به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «تهران تبآلود؛ روایتی از مکانهای فراموششده جنبش مشروطه در تهران» تالیف حمیدرضا حسینی از سوی نشر روزنه منتشر شد. این کتاب بر آن نیست تا روایتی تازه و یافتههایی نو از جنبش مشروطیت ایران را به دست دهد، بلکه بر آن است تا با آنچه در اصلیترین منابع تاریخ مشروطه آمده، از دریچهای متفاوت به این جنبش بنگرد. اگرچه مکانهای تاریخی غالباً با ارزش معماری و هنریشان سنجیده میشوند، اما بسیاری از مکانها حتی اگر از نظر معماری بیارزش باشند، به سبب داشتن «روایت» حائز اهمیت هستند. چنین مکانهایی از آنرو که رخدادهای مهمی در آنها چهره بسته یا منسوب به چهرههای نامدار تاریخی هستند، صاحب روایت و یادآور فرازهایی از تاریخ گذشته هستند.
مولف در این کتاب تلاش کرده تا به معرفی مکانهایی در شهر تهران بپردازد که در فاصله آبانماه ۱۲۸۴ تا مهرماه ۱۲۸۵ شمسی، یعنی از آغاز جنبش تا استقرار مجلس شورای ملی در عمارت بهارستان، شاهد نقش بستن مهمترین رویدادهای جنبش مشروطه بودهاند. وی در فصل نخست کتاب با عنوان «تهران و تهرانیان در هنگامه مشروطیت» وضعیت عمومی شهر تهران در ارتباط با جنبش را شرح میدهد و مسائلی از قبیل ساختار محلهای، مراکز ارتباطی، کانونهای سیاسی و اجتماعی، گروههای مرجع و میزان مشارکت تهرانیان در جنبش را بررسی میکند تا ارتباطی منطقی را میان محلهها و مکانها با رویدادهای سیاسی برقرار سازد. سپس در پانزده فصل بعدی کتاب به معرفی ۳۸ مکان-رویداد مهم جنبش مشروطه در فاصله زمانی مورد نظر میپردازد که اکثر آنها تا امروز باقی ماندهاند.
نویسنده روایت داستانگونه کتاب را به شکلی سامان داده که خوانندگان (به ویژه آنهایی که آشنایی چندانی با جنبش مشروطیت ندارند)، علاوه بر آگاهی از سرگذشت مکان-رویدادها، داستان جنبش مشروطه را نیز مرور کنند. گذر امامزاده یحیی یا بازار مسجد جامع تهران، شاید در نگاه اول زیبا و گیرا به نظر نرسند و تفاوت چندانی با دیگر گذرها و بازارهای شهر نداشته باشند، اما وقتی دانسته شود که اولی شاهد کشته شدن نخستین شهید جنبش مشروطیت و تشییع پیکر او و دومی، جایگاه کشتار بزرگ مشروطهخواهان تهرانی بوده است، آنگاه اهمیت هر دو به عنوان حامل بخشی از تاریخ ملی نمایان میشود و از آنها به مثابه عناصر هویتبخش شهری بهره گرفته میشود.
از سوی دیگر مکان ـ رویدادهای تاریخی در زمره اسناد و منابع تاریخی جای میگیرند و میتوانند با شواهدی که از رویدادهای گوناگون در خود نگاه داشتهاند، زوایایی از تاریخ را در روشنا قرار دهند؛ شواهدی که ممکن است در هیچ منبع دیگری یافت نشود.
محدود کردن ارزش مکانهای تاریخی به جنبههای ظاهری و کالبدی آنها، باعث شده تا بخش مهمی از مکان ـ رویدادها تخریب یا با دگرگونیهای وسیع روبرو شوند و بر اثر آن، بخشی از اسناد و شواهد تاریخی و عناصر هویتبخش شهری برای همیشه از میان برود. در این میان، تاریخپژوهان نیز با غفلت از ارزش و اهمیت مکان ـ رویدادها، ناخودآگاه راه را برای نابودی آنها بازگذاشتهاند؛ زیرا داستان مکانها در ظاهر آنها هویدا نیست، بلکه باید با پژوهشهای دامنهدار، از لابلای طیف وسیعی از اسناد و مدارک تاریخی استخراج و تدوین شود. در این کتاب نویسنده تلاش کرده تا به معرفی مکانهایی در شهر تهران بپردازد که در فاصله آبانماه ۱۲۸۴ تا مهرماه ۱۲۸۵ شمسی، یعنی از آغاز جنبش تا استقرار مجلس شورای ملی در عمارت بهارستان، شاهد نقش بستن مهمترین رویدادهای جنبش مشروطه بودهاند.
