به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مکاتیب فارسی غزالی به نام «فضائل الأنام من رسائل حجتالاسلام»، مجموعهای از نامههای ابوحامد محمد غزالی و یکی از متون مهم نیمه دوم قرن پنجم هجری قمری است که پس از گذشت سالها نیازمند بازنگری است. این مجموعه یک بار به نام فضائل الامام (یا الانام) در هندوستان چاپ شد و در ایران نیز دو تصحیح از این اثر انتشار یافته است. نخستین بار مؤید ثابتی در فروردین 1333ش و پس از او عباس اقبال آشتیانی در خرداد همان سال مکاتیب را چاپ کرد. اگرچه هر دو محقق از وجود چند نسخه از این اثر آگاه بودند، هریک بر اساس نسخهای یگانه که در دسترس داشتهاند کار تصحیح و انتشار را به انجام رساندهاند. تاریخ از سلجوقیان بهعنوان مهمترین دولت ترک یاد میکند و روزگار آنان را یکی از درخشانترین دورههای کشور ایران به شمار میآورد؛ بنابراین بازخوانی و تحلیل نامههای غزالی میتواند سیمای زمانه او و اوضاع اجتماعی و زندگی مردم را برای ما آشکار سازد، اما پیش از آن باید متنی منقّح در دست داشت.
پریا زوارهئیان از پژوهشگرانی است که موضوع رساله دکتریاش را تصحیح این متن مهم قرار داده و اکنون در قالب کتابی با عنوان «مکاتیب محمد غزالی» آن را منتشر کرده است. به بهانه انتشار این کتاب با او گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
مکاتیب غزالی از جمله آثاری است که در دوره دوم زندگی او یعنی بعد از بحران روحی او نوشته شده و از سوی دیگر به علت نگارش در قالب و چارچوب نامه، این مجموعه، نثر خاصی دارد لطفا در این باره توضیحات بیشتری دهید؟
غزالی نامههای خود را پس از ترک بغداد (478 هـ.قـ.) و بازگشت به خراسان (488 هـ.قـ.) نوشته است، و این روزها مقارن با روزهای گوشهنشینی و تدریس در زادگاهش توس بوده است، زمانی که سالها از پشیمانی او به دلیل پیوستن به دربار بهعنوان استاد برگزیده نظامیه و بیعت با خلیفه عبّاسی میگذشت و از درباریان دوری میجست و دعوت آنان را رد میکرد؛ یعنی دورانی که سرنوشت او با مردم و رعیّتهای خراسان مشترک شد و وی در جریان مصائب مردم قرار گرفت. شخصیت علمی و دینی غزالی و نقش و نفوذ او در امور سیاسی و اجتماعی روزگار خود، سبب شد تا قلم او اسیر عجز و ستایش نباشد، چنانکه در نامههای او بر خلاف شیوه شناخته شده دبیران، با شخصیتی واعظ روبهرو میشویم که از طریق جملههایی پندآموز، بیپروا و بیاعتنا به حاکمیت، ضمن تمسّک به آیات و احادیث، سعی در گنجاندن آموزههای اخلاقی به امید مفید واقع شدن و تأثیر در تربیت عوام و اصلاح خواص در شیوه حکومت، اجتماع و اخلاق دارد.
آثار فارسی غزالی مانند اسلوبی که در نگارش کتابهای علمی و صوفیانه مرسوم بوده، ساده و بیتکلّف است. نامههای غزالی نیز از این قاعده جدا نیست و از معدود تألیفات او به زبان فارسی است که هم از حیث اطلاع بر احوال وی اهمیّت دارد و هم نمونه خوبی از نثر اوایل قرن ششم هجری قمری است. از آغاز دوره نثرنویسی به زبان فارسی تا اواخر نیمه اول قرن پنجم هجری قمری لفظ در نثر فارسی انگیزهای جز بیان معنی ندارد امّا از اواخر نیمه اول قرن پنجم هجری قمری گزینش لفظ نیز به تدریج در سبک نویسندگان مورد توجه قرار میگیرد و به مسیری سوق میدهد که ادامه آن به سبک فنّی و متکلّف دوره بعد میانجامد. نثر نامههای غزالی آمیزهای از نثر دوره سامانیان، غزنویان و سلجوقیان اول است و به عبارت دیگر دوره غزالی آغاز نثر فنّی است امّا چون هنوز این نوع نثر رواج نیافته است میتوان آن را نثر دوره گذار دانست.
