فرهنگ امروز/ سید حسین رسولی
این روزها، تصمیمگیری درباره شرایط برگزاری سیونهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با توجه به وضعیت اسفناک اجراهای تئاتری زیر سایه «کرونا» در هالهای از ابهام قرار دارد. ویروس کووید ۱۹ کاری کرده که اجراهای تئاتری از اسفند ماه سال ۹۸ تعطیل شدند. ما در ماههای گذشته در تئاتر ایران عملا تولیدی نداشتیم و کارهای جدیدی که در نوبت اجراهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال ۹۹ قرار داشتند نیز با تعطیلی سالنهای تئاتری و فعالیتهای مختلف هنرهای نمایشی از جمله تمرینها، وضعیت بحرانی و نامشخصی دارند. بسیاری از کشورهای غربی نیز سالنهای تئاتر خود را تعطیل کردهاند و به سراغ تئاتر «آنلاین» (برخط) و اینترنتی رفتهاند. حالا ما با پدیده جدیدی طرف هستیم که هیچگونه تئوری و زیرساخت روشنی درباره نقد و تولیدش در ایران نداریم؛ درست مانند چیزهای وارداتی دیگر که در ایران مورد تقلید قرار میگیرند. امسال نیز مراسم سالانه جایزه تونی در امریکا برگزار شد که از سوی انجمن تئاتر امریکا و انجمن صنفی لیگ برادوی در نیویورک شکل گرفته است. آنها جوایزی را به تولیدات نمایشی برادوی اهدا میکنند که بیشتر آنها پیش از تعطیلی دوران کرونا روی صحنه رفته بودند. سیاست این مراسم اینگونه است که با انتخاب هنرمندان و کارهای برتر باعث جریانسازی در تئاتر برادوی شده است. هویت و کلیت جایزه تونی کاملا روشن است و هر سال نیز تعدادی جایزه غیررقابتی مانند جایزه ویژه تونی را به هنرمندان اهدا میکند. برخلاف این مراسم، جشنواره تئاتر فجر در ایران با هزار و یک مشکل ریز و درشت مواجه است که هر سال نیز به حاشیهها و مسائل آن افزوده میشود.
جشنواره تئاتر فجر نه تئوری دارد و نه استراتژی
بزرگترین مشکل جشنواره تئاتر فجر این است که نه تئوری دارد و نه استراتژی. در این جشنواره، گفتمان و راهبرد و نظریه روشنی حاکم نیست زیرا اصلا مشخص نیست که در آن تولید تئاتر بر اساس موضوع و فرم مطرح است یا معرفی جوانان تازهنفس و شناختن کارهای برتر تئاتر! باقری در نخستین روز از سلسله نشستهای آسیبشناسی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با نگاهی به این موضوع میگوید:«اسطوره گذار در طول زمان تبدیل به اسطوره گذر شده و چون توسعهای وجود ندارد مبنایی هم برای ارزیابی نیست. اگر به همین شکل پیش برویم فقدان استراتژی منجر به انسدادی میشود که هماکنون شاهدش هستیم و قربانیان آن فرهنگ و تولیدکنندگان این فرهنگ هستند.» (هنرآنلاین. ۲۰/۰۲/۹۸) جالب است که داورهای جشنواره نیز از حلقه بستهای میآیند که بیشتر آنان در دورههای مختلف تکرار شدهاند. جوانان و هنرمندانی که در سالهای گذشته در عرصه تئاتر مطرح شدهاند جای تعریف شدهای در فرآیند برگزاری این جشنواره ندارند. از سوی دیگر خبرنگاران، نویسندگان و منتقدان تئاتر نمیتوانند تمام کارهای حاضر در جشنواره را تماشا کنند و جایگاه روشنی نیز در این مراسم ندارند. یک پژوهشگر چگونه باید درباره کلیت جشنواره پژوهش کند؟ یک روزنامهنگار تئاتر چگونه میتواند گزارشی جامع درباره شکل برگزاری جشنواره بنویسد؟ فستیوال تئاتر فجر آنچنان از مدار و ریل خود خارج شده که هیچ فرم و محتوای روشنی نیز ندارد؛ حتی از جشنوارههای گوناگون مثل جشنواره تئاتر دانشگاهی و امثالهم نیز کارهایی وارد این فستیوال میشوند. در سالهای اخیر شاهد بودیم که جشنواره تئاتر استانی نیز شکل گرفت تا هنرمندان بتوانند در آن رقابتی داشته باشند و برگزیدگانشان به جشنواره تئاتر فجر بیایند. پیشتر جشنواره تئاتر منطقهای وجود داشت؛ یعنی 5 جشنواره منطقهای که برگزیدگانشان به جشنواره تئاتر فجر میآمدند. در این سالها جشنواره تئاتر منطقهای برگزار نمیشود و 32 جشنواره تئاتر استانی برگزار میشود. این فرآیند آنقدر بیبرنامه و عجیب و غریب و غیرشفاف پیش میرود که بحث داوری آن هم محل مناقشه است. آیا یک جشنواره تئاتری باید مانند مسابقه فوتبال به برندگانش جایزه بدهد؟ جالب است که بیعدالتی در این جشنواره موج میزند چون قرار است گروههایی از شهرستانهای دور و بدون امکانات با گروههایی در تهران آن هم با داشتن حداکثر امکانات رقابت کنند. در دهههای گذشته، استراتژی فستیوالهای غربی به این سمت رفته که خود تبدیل به ملاکی برای ارزیابی شدهاند. آنها اگر کاری را در دل خود بپذیرند یعنی داوری از پیش صورت گرفته است و هویت و خطمشی خود را نیز روشن کردهاند. این روزها جشنوارههای مطرح دو راهکار اساسی دارند: نخست،کارهایی از پیش تولید شده را بر اساس سیاستها و ارزشهای خود میپذیرند؛ و در ادامه کارهایی را برای حضور در جشنواره سفارش میدهند. محمدرضا خاکی در نخستین روز از سلسله نشستهای آسیبشناسی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر میگوید:«خیلی از فستیوالهای دنیا داوری ندارند و با هدف برگزاری مسابقه تشکیل نشدهاند و تلاش میکنند یک ارزیابی کلی و عمومی ایجاد کنند یا یک بازار برای عرضه تئاتر مثل فستیوال آوینیون که به هیچ کس تندیس جشنواره یا لوح تقدیر و چیز دیگری نمیدهد.» (هنرآنلاین. ۲۰/۰۲/۹۸) یک پیشنهاد کاربردی و کلیدی این است که جشنواره تئاتر فجر به کلی جمع و جور و حرفهای بشود. دبیرخانه دایمی آن نیز به طور روشن و هدفمند، سیاستها و ارزشهایی را مطرح کند و آنها را در جریان یک سال کاری پیش ببرد. با این راهبرد است که آنها میتوانند علاوه بر انتخاب چند کار تولید شده در تئاتر ایران(بر اساس فرم و محتوای مشخصی که از سال گذشته مطرح کردهاند)؛ به چند کارگردان شاخص نیز سفارش تولید کار بدهند، بنابراین تمام اجراها از یک وحدت هنری، چه در فرم و چه در محتوا پیروی خواهند کرد. محل برگزاری جشنواره نیز میتواند تنها در تئاترشهر باشد و فقط ۱۵ یا ۲۰ کار برگزیده در آن اجرا خواهد شد. با این روش منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران نیز میتوانند تمام کارهای برگزیده جشنواره را تماشا کنند و در پایان هم هنرمندان برتر مد نظر خود را اعلام کنند. دبیر جشنواره و گروه داوران نیز میتوانند جایزهای ویژه اهدا کنند تا کار برتر جشنواره مشخص شود. جایزههایی را هم برای معرفی و چاپ نمایشنامههای تازه و جوان برتر جشنواره و امثالهم در نظر بگیرند. فکر میکنم با این استراتژی و راهکار مشخص، هم هویت جشنواره مشخص میشود و هم میتوان تمام مسالههای مناقشهانگیز آن را برطرف کرد. اینگونه است که جشنواره تئاتر فجر میتواند به خوبی جریانسازی کند و در منطقه تاثیر بگذارد و حتی هویت یکهای را مطرح کند.
