به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ شاه منصور شاه میرزا(ادب پژوه تاجیک مقیم تهران): به پندار اینجانب تألیف، تهیه، تدوین و ترجمه یک کتاب مانند آن است که مثل فرهاد با تیشه دل سنگ و صخره را بشکافی، رودی بکَنی و دشت لبتشنهای را شاداب نمایی که از وجود آن هزاران انسان، جانور و گیاهان فیض ببرند و در حقیقت نویسنده، مترجم و یا مرتّب و کاتب همچو فرهاد در آرزوی شیرین از جان میگذرد، قلم بر دوات پُر از خون جگر میزند و در دل شب تاریک کاغذ سپید را سیاه میکند. و این جان فدایی چشمه ساری و جاریست که با گذشت سال ها آب جانبخش آن کام هزاران تشنه را سیراب و شاداب خواهد نمود. بنده به هیچ وجه در جایگاهی نیستم که راجع به این کتاب ارزشمند اظهار نظر کنم، امّا به عنوان یک خواننده میخواهم چند نکتهای را که پس از موتالعه کتاب به ذهنم رسوخ نمود، ارائه نمایم.
مؤلف کتاب که در جامعه فرهنگی تاجیکستان در ردیف دانشمندان و محقّقان خوشنام، پرکار و دقیقنظر اعتراف شدهاند، با نشر کتاب مذکور ثابت نمودند که در میان اهالی فرهنگ فارسی نیز حرفهایی برای گفتن دارند و با انشای این کتاب همه آنچه را که در موضوع ادبیات عربی زبان ایران زمین در قرون 8 و 9 میلادی انجام داده، در طبق اخلاص بگذارند.
دکتر نظامالدین زاهدی که از متخصصان سرشناس حوزه عربشناسی و از چهرههای نام آشنای دانشگاهی محسوب میشوند، با عنایت به این حسن که با زبانهای فارسی، عربی، روسی و انگلیسی تسلّط کامل دارند، تلاش داشتهاند تا این بار امانت را به طور شایسته و بایسته در پیشاروی ادب دوستان و پژوهشگران قرار بدهند.
نویسنده نکتهسنج با آوردن نمونههای بارز نظم و نثر، اقتباسهای ردناپذیر، مقایسه و تحلیل و نتیجهگیریهای منصفانه و خالصانه و عاری از هر گونه موضعگیری همانند زنبور عسل از گلی به گلی پریده، جسته و نُقل شهد را در اختیار خواننده قرار میدهند. از تأثیر آییننامههای پهلوی زمان ساسانیان، نامههای عاشقانه، موسیقی، مدحیه، عشقنامهها، خمریه، وصفیه، حماسه، ضربالمثل و حکمت، ترجمه، تاریخ نامهها، قصهپردازی، مناظره که از پهلوی به زبان عربی ترجمه شدند و تحوّل و دگرگونی عظیمی در دنیای عرب به پا کردند، سخن میگوید و خواسته و ناخواسته دل ما را به درد میآرد، آنجا که از زبان ابن خلدون، تاریخنگار معروف پس از به نابودی کشاندن آثار ایرانی میگوید: «کجا شد علم و دانش ایران که عمر در هنگام فتح به نابود کردن آنها فرمان داد؟» و یا از صحنه از دم شمشیر گذراندن نخبگان خوارزم به دست قطیبه بن مسلم حکایت میآرد، فریاد مؤلف را از ژرفای دلش میشنویم و با آن همصدا میگردیم. درست است که هدف مؤلف کتاب ارائه اخبار و آثار بدون غرض و عوض است، ولی در کنه این مطالب همانا پیام نیاکان ما را از عمق تاریخ به گوش ما میرساند و این سطرها را بدون اشک، بدون تپش ضربان قلب نمیشود مطالعه کرد. قلم میگرید و کاغذ در خود میپیچد و میسوزد. آری، حقیقت تاریخ به هیچ وجه نباید تحریف شود و این رسالت را نویسنده کتاب به درستی درک نمودهاند.
مؤلف کتاب به طور مستقیم و غیرمستقیم ضمن نقل منابع و مآخذ از سهم و نقش بارز و خدمات ارزنده ایرانیتباران در حفظ و بقای ادبیات کهن و غنی و تسری آن بر ادبیات اقوام و ملل دیگر، به ویژه اعراب لب به گفتار میگشاید و همه آمار و ارقام مستند را در محک اندیشه سالم و دور از هر گونه غرض قرار میدهد و برداشت و نتیجهگیری را به خواننده کتابش وامیگذارد. این خلوص نیت که در حقیقت اصل کار یک عالم و داننده تاریخ است، با آوردن مثال و نمونههای مستند و موثق تاریخی از آثار محققان و مورخان خودی و بیگانه صورت میگیرد و وقتی آنها را کنار هم میگذاریم، بدون خواسته ما به این نکته درمیرسیم که ملتی تنها با قلم و اندیشه صحیح و سالم توانست برای قومی چراغ روشن در دست پیام دانش و معرفت و مراسا آورد و در این میان از نهضت بزرگ فرهنگی و معنوی شعوبیه یادآور میشود، که سکوت اجباری و موقت با تجلی افکار درخشان ایرانی در جهان عرب شکست.
دانشمندان ایران زمین وقتی احساس کردند «چو بر تخت منبر برابر شود، همه نام بوبکر و عمر شود»، عزم راسخ خویش بر آن داشتند این همه آثار ماندگار خویش را با زبان عربی ترجمه و برگردان کنند که بگذار صاحبان قدرت در آن زمان بفهمند این ملّت دیروزه و دوروزه نبوده است و ریشه در اعماق زمین دارد و سر به عرش میساید و هر مشکلی را هرچند در ثریا پیش آید، از فرزندان این قوم با حکمت و تدبیر حل کنند.
تاریخ حافظه انسانیت است و آن را نمیتوان فراموش کرد. پیام و پیغام نویسنده ارجمند کتاب دقیقا همین است: تنها اندیشه و افکار منیر است که انسان را نجات میبخشد.
به هر صورت، با توجه به اینکه صاحب این نامه نزدیک به 400 منبع و مأخذ را از زبان های فارسی، عربی، روسی و انگلیسی با غربال اندیشه و تدبیر تکیده و سره را از ناسره سوا نموده است، اثر ارزشمند او را میتوان به عنوان دانشنامه تمامعیار در زمینه ادبیات ایران زمین در دوران عربزبانی در اختیار کرسی دانشکدههای ادبیات، خاورشناسی و سایر موسسات پژوهشی قرار داد که بیمحابا تحقیقات کمنظیر در این حوزه محسوب میگردد.
دکتر نظامالدین زاهدی، تهران، نشر "آرون"، سال 1398 (2020).