مریم عمیدسمنانی ملقب به مزینالسلطنه، نخستین زن روزنامهنگار ایرانی
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «زن ایرانی و عصر روشنگری» نوشته نازلی اسکندرینژاد بازخوانی تاریخ تحول اجتماعی زن ایرانی است. این کتاب ورود زنان به عرصه فعالیتهای سیاسی و حرکتهای سیاسی مذهبی زنان پیش از نهضت مشروطه را به تصویر میکشد.
روزنامه دانش، روزنامه شکوفه، روزنامه زبان زنان، روزنامه نامه بانوان، مجله عالم نسوان، مجله زنان ایران، مجله جهان زنان، مجله زبان زنان، مجله جمعیت نسوان وطنخواه ایران و... روزنامهها و مجلههایی است که در این کتاب به آنها اشاره شده است و شرح حال زنان روزنامهنگار نیز آمده است.
این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. سابقه حضور زنان در تاریخ، زنان ایران در عصر قاجار، زن و ازدواج، زن و اقتصاد جامعه، مشغولیتهای زنان و حیثیت اجتماعی آنان در جامعه، فعالیتهای فرهنگی زنان، فعالیتهای هنری زنان، ورود زنان به عرصه فعالیتهای سیاسی، حرکتهای سیاسی مذهبی زنان پیش از نهضت مشروطه، نقش زنان در نهضت مشروطه، زنان روزنامهنگار، تاریخ مطابع در ایران، بررسی علل و چگونگی انتشارات نخستین نشریههای مختص زنان در عصر مشروطه، معرفی روزنامههای زنان و شرح حال زنان روزنامهنگار و... دربرگیرنده فصلهای کتاب است و در پایان نیز فهرست منابع و مآخذ آمده است.
نویسنده در این کتاب به معرفی و نقد منابع خاطرات تاجالسلطنه، تاریخ بیداری ایرانیان، حیات یحیی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، سفرنامه پولاک سفرنامه کارلاسرنا و تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت پرداخته است.
روزنامهنگاری بی شک یکی از آن گونه مشاغل است که هر چند به صورتهای کنونی تازه است ولی در مفهوم حقیقی به عنوان آباء الاولین تاریخنویسی است و کاری جز ضبط حوادث روزمره و نشان و اوقات ندارد. اگر نبود که حوادث چند قرن اخیر تاریخ جهان به گونهای غیرقابل اجتناب جهانگیر شده باشد و هر آن واقعهای که در یک قسمت از بسیط ارض میگذرد با سرعتی باورنکردنی به دیگر بخشهای عالم منتقل شود به یقین هنوز برای جامعه ما که نقشها در آن تثبیت شده به نظر میآیند (به خصوص در آن چه که سهم و مسئولیت و تکلیف گروه نسوان است و هنوز هم جمع کثیری به قاطعیت پای میفشارند) سخن از قبول شغل روزنامهنگاری نامربوط بود و به سادگی جایی برای حضور و نمایش استعدادهای درخشان بانوان کشور باز نمیشد. ولی خوشبختانه حوادثی که از سال انقلاب کبیر فرانسه آغاز شده و تاریخ حیات انسانها را به عصر تازهای به عنوان تاریخ معاصر پیوند زده است موجب شده تا در دنیای کنونی ما و خاصه در غرب تغییرات سیاسی-اجتماعی عظیمی به وقوع بپیوندد و با سرعتی باور نکردنی آثار عملی خود را به همه جای گیتی گسترش دهد آن سان که همه در همه جا ناگزیر شوند، تغییران سریع و ناشناخته را بپذیرند و شاهد بروز و ظهور تحولات تازهای شوند.
روزنامهنگاری بانوان نخست در غرب پدیدار شد و به دنبال کشانده شدن ناگزیر نیروهای مختلف اجتماعی به قاجاری نیز راه یافت اما عبور این تجربه جدید از گذرگاه کودکی و نوجوانی و رسیدن به دوران بلوغ و پختگی تازهای از قابلیتها و شایستگیهای بر حق خویش بیابند و نه تنها خود نگاه تازهای به اطراف داشته باشند بلکه مردم دوروبر را نیز وادار کنند که با دید نو به استعدادهای زنان بنگرند و جایگاه ویژهای برای انجام شغل پر درد و سر خبرنگاری و روزنامهنویسی آن هم به سبک و سیاق معمول غربی بدانان واگذارند. ما نباید انتظار داشته باشیم که در دورهای چنان محدود با جمع کثیری از زنان روزنامهنگار روبهرو شویم که به شیوههای معمول روزگار کنونی کیف و دوربینی در دست و پشت حمل کنند و به هر جا که واقعهای روی داده است قدم بگذارند و با شگردهای زیرکانهای که معمول راهیات این راه است به ثبت و ضبط وقایع اتفاقیه پردازند و در پایان کار نیز خود سرشته بحث را در دست بگیرند و مانند مورخی دقیق و یا داوری زبردست جهات مختلف پیشامدها و وقایع را ارزیابی کنند.