در فصل نخست کتاب با عنوان «تهران و تهرانیان در هنگامه مشروطیت» وضعیت عمومی شهر تهران در ارتباط با جنبش شرح داده شده و مسائلی از قبیل ساختار محلهای، مراکز ارتباطی، کانونهای سیاسی و اجتماعی، گروههای مرجع و میزان مشارکت تهرانیان در جنبش بررسی شده تا ارتباطی منطقی میان محلهها و مکانها با رویدادهای سیاسی برقرار شود. سپس در پانزده فصل بعدی کتاب به معرفی 38 مکان ـ رویداد مهم جنبش مشروطه در فاصله زمانی مورد نظر پرداخته شده که اکثر آنها تا امروز باقی ماندهاند.
نویسنده روایت داستانگونه کتاب را به شکلی سامان داده که خوانندگان (به ویژه آنهایی که آشنایی چندانی با جنبش مشروطیت ندارند)، علاوه بر آگاهی از سرگذشت مکان ـ رویدادها، داستان جنبش مشروطه را نیز مرور کنند. شمار مکان ـ رویدادهای جنبش مشروطیت در محدوده زمانی مدنظر، بیش از آن چیزی است که در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است؛ اما در این پژوهش آن دسته از مکان ـ رویدادهایی که شاهد رویدادهای مهم و تأثیرگذار بودهاند، مورد توجه قرار گرفتهاند. به ویژه از معرفی مکان ـ رویدادهایی که نشانی آنها در منابع تاریخی یافت نشده و اکنون نیز اطلاعی از سرنوشتشان در دست نیست، خودداری شده است.
به باور نویسنده «محدود کردن ارزش مکانهای تاریخی به جنبههای ظاهری و کالبدی آنها، باعث شده تا بخش مهمی از مکان - رویدادها تخریب یا با دگرگونیهای وسیع روبهرو شوند و بر اثر آن، بخشی از اسناد و شواهد تاریخی و عناصر هویتبخش شهری برای همیشه از میان برود.» در این میان، «تاریخپژوهان نیز با غفلت از ارزش و اهمیت مکان-رویدادها، ناخودآگاه راه را برای نابودی آنها بازگذاشتهاند؛ زیرا داستان مکانها در ظاهر آنها هویدا نیست، بلکه باید با پژوهشهای دامنهدار، از لابهلای طیف وسیعی از اسناد و مدارک تاریخی استخراج و تدوین شود.»
فصل پانزدهم کتاب تهران تبآلود با عنوان «مجلس ملی در کاخ شاهی» به مراسم گشایش نخستین مجلس شورای ملی ایران در کاخ گلستان به تاریخ ۱۴ مهرماه ۱۲۸۵ شمسی (روز تهران) اختصاص دارد. در بخشی از این فصل آمده است: «سرانجام نمایندگان مجلس شورای ملی انتخاب شدند و گاهِ گشایش مجلس فرارسید. روز جمعه، ۱۲ مهرماه سال ۱۲۸۵شـ/۱۶ شعبان ۱۳۲۴ق، میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، صدراعظم، دعوتنامهای را برای علما، شاهزادگان، امیران، وزیران، اعیان و اشراف و سفیران دولتهای خارجی فرستاد که در آن گفته شده بود. «روز یکشنبه، هیجدهم شعبان [۱۴ مهرماه] سه ساعت بغروب مانده در عمارت گلستان افتتاح مجلس شورای ملی خواهد شد.»
مراسم در موعد مقرر با حضور شاه برگزار شد و برگزاری آن نیز کمابیش به شیوه مألوف مراسم سلام عام بود. این مراسم در اعیاد ملی و مذهبی، یعنی عید نوروز، عید میلاد پیامبر اسلام، عید مبعث، عید غدیر، عید فطر، عید قربان، عید میلاد حضرت حجت و نیز روز میلاد شاه برگزار میشد که البته مفصلترینشان در عید نوروز بود.... با این حال، برگزاری سلام عام برای افتتاح مجلس شورای ملی، نه تنها به خودی خود رویدادی بیسابقه بود، بلکه با ترتیباتی بیسابقه نیز همراه شد. مهمتر از همه اینکه علاوه بر علما و وزیران و امیران و سفیران و اعیان و اشراف، «مبعوثان ملت» نیز در مراسم حضور داشتند. بین این مبعوثان، افرادی چون شاهزاده اسدالله میرزا، امجدالسلطان، صنیعالدوله یا صدیق حضرت بودند که شاید در حالت معمول نیز به چنین مراسمی راه مییافتند، اما حضور افرادی در رده آقا سید مصطفی سمسار و آقا مشهدی باقر بقال و حاجی علیاکبر پلوپز که از قضا اکثریت مجلس را شامل میشدند، امر خارقالعادهای بود که تنها با خیزش ملت رقم خورد و بسا که اعیان و درباریان را خوش نمیآمد.