مکاتیب دربردارنده سیوپنج نامه است که به سلطان سنجر سلجوقی، وزرا و دولتمردان او و فقها و ائمه دین نوشته است. متن این نامهها چه موضوعاتی را در بر میگیرد؟
1. غزالی در هریک از نامههای خود، ضمن آوردن اسامی اشخاص مختلف، به جلوههایی از کارکرد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان میپردازد و به معاصران خود از جمله به پسران نظامالملک و پسران ملکشاه پندهایی میدهد که حاصل تجربه اوست. در این مجموعه، نامههایی از معاصران غزالی آمده که او به آنها پاسخ داده است و نیز گزارش برخی از ملاقاتهای وی در این مجموعه نقل شده است. غزالی در آنچه که به سلطان سنجر، وزیران و امیران نوشته است همواره آنان را به ترک جور و ستم و رحم آوردن به مردم بیپناه و مظلوم پند میدهد و با دقّت ویژه خود بر امور، از غلّه و آذوقهای که بر اثر سرما و بیآبی تباه شده تا مجازات دهقانان و خبّازانی که بند بر غلّه و دکان نهادهاند، نوشته است.
2. او همچنین رسالت دینی خود را به جای آورده و با تأکید بر رعایت آموزههای دینی به نیازهای مردم و فساد گسترده دستگاه حاکم اشاره میکند. در حقیقت نیّت اصلی غزالی افزون بر پرداختن به موضوع هر نامه، اصرار بر اجرای عدالت است و چنانکه پیداست راهکار برگزیدهاش به عنوان دانشمند دینی زمانه خود رعایت چند مورد اساسی از جانب سلطان است از جمله: سلطان باید قدر ولایت و حکومت را بداند و سعادت خود را در نیکوکاری و شقاوت خویش را در بدکاری ببیند؛ سلطان نباید ستمکار باشد و اگر خود درازدستی نمیکند باید غلامان و عاملان و نایبان خود را نیز از ظلم باز دارد و در غیر اینصورت مسئول ظلمی است که آنان میکنند؛ خود را رعیّت ببیند و اگر چیزی را برای خود نمیپسندد بر مردم روا ندارد؛ اول ارباب حاجت را دریابد و بعد به عبادت و نافله بپردازد؛ نفس خود را از شهوتپرستی و لذّتجویی بپردازد؛ اگر رعیّت در تنگدستی بیفتند یا دچار قحط و خشکسالی شوند، دست آنان را بگیرد و از خزاین خود بر آنان ببخشد؛ با محتکران برخورد قاطع کند؛ مشاوران مشفق برگزیند تا او را از واقعیت جاه و مقام خود و نیز زندگی مردم بیاگاهانند؛ از سرگذشت پیشینیان عبرت بگیرد، پندپذیر باشد و از علما در اداره ملک یاری جوید؛ از روز حساب بترسد و به طعن حسود و سخنچین گوش نسپارد.
این نامهها به نوعی میتواند نشان دهنده خصوصیات عصری که غزالی در آن میزیسته باشد. چه اطلاعاتی را میتوان از نامهها به دست آورد؟
1. از روزگار سلجوقیان بهعنوان درخشانترین دورههای تاریخ ایران یاد میکنند. آگاهی ما درباره این دوره تاریخی از طریق آثاری است که در اواخر حکومت سلجوقیان عراق یعنی حدود یک قرن بعد نوشته شده است و همین گویای فترت تاریخنگاری در دوره سلجوقی است. افزون بر این شواهدی نیز وجود دارد که نویسندگان فارسیزبان برای نوشتن آثار تاریخی جدید به زبان فارسی چندان محل تشویق و عنایت قرار نمیگرفتهاند. منابع محدود و زوال تاریخنویسی، اوضاع اجتماعی و زندگی مردم را از چشم ما پنهان داشته است. اطلاعات اندکی درباره تاریخ سلجوقیان وجود دارد و رویدادهای اجتماعی بین گزارشهای دیگر آمده و این بخش از تاریخ برای ما مبهم است. آنچه که هست گزارشهای مورخان این دوره است که البته خالی از اغراق نیست، مورخانی که میزان غارت و چپاول و کشتار را مایه اعتبار سلاطین میدانستند و خطی درباره روزگاری که همین سلاطین بازیگران و گرداننده آن بودند نمینوشتند. اگرچه سلجوقیان نخستین و پهناورترین امپراتوری ایران بعد از اسلام و بزرگترین قدرت قلمرو شرقی جهان اسلام را در قرون میانه پدید آوردند امّا عواملی از جمله اهداف سیاسی، جهتگیریهای مذهبی، سرکوب علوم عقلی و معتزله، تسلط کلام اشعری، ظاهرگرایی مذهبی و سوء استفاده از ظاهر دین برای سرکوب مخالفان و ستم به مردم سبب شد تا حاصل حکومت آنان رکود و فترت باشد و همین احتضار طولانی فرهنگی سبب دوری جستن ایرانیان از اندیشههای بلند ملی خود و نیز به انقیاد درآمدن آنان در رویارویی با اقوام مهاجم شد. رسیدن به این مطالب و شناختن گذشته جز با بررسی و تصفح متون کهن برای ما میسر نخواهد شد.