بیان اعتقادهای اجتماعی و موضوع آزادی، دموکراسی، قانون و غیره در آن دوره در مطبوعات مردانه که با سیاست و مسائل اجتماعی درگیر بودند اگر چه تازگی داشت و امری منطقی بود اما سخن گفتن از معضلات اجتماعی و برابری حقوق زنان با مردان و سایر مسائلی که در آن دوره توسط زنان مطرح شد امروز از جانب ما قابل ستایش و تمجید است. صداقت و بیباکی زن ایرانی در نوشتههایش در آن دوره نشاندهنده گسترش بینش اجتماعی و آگاهی های فردی اوست. انتشار روزنامه توسط زنان ایرانی در واقع نخستین قدم بود از جانب آنها برای نشان دادن دوره شکلگیری اندیشههای اجتماعی زنان ایرانی در جهت طرد خرافات و تعصبات کورکورانه تقلیدی و مشارکت در انتخاب سرنوشت خویش به عنوان یک انسان، نه جنس دوم.
کوشش زنان ایرانی در راستای اثبات این مطلب انجام پذیرفت که برای رفاه و سعادت بیشتر جامعه، نیروی کارآمد و لایق و مطمئن زنان نقش موثری ایفا میکند و اصلاح قواعد و قوانین دست و پاگیر برای رشد زمینههای فعالیت زنان در عرصههای مختلف اجتماع صروری مینماید. چه مقصد نهایی در هر جامعهای نیل به سعادت است و کم کردن بارهای سنگین معضلات به خصوص در دنیایی که روز به روز پیچیدگیهای آن بر اثر رشد سرسامآور تکنولوژی و علوم بیشتر میشود و ضرورتها در تعبیر فلسفی آن که «جبر توام با اختیار» خوانده میشود ایجاب میکند که زنان فهیم و توانمند که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، در کنار برادران خود با تلاش و کوشش چرخهای مختلف حیات ملی را کارآمدتر و موثرتر به گردش درآورند.
اگر چه روزنامهنگاری از بسیاری جهات با ادبیات و دیگر هنرها پیوسته است ولی از نظر وسعت دامنه فعالیت و اثر اجتماعی از همه رشتههای دیگر فعالیت زنان متمایز و مشخص میشود، اگر یک کتاب یا یک دیوان شعر بتواند اثری در جامعه به جای نهد، بدون شک یک روزنامه اثری به مراتب تکاندهندهتر بر جای خواهد نهاد به همین جهت کار زنان روزنامهنگار از دیگر زنان هنرمند و فعال به مراتب بیشتر است. انقلاب مشروطه بنیاد روزنامهنگاری و دانش و فرهنگ را بین زنان ایران توسعه داد و میتوان گفت شروع نهضت مشروطه جرقهای در فعال کردن زنان در امور نویسندگی و فن تخصصی روزنامهنگاری بود و از این جاست که روزنامههای تخصصی زنان یکی پس از دیگری با بهانه دفاع از حقوق این قشر از جامعه پا به عرصه فرهنگ و ادبیات ایت کشور اصیل میگذارند.
اگر چه در آستانه مشروطیت که مطبوعات چون جبلالمتیت و ندای وطن به معضل زن ایرانی میپرداختند و رفع ستم قرون متمادی را از او طلب میکردند ولی در مجموع بر طبق آنچه در کتب تاریخی ما موجود است، قدیمیترین نشانهای که از انتشار یک نشریه تخصصی بانوان ایران در دست است، مربوط به سال 1289 خورشیدی است که توسط دکتر کحال منتشر میشد و نام آن دانش بود. به طور کلی از سال 1289 خورشیدی که آغاز حیات مطبوعات ویژه زنان است تا پایان حکومت قاجار و آغاز حکومت پهلوی 1304 خورشیدی تعداد 9 روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه ویژه زنان تاسیس و منتشر شده است.
کتاب «زن ایرانی و عصر روشنگری» (بازخوانی تاریخ تحول اجتماعی زن ایرانی) نوشته نازلی اسکندرینژاد در 182 صفحه، شمارگان 300 نسخه و بهای 32 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات زیبا منتشر شد.