این را میتوان از خبر روزنامه دولتی ایران فهمید که از حضور مدعوین یا عنوانهای پرطمطراقی مانند «شاهزادگان کرام و وزرا و امرای فخام و علمای اعلام و سفرای کبار» نام میبَرد، اما از نمایندگان مجلس با لحن خشک و خالی «مبعوثین ملت» یاد میکند. البته در شرایطی که ناظمالاسلام مشروطهخواه نیز این گروه از نمایندگان را «مردمان جاهل و بیتربیت» میخواند، لحن روزنامه ایران نمیتواند مورد گلایه قرار گیرد. به هر روی، حتی آن دسته از علمایی که در مراسم حضور داشتند، از جَنَم روحانیان درباری نظیر خاندان امامجمعه نبودند. گزارش شده است که دستکم «هفده نفر مجتهد مسلّم لازمالاتباع زهاد عباد» در مجلس حضور داشتند. جالب اینکه وقتی صدای موزیک بلند شد، ایشان نه مجلس را ترک گفتند و نه اعتراضی کردند؛ چرا که آن موزیک، تعظیم شعائرالله را باعث بود...
عکسی از مراسم یادشده در اختیار داریم که نشان میدهد مظفرالدینشاه مقابل پنجره تالاری رو به باغ گلستان نشسته و جماعتی نیز روبهروی او در فضای باز ایستادهاند. شخصی که ممکن است نظامالملک باشد، کنار پنجره رو به شاه ایستاده و از روی کاغذ چیزی را میخواند. کنار شاه، میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، صدراعظم ایستاده است و در درگاه پنجره، رو به شاه و پشت به باغ نیز دو نفر از آقایان علماء نشستهاند که قطعا یکی از آنان سید محمد طباطبایی است. این پنجره شباهت زیادی به پنجرههای تالار برلیان دارد و این گمان را قوت میبخشد که شاه، علما، رجال طراز اول و خطیبالممالک داخل تالار برلیان و سایر مدعوین در فضای بازِ روبروی این تالار ایستاده بودند؛ زیرا تالار برلیان، تالار نسبتا کوچکی بود که گنجایش همه حاضران را نداشت. دولتآبادی نیز تصریح دارد که صندلی شاه را وسط «اتاق برلیان» رو به باغ گذاشته بودند. همچنین، سید محمد طباطبایی که روبروی شاه نشسته بود، در یادداشتهای خود تصریح دارد که مراسم سلام در اتاق برلیان برگزار شد.
ترتیب مراسم بدینشکل بود که ابتدا خطیبالممالک خطبه معمول مراسم سلام را قرائت کرد. سپس شاه با صدایی ضعیف و لرزان گفت که ده سال است، آرزوی چنین روزی را داشته و در حالی که دستانش دچار رعشه شدید بود، پاکت حاوی نطق خود را از صدراعظم گرفت و بدست نظامالملک داد تا بخواند. شاه در خطابه خود، روز افتتاح مجلس شورای ملی را «میمون و مبارک» خوانده و مجلس را جایی دانسته بود که «رشتههای امور دولتی و مملکتی را بهم مربوط و متصل میدارد و علایق مابین دولت و ملت را متین و محکم میسازد» سپس گفته بود: «بر انتخاب شدگان است که تکالیف خود را چنانکه منظور نظر دولت و ملت است، انجام بدهند» و خطابه خود را با این جمله به پایان برده بود که «دست خدا همراه شما؛ بروید مسئولیتی را که برعهده گرفتهاید با صداقت و درستی انجام بدهید و بفضل قادر متعال و توجه ما مستظهر و امیدوار باشید.» پس از خطابه شاه، دسته موزیک نظام شروع به نواختن کرد و مراسم پایان پذیرفت.»
کتاب «تهران تبآلود؛ روایتی از مکانهای فراموششده جنبش مشروطه در تهران» تالیف حمیدرضا حسینی در 202 صفحه به صورت مصور (شامل عکسهای مکان-رویدادهای مشروطه در گذشته و حال) با قیمت 49500 تومان از سوی نشر روزنه منتشر شده است.