2. یکی از آثار مهم بهجا مانده از دوران سلجوقیان که گزارشی از گفتمان مسلّط این عصر و مسائل مختلف آن بهدست میدهد و دریچهای بر این دوره تاریخی میگشاید، نامههای غزالی است. بازخوانی و تفسیر این نامهها میتواند سیمای زمانه او را نمایان کند و از گفتمانهای نهفته و سرکوبشدهای که در لایههای زیرین گفتمان ظاهری پنهان شده است پرده برگیرد. تاریخ اغلب راوی زندگی فاتحان و فرمانروایان است و به همین دلیل زندگی مردم عادی جامعه در ابهام میماند. با استناد بر بریدههایی از نامههای غزالی و دقّت در لایههای پنهان متن میتوان به فقدان اخلاقیات در زمانه او پی برد. غزالی از طریق ذهن، زبان و تفکّر خود با تکیه بر معیارهایش، وقایع، رفتارها، حقایق، ارزشها و اعمال را روایت و قضاوت میکند. از طریق بازخوانی و بازتعریف نامههای غزالی ذهنیّت تاریخی ما احیا میشود، دلمشغولیهای اجتماعی مؤلف، ویژگیهای زمانه او و انگیزههای سیاسی و درگیریهای ایدئولوژیکی و چندگانگی فرهنگی آشکار میگردد و برخی روایتها و رویدادهای زمانه غزالی مورد پرسش یا تردید قرار میگیرند و همچنین گزارش به نسبت روشنی از سالهای پایانی زندگی غزالی بهدست میآید.
3. برخی از نکتههایی که از طریق نامههای غزالی بهدست میآید، مورّخان ثبت نکردهاند و این به ارزش نامههای او میافزاید و از این حیث نامههای غزالی سند معتبری برای مطالعه سیمای جامعه عصر اوست از جمله قحطی توس، خراج گرفتن، احتکار، فقر، ظلم به مردم و توطئه علیه علما را مورخان ثبت نکردهاند و این به ارزش نامههای او میافزاید. اگرچه غزالی در طول حیات خود در آفاق و انفس سیر کرد و سرگردان اندیشههای گوناگون شد و بخش زیادی از عمر خود را در تأیید سلطان، خلیفه، مدارس نظامیّه و سرکوب علوم عقلی صرف کرده بود امّا به نظر میرسد که سرانجام با فرا رسیدن دوران پختگی و کمال نفس، در دوره سوم زندگی، با وجود تمام انتقادهایی که به تندرویهای او شده است، زندگی عادی را انتخاب کرده و به سمت مردم رفته است و آنچه که در سواد و بیاض کردن دستان لرزان کاتبان نیامده را در سطوری که به ظاهر ننوشته، نوشته است. از طریق همین نامهها میتوان به نکات مهمی از جمله، آگاهی نسبی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، وضعیت زندگانی و رفاه مردم، دلگرفتگیهای غزالی از جامعه و تعهّدات اخلاقی و اجتماعی غزالی که منجر به رکگویی و حقیقتگویی او میشود و نکات دیگری که در بافت نامهها مشهود است.
