزش بازدهی کاری جوانان مورد بهره برداری قرار دادهاند و جوانان و نوجوانان صرفاً به خاطر دسترسی به کار و زندگی بهتر درس خواندن را پیشه کردند. علاوه بر این، با افزایش آزادیهای اجتماعی به سبک غربی و دوری از فرهنگ یونانی، بانوان نیز برای استقلال و کاهش از وابستگی به همسران خود، بشدت به درس خواند و گرفتن مدرک به منظور یافتن کار و شغل بهتر روی آورند. این در حالی است که در یونان باستان، آرمان علم برای علم و آموختن برای یادگیری و انسان شدن صورت میگرفت و اندیشمندانی همچون افلاطون، سقراط، ارسطو و بقراط حکیم و دهها اندیشمند و فیلسوف در جامعه آن زمان یونان ظهور کردند تا جایی که اندیشه یونانی در سطح جهانی تاخت و تاز میکرد و نامی معتبر را رقم می زد و این چیزی که در جامعه مدرن و سرمایه داری امروز یونان مشاهده نمیشود.»
لازم به توضیح است، در سیاستهای آموزشی دولت یونان ذکر شده است که «آموزش رسالت اصلی دولت است و هدف آن ارائه آموزش اخلاقی، فکری، حرفهای به یونانیان است تا آگاهی ملی و مذهبی ارتقاء یابد. کلیه شهروندان یونانی حق برخورداری از آموزش رایگان در تمامی سطوح را دارند که در موسسات آموزشی دولتی و با حمایت مالی دولت ارائه میشود. هر شهروند یونانی بدون توجه به سابقه خانوادگی، زادگاه وجنس از فرصتهای آموزشی برابری برخوردار است.» در اهداف سیستم آموزشی یونان نیز پرورش همه جانبه جسمی و روحی دانش آموزان، بسط وتنظیم رابطه فعالیتهای خلاقانه و برنامهها وضعیتها و پدیدههای درسی، ایجاد سازوکارهای لازم برای تحلیل دانش، پرورش قوای جسمی و بهبود شرایط روحی و روانی، پرورش مهارتهای حرکتی درک جوهره مفاهیم کلیدی و کسب تدریجی توانایی گذشتن از دادههای حسی به حوزه تفکر انتزاعی، آشنایی تدریجی با ارزشهای اخلاقی، دینی، ملی، انسانی و دیگر ارزشها و سازماندهی آنها در یک نظام ارزشی و پرورش قوای ذوقی به منظور ارائه آثار هنری و بیان خویشتن درآفریدههای هنر خود ذکر شده است.
با این حال، نگارنده این کتاب معتقد است سیستم آموزشی یونان برغم اهداف و سیاستهای اعلامی دچار پدیده مدرک گرایی بدون توجه به نیازهای جامعه و بیشتر از آن نیازهای اجتماعی و انسانی شده است. بر اساس آمایش جمعیتی سال ۲۰۱۹، ۴۲.۴ درصد افراد ۲۵ تا ۳۴ سال دارای تحصیلات عالی دانشگاهی بودهاند، در حالیکه بر اساس آمار منتشره در پایگاه اطلاع رسانی یورو استات تا جولای ۲۰۲۰ یونان با ۱۸.۳ درصد بالاترین نرخ بیکاری در اتحادیه اروپا را داشته است.