به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ هفتمین همایش روز ملی علوم اجتماعی ایران امروز ۱۳ آذرماه با گرامیداشت میراث علمی سه استاد فقید این حوزه غلامعباس توسلی، مهدی طالب و منوچهر آشتیانی در حال برگزاری است.
این همایش به همت انجمن جامعهشناسی ایران، مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی و دبیرخانه دائمی روز ملی علوم اجتماعی ایران برپا شده که نخسین پنل آن به بزرگداشت غلامعباس توسلی اختصاص داشت. تقی آزاد ارمکی، باقروساروخانی، سارا شریعتی و حمیدرضا جلاییپور سخنرانان این پنل بودند.
آزاد ارمکی سخنرانی خود را با موضوع «توسلی از شرح نظریه تا نظریه پردازی» ارائه کرد و گفت: توسلی استاد و همکار من بود. همواره این نقد به ایشان مطرح شده که در جامعهشناسی کار بنیادی نکرده و آن چه که مورد نقد و ارزیابی است، کتاب نظریههای جامعهشناسی است و بیشترین نقدها نسبت به ایشان، درباره این اثر اوست. من نمیخواهم از این کتاب دفاع کنم گرچه زمانی به صورت مستقل مینویسم که چگونه کسانی که باعث تولد این کتاب شدند الان آن را نقد میکنند.
او افزود: این کتاب حکایت از یک فهم روشن دارد و آن تمرکز بر حوزه نظریهپردازی است اما اینکه آیا او به یک نظریههای جامعهشناسی رسیده است یا خیر سوال دیگری است.
او ادامه داد: کاری که مید کرده این است که مواد خام جامعه شناسی را فراهم کرد که بعدها زمینه ساز طراحی نظریه کنش متقابل نمادین شد. بنابراین برخی از جامعه شناسان زمینهساز طراحی نظریههای جامعه شناسی میشوند، توسلی البته دراین حوزه تلاشها و اقدامهایی در جامعه شناسی داشته است. آنچه که او را وا نمیدارد که بر نظریهپردازی اقدام کند مانند آنچه که کسانی مانند طباطبایی عاریتی این کار را میکنند این است. باید دید او در مقابل چه نوع سوالهایی قرار گرفته است؟ نخستین سوال درباره چیستی و هویت جامعه شناسی در ایران است اینکه این جامعه شناسی چیست و چه نسبتی با ایران دارد؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه او تمام تلاشش را برای دفاع از هویت جامعه شناسی قرار میدهد و به همین دلیل در حوزههای مختلف دست به روششناسی و نظریه پردازی خاص میزند توضیح داد: دکتر توسلی درباره جامعه ایرانی در کتابهایش حرف میزند و از دموکراسی نیم بند سخن میگوید و بحثهایی که میکند به دنبال این است که از ارجاع به آموزش، دین و روشنفکری مسایل جامعه ایرانی را حل کند.
به گفته آزاد ارمکی، او از همه متفکران اسلامی ابن خلدون را انتخاب و به دورکیم نزدیک میکند. او متفکرانی را پیگیری میکند که بتوانند دانش و بینش بومی به ما دست بدهند. به همین دلیل برای این حوزه دست به انتخاب میزند و به دنبال جامعه شناسی غیر ایدئولوژیک است.
این استاد جامعهشناسی با اشاره به اینکه او هیچ گاه تحلیلهای مارکسیستی در جامعه شناسی ارائه نکرد و طرفدار این نوع جامعه شناسی نبود با این وجود معارض این نوع جامعه شناسی هم نبود یادآور شد: او به دنبال همزیستی عرصههای مختلف جامعه شناسی بود. توسلی از یک اندوخته مفهومی و نظری استفاده میکند برای اینکه به سوال چیستی جامعهشناسی، نسبت جامعه شناسی با دین، با اسلام و ... پاسخ دهد. وقتی ایشان از دانشگاه بیرون میشود این سوالات فربهتر شده است و این به دلیل تلاشها و کتابهای او در حوزه جامعه شناسی است و توانسته به این سوالات عمق ببخشد. برخی از جامعه شناسان فقط دست به پژوهش، گردآوری، تالیف کتاب و... میزنند اما ایشان توانسته سوالات بنیادی در جامعه شناسی را با استفاده از سنت دورکیمی عمق ببخشد و درحوزههای مختلف هم از نظرات جامعه شناسان مختلف استفاده کند. او به عنوان یک جامعه شناس تمام عیار از جامعه شناسی و جامعه شناسی ایرانی دفاع میکند و به نقد استبداد میپردازد و مجموعه اینها، پایههای یک نظام برای نظریهپردازی را فراهم میکند.