تبارشناسی بیهویتی یک جشنواره
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به عنوان مهمترین رویداد تئاتری ایران به سیونهمین دوره خود نزدیک میشود؛ دورهای که با بیماری همهگیر کووید ۱۹ مواجه است. حسین مسافرآستانه به عنوان یکی از چهرههای شناخته شده مدیریت، کارگردانی و تدریس تئاتر به عنوان دبیر جشنواره این دوره انتخاب و معرفی شده است. او در دورههای بیستوچهارم(۱۳۸۴) و بیستوهفتم (۱۳۸۷) نیز دبیر جشنواره تئاتر فجر بوده است. فکر میکنم تا امروز ۱۸ یا ۱۹ نفر در این جایگاه قرار گرفتهاند. جشنواره تئاتر فجر در اولین گامها، طاها عبدخدایی را به عنوان دبیر 5 دوره خود شناخت. او که اولین رییس مرکز هنرهای نمایشی نیز بود از سال ۶۱ تا ۶۵ دبیری اولین تا پنجمین دوره این جشنواره را بر عهده داشت. علی منتظری دومین چهرهای بود که دبیری جشنواره تئاتر فجر را بر عهده داشت. او که از سال ۶۶ تا ۷۱ ریاست مرکز هنرهای نمایشی را بر عهده داشت از دوره ششم تا دهم عهدهدار سمت دبیری جشنواره بود. حسین جعفری که دبیری یازدهمین جشنواره تئاتر فجر را عهدهدار شد، سومین فردی بود که به عنوان دبیر در سال ۷۱ شناخته شد. حسین فرخی، چهارمین فردی بود که دبیری دوازدهمین و سیزدهمین دوره جشنواره تئاتر فجر را در سالهای ۷۲ و ۷۳ بر عهده داشت. محمود عزیزی، دبیر چهاردهمین دوره جشنواره تئاتر فجر در سال ۷۴ بود. رحیم نجفیبرزگر که ریاست مرکز هنرهای نمایشی را بر عهده داشت به عنوان دبیر پانزدهمین جشنواره تئاتر فجر در سال ۷۵ انتخاب شد. حسین سلیمی، دبیر شانزدهمین و هفدهمین دوره جشنواره تئاتر فجر در سالهای ۷۶ و ۷۷ بود. مجید شریفخدایی، رییس مرکز هنرهای نمایشی نیز دبیری جشنواره تئاتر فجر دورههای هجدهم، نوزدهم، بیستم، بیستویکم و بیستودوم را در سالهای ۷۸ و ۷۹ و ۸۰ و ۸۱ و ۸۲ بر عهده داشت. این 8 نفر بودند که دبیری جشنواره تئاتر فجر را از سال ۶۱ تا ۸۲ بر عهده داشتند و هویت و استراتژی مشخصی برای این جشنواره تعریف نکردند. برخی از آنان برای جوانان تئاتری امروز ناشناخته هستند و معلوم نیست که الان مشغول به چه کاری هستند یا چرا دیگر در تئاتر فعالیت نمیکنند. این دو دهه که میتوانست باعث جریانسازی در تئاتر ایران و منطقه و حتی آسیا بشود به راحتی از دست رفت و خروجی حرفهای و روشنی هم برای تئاتر ایران به یادگار نگذاشته است. جریان نقد و پژوهش در این جشنوارهها نیز جدی نبوده است. اصلا یکی از ضعفهای اساسی ما این است که به این مسائل کلیدی توجه نمیکنیم. نادر برهانیمرند، دبیر جشنوارههای سیوهفتم و سیوهشتم تئاتر فجر در سومین روز برگزاری سلسله نشستهای آسیبشناسی جشنواره بینالمللی تئاتر فجر گفت:«وقتی جشنواره تئاتر فجر به صورت دولتی برگزار میشود، تکلیف ما را در خصوص جریانسازی مشخص میکند. هویتسازی و جریانسازی از طریق جشنواره تئاتر فجر اتفاق نمیافتد و داشتن توقعات کلان از جشنواره باعث شده تا شبیه به همه چیز باشد به جز یک جشنواره صرف.» (مهر. ۲۱/۰۲/۹۸) با این تفاسیر مشخص میشود که چرا این جشنواره از دهه ۸۰ تا ۹۸ نیز با ضعفهای مهم و بیشتری روبهرو شده است. امروز باید منتظر بمانیم و تماشا کنیم که این جشنواره با چنین ضعفهای عجیب و غریبی که دارد به چه مرحلهای در دهه ۱۴۰۰ میرسد.
روزنامه اعتماد