مکاتیب فارسی غزالی نه تنها سندی برای درک بهتر عصر مولف آن، بلکه منبعی مهم برای شناخت آثار دیگر غزالی است. این مهم چگونه رخ داده است؟
آرا و آثار هر شخصیتی میتواند برجستهترین و مطمئنترین منبع در معرفی و فراهم آوردن گزارشی از زندگی او باشد. نامههای غزالی نیز از این قاعده جدا نیست و بر اساس آن میتوان به اطلاعات ارزشمندی دست یافت، از جمله روشن شدن بخشهایی از زندگی، شخصیت، باورها، دغدغهها و نیز تعداد و تاریخ تألیف برخی از آثار وی. اگر گردآورنده و کاتبان مکاتیب غزالی بدون هیچ دخل و تصرّفی حفظ امانت کرده و این مجموعه را به روزگار ما رسانده باشند، آنگاه گذشته از فواید ادبی و تاریخی، نامههای غزالی از جنبههای دیگری نیز ارزشمند خواهد بود و میتوان از رهگذر آنها برای چهار پرسش غزالیپژوهان یعنی نام کسی که غزالی نصیحةالملوک را برای او نوشته، تاریخ نگارش نصیحةالملوک، تاریخ نگارش مشکوةالأنوار و تعداد کتابهای غزالی، به این نامهها، بهویژه به نامههای باب اول استناد کرد و پاسخی به نسبت مطمئن یافت.
مخاطبان این کار چه کسانی هستند؟
پس از درگذشت غزالی، یکی از منسوبان وی به درخواست طالبان کلام غزالی، در زمانی نزدیک به روزگار وی آنها را مرتب و گردآوری کرده است. این مجموعه با مقدمه گردآورنده نامهها و توضیحاتی درباره هر نامه شروع میشود و مشتمل بر پنج باب است: باب اول نامههایی که به ملوک و سلاطین نوشته، باب دوم و سوم در نامههایی که به وزیران و امیران و ارکان دولت فرستاده، باب چهارم در آنچه به فقها و ائمه دین نگاشته و باب پنجم در فصول و مواعظ حجّتالاسلام.
چه مراحلی برای گردآوری و پژوهش درباره این اثر پیمودید؟
آثار علمی، ادبی و فرهنگی جوامع مختلف مظهر تجلیّات روح یک ملّت و گنجینه و میراث معنوی است که برای آیندگان به یادگار میماند و به پشتوانه همین میراث، فرزندان یک سرزمین در مقابل هجوم حوادث زمانه تاب میآورند و گزندی نمیبینند، پس زنده نگه داشتن آثار بزرگان یک ملّت، کمترین و البته مؤثّرترین خدمت به مردم آن سرزمین است. یکی از این خدمات تصحیح متون کهن است؛ تصحیح متون کهن و رسیدن به متنی که نزدیکترین صورت ممکن به نوشته مؤلف باشد، از وظایف و پژوهشهای بنیادی رشته زبان و ادبیات فارسی است. مکاتیب محمّد غزالی یکی از گنجینههای مکتوب ماست و تصحیح این متن، موضوع رساله دکتری من بود. بنده با احترام به فضل تقدّم استاد عباس اقبال آشتیانی، محقق وارسته و خودساختهای که نام او برای اهل کتاب و پژوهش نامی آشنا و والاست و فهرست آثار و فعالیّتهای او، روشنگر کوشش و همّت اوست، به لطف خداوند و راهنمایی جناب آقای استاد دکتر اصغر دادبه، این پژوهش را آغاز کردم و به انجام رساندم. بر اساس توضیحی که عباس اقبال بر نامههای غزالی نوشته است، او به دلیل مسافرتی که در پیش داشته مجال دقّت بیشتر و فرصت نوشتن مقدمه و حواشی را نداشته است. متأسفانه کمتر از یک سال بعد از معرفی این اثر ارزشمند و نوشتن این یادداشت، ایشان از دنیا میروند و آن استاد والامقام مجالی برای جستوجو و یافتن نسخههای دیگر و نیز نوشتن مقدمه و توضیحات نمییابند و ما را از نتیجه تحقیقات دقیق و ارزشمند خود بینصیب میگذارند. ارج نهادن به تحملّ سختیها، خدمات ارزشمند و دغدغههای فرهنگی ایشان و نیز قدمت و اهمیت نامههای غزالی و توجه به میراث مکتوب سرزمین عزیز ما ایران، از بایستگیهای شروع این پژوهش بود و حاصل آن نیز به روان استاد عباس اقبال آشتیانی تقدیم شد.