شناسهٔ خبر: 63709 - سرویس دیگر رسانه ها

مبنا و معیار، عقل مدرن است یا عقل وحیانی؟

کسی که اتقان و استحکام عقاید کتاب دینی‌اش را بدون رجوع به هابرماس نمی‌تواند باور کند، به شدت در تحت سیطره مدرنیته غربی است.

مبنا و معیار، عقل مدرن است یا عقل وحیانی؟

فرهنگ امروز/ محمد زارع شیرین کندی: کتاب «قرآن و عقلانیت ارتباطی» تالیف کریم خان‌محمدی تازه منتشر شده و طبیعتا نمی‌توانستم به این زودی بخوانمش. اما چند کلمه‌ای درباب یا در پیرامون عنوان و فهرست مطالب‌اش می‌نویسم. کتاب عنوانی بسیار سوال انگیز و تردیدآفرین و شبهه‌ناک دارد.

از فهرست مطالب تاحدودی می‌توان محتوا و مقصود را حدس زد. موضوع محوری آن، تطبیق عقلانیت وحیانی قرآن با عقلانیت ارتباطی هابرماس است. به عبارت دیگر و اندکی شیطنت آمیزتر، مقایسه عقلانیت محمد با عقلانیت هابرماس است. چرا و به چه دلیل؟ اگر در قرآن عقلانیتی هست که امروز راهگشا و کارساز و سودمند است، چه نیازی هست که آن را با عقلانیت مدرن هابرماس مقایسه و سپس برتری‌اش را اثبات کنیم؟

نقش نظریه هابرماس در این وسط چیست؟ عقلانیت ارتباطی و مفاهمه‌ای هابرماس در چارچوب طرح مشهور هابرماس با عنوان «طرح ناتمام مدرنیته» معنا دارد و در واقع درصدد آن است که طرح مدرنیته را کامل کند. اگر چه مدتهاست که مدرنیته به تمامیت‌اش رسیده است و هیدگر و متفکران پست مدرن همچون جیانی واتیمو از «پایان مدرنیته» سخن گفته‌اند، اما، به هر حال، هابرماس نظر دیگری دارد که با نظر هیدگر و  نطریه پردازان پست مدرن  فرق می‌کند.

غرض، بیان این نکته بود که دیدگاه هابرماس از عمق درون مدرنیته و از موضع دفاع از اندیشه و عمل مدرن برخاسته است.  به هر صورت، مگر ما نمی‌خواهیم بگوییم در قرآن بهتر و دقیقتر و مفیدترش هست؟ خب، بسم الله. اما وقتی این اصیل را می‌خواهیم با آن تقلبی اثبات کنیم، یک جای کار نمی‌لنگد؟ اگر عقلانیت وحیانی محمد(ص) اعتبار و ارزش‌اش را از تطبیق با عقلانیت ارتباطی هابرماس کسب می‌کند، آنچه اصل و اساس و معیار ومیزان قرار می‌گیرد رای و نظر هابرماس است نه عقیده و باور محمد. چون ما مردد بودیم و صرفا پس از دیدار و گفت‌وگو با هابرماس مطمئن شدیم که نظر قرآن درست تر و کارآمدتر و مترقی‌تر است.

اگر تردید نداشتیم به نحو مستقیم پاسخ‌ها، راه حل‌ها و طرح‌هایمان را از قرآن اخذ می‌کردیم و به سروقت و سراغ دیگران نمی‌رفتیم. اگر هیچ چیزی را بدون مقایسه با نوع مدرن غربی آن نمی‌توانیم باور کنیم علت‌اش آن است که مدرنیته غربی شالوده همه چیز  و مقیاس همه امور امروز بشر است.

بشر امروز (اعم از آنکه ساکن شمال باشد یا جنوب، ساکن مرکز باشد یا پیرامون) بدون احکام و قوانین مدرن نمی‌توان زندگی کند. اگر هم کسی بخواهد از سلطه و احاطه غرب رها شود در حیطه نظر و عمل باید مجاهدتی کند شبیه جهاد اکبر.

کسی که اتقان و استحکام عقاید کتاب دینی‌اش را بدون رجوع به هابرماس نمی‌تواند باور کند، به شدت در تحت سیطره مدرنیته غربی است. قوت غرب چنان است که حتی کتاب مقدس مسلمانان نخست باید با آن سنجیده و میزان شود. البته این کار بی سابقه نیست. کسانی قوانین علوم تجربی مدرن و قوانین فیزیک و ترمودینامیک جدید و جامعه شناسی مارکسیستی و مدیریت و غیره را از قرآن استخراج کرده‌اند.

پرسش این است که اگر اینها در قرآن وجود داشته‌اند چرا پیش از مدرنیته و دوره مدرن به وجود آنها پی نبردید و کشف و استخراجشان نکردید؟ اگر عقلانیتی مهمتر و اصیل‌تر و برتر از عقلانیت ارتباطی هابرماس قبلا در قرآن بوده ، حالا چرا؟ حالا چرا کشف کرده‌اید؟ سده‌ها پیش کشف می‌کردید و دنیای ما را مدرن می‌ساختید و موجب پیشرفت و توسعه ما می‌شدید. آنگاه دیگر هابرماس ملاک و معیار تعیین اعتبار عقاید و ارزش‌های مقدس دینی هم واقع نمی‌شد.

ایبنا