آزاد ارمکی گفت: ایشان اصرار داشت کسانی که از جامعهشناسی بیرون افتادند بتوانند به ساحت جامعه شناسی بیایند و در دانشگاه تدریس کنند.
حمیدرضا جلایی پور نیز در بخش پایانی این نشست سخنان خود را با «عنوان توسلی و نظریههای جامعه شناسی» ارائه کرد و گفت: من از سال 56 تا سال 98 طی بیش از 40 سال از نزدیک با ایشان آشنا بودم. او همواره با نظریهها شناخته شد و من با توجه به شناختم از درسهای ایشان در کلاس و شناختی که از او طی جلسات 20 سال گذشته و نیز برگزاری مجالس در دانشگاهها طی دولت اصلاحات، نوشتهای با عنوان توسلی و نظریههای جامعهشناسی نوشتم.
او ادامه داد: توسلی جامعه شناسی فرانسوی و آمریکایی را به دلیل فرصتهای مطالعاتی به خوبی میشناخت و پای درسهای پارسونز نشسته بود. ایشان چون درسش را در دانشگاه سوربن ادامه داده بود به دو جامعهشناسی آمریکایی و فرانسوی تسلط داشت. ایشان به رغم این اشراف، جامعهشناس ایرانی بود و در ایران از جامعه شناسی سخن میگفت با اینکه از نزدیک با پارسونز و گورویچ آشنا بودم با این متفکران نمایش نمیداد. مدتی است یک نوع از راههای ابراز وجود جامعهشناسانه این است که یکی از مفاهیم کانونی این متفکران را به رخ بکشید. اما دکتر توسلی اساسا در مطرح کردن نظریهها به دنبال رخ نمایی نبود.
جلایی پور گفت: اگر دانشجویانی بودند که سوال پیدا میکردند و از ایشان میپرسیدند، ایشان پاسخ میداد. به هر استاد اداری نمیتوان استاد گفت، استاد باید رشته را به موقع در ربط با سوالات پاسخ دهد. توسلی هیچ شرمنده نبود که یک مسلمان و ایرانی است. او انسان متشرعی بود و 50 سال در دسترس دانشجویان بود. من و دکتر سعیدی ایشان را کلافه میکردیم و مدام از او درباره ریمون آرون در داخل کلاس، ماشین، راهرو و ... سوال میپرسیدیم. ایشان هم با صبوری گوش میداد و پاسخ میداد.
به گفته این استاد جامعهشناسی، توسلی در جامعهشناسی سبک داشت بدین معنی که اگرچه با جامعهشناسی جهان آشنا بود اما بیهوده از این جعبه ابزار مفهومی استفاده نمیکرد و در این باره سبک داشت. نقدی که به ایشان وارد بود این است که سبکش را در آثارش بروز نداده و ننوشته است اما سر کلاس میشد این سبک را به خوبی دریافت کرد.
او با تاکید بر اینکه سبک ایشان متاثر از عقلانیت نقاد بود یادآور شد: آنجایی که توسلی حرف میزد، سخنانش مبهم نبود و از این نظر مرتونی بود. ایشان پوزیتویست نبود و معتقد به بینشها بود. او با آثار شریعتی ایدئولوژیک برخورد نکرد و نگاه جامعهشناسانه به این آثارداشت. او جامعه شناسانه با این آثار مواجهه میشد نه مریدانه.
جلایی پور گفت: توسلی متاثر از اسلام سیاسی نبود و اساسا مبلغ آن نبود که اگر مبلغ این نوع از اسلام بود از فرش به عرش میرفت. توسلی از بسیاری از هم دورههای خود چیزی کم نداشت و دو زبان میدانست اما هیچ گاه نخواست از موضع قدرت کسب منفعت کند. او قوه تشخیص داشت و مروج هیچ نوع ایدئولوژی نبود و نگاه جامعه شناسانه را دنبال میکرد.
او تاکید کرد: این ویژگی باعث شد ایشان بتواند آن نقش تاریخی را در دفاع از جامعه شناسی در انقلاب فرهنگی ایفا کند.