به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ قسمت چهارم از فصل پانزدهم برنامه زاویه با سردبیری و اجرای حبیب رحیمپور ۱۴ آبان ماه از شبکه چهار سیما پخش شد. در این نشست موضوع دولت مدرن و هتک امر مقدس با حضور تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران و علیرضا شجاعیزند جامعه شناس استاد دانشگاه تربیت مدرس بررسی شد.
حجت الاسلام والمسلمین داود مهدویزادگان، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی به دیدگاههای کارشناسان در این برنامه واکنش نشان داده است:
علیرضا شجاعیزند در برنامه زاویه به درستی دفاع مکرون از هتک مقدسات را نشانه پارادوکس مدرنیته میدانست ولی دکتر تقی آزاد ارمکی این نسبت را قبول نداشت و کار او را سیاسی میدانست. در این صورت، باید پذیرفت که دولتهای غربی بدون پشتوانه عقلانیت فلسفیاند و مدرنیته در وضع بیدولتی قرار دارد.
مکرون، دلیل جواز هتک مقدسات را به اصول دموکراسی ارجاع میدهد. اما روشنفکر وطنی این نسبت را قبول ندارد؛ یعنی دولتهای غربی نماد مدرنیته نیستند! و از مدرنیته استفاده ابزاری میکنند! پس، نزاع جمهوری اسلامی ایران با دولتهای غربی به سود مدرنیته هم هست و نباید روشنفکری ایران و جهان با آن مخالفت کنند.
وقتی نزاع جمهوری اسلامی ایران با دولتهای غربی برای مدرنیته سودمند است، چون نجاتبخش مدرنیته از استفاده ابزاری شدن است، نزاع و مخالفت روشنفکری با جمهوری اسلامی ایران چه معنایی دارد؟ مسئله اساسی ما با روشنفکری ایران در اینجا است. چرا اینان تعارض با دولت مدرن غربی را برنمیتابند و سریع به خود میگیرند؟!
یک پاسخ این است که باید بازسازی و احیای مدرنیته سیاسی، درونی باشد و جمهوری اسلامی ایران درونی نیست. اما این توجیه، فریبنده و غیرعقلانی است و تمام گفتههای روشنفکری درباره "دیگری" و "دیگردوستی" و "گفتوگو با دیگری" را کنار میگذارد. یاسپرس برای حل مشکل، میپرسد ما چه چیز شرق را منتقل نکردیم؟
پاسخ دیگر آن است که اساساً روشنفکری موجود بیش از آنکه مدرن باشد، دولتی است. چون علیالقاعده نباید در کنار دولتهای غربی دیده شوند و دغدغه اینکه چه کسی رئیسجمهور میشود را داشته باشد. پس، ما با روشنفکری مدرن مواجه نیستیم بلکه با ماشین فرهنگی دولتهای غربی درگیر هستیم.
پاسخ دیگر آن است که بیتفاوتی روشنفکری برابر استفاده ابزاری دولتهای غربی از مدرنیته نشانه ورود به حیرت است. در این صورت، نباید با جمهوری اسلامی ایران درگیر شود. این دوگانگی به معنای آن است که روشنفکری پایی در حیرت دارد و پایی در غیریت! این تناقض رنجآور و کشنده، گریزی از پوچی یا پرخاشگری ندارد.