شناسهٔ خبر: 63957 - سرویس دیگر رسانه ها

علیه لحظه‌باوری/ تاملی بر انیمیشن «روح» اثر پت داکتر

  

فرهنگ امروز/ احسان آجورلو

سینما در عصر امروز به ‌شدت در تلاش است تا خود را از دام یک صنعت سرگرمی‌ساز صرف خارج کرده و به حوزه اندیشه ورود کند. البته این امر و تلاش بیشتر در هالیوود قابل ملاحظه است. سینمای اروپا و شرق سال‌هاست که از وجوه سرگرمی سینما چشم پوشیده و در حوزه اندیشه فعالیت می‌کنند. به همین دلیل نیز مورد توجه اندیشمندان حوزه علوم انسانی قرار می‌گیرند. حال این خلأ که هالیوود مورد توجه محافل روشنفکری نیست، سبب شده تا کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی تا حدی برای بقای وجوه هنری خود به سمت حوزه اندیشه در آثار خود متمایل شوند. این امر حتی به کمپانی‌های انیمیشن‌سازی نیز سرایت کرده است. انیمیشن‌ دیگر هنر یا ژانری سینمایی برای کودکان تلقی نمی‌شود. هر چند در لایه ظاهری روایتگر داستانی برای سرگرمی و آموزش برای کودکان است اما در زیرلایه‌های خود مخاطب بزرگسال را نیز به اندیشه وامی‌دارد. انیمیشن «روح» در همین دسته قرار می‌گیرد. انیمیشنی که این روزها مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته و توجه‌ها را به خود معطوف کرده است. 
پت داکتر، کارگردان انیمیشن که پیش‌تر به خاطر انیمیشن‌های «بالا» و «درونِ بیرون» با استقبال خوب منتقدان مواجه شده بود در روح تا حدود زیادی در تلاش بوده تا فضایی نظیر اثر قبلی خود درونِ بیرون را بازسازی کند. در این امر نیز تا حدود بسیار زیادی موفق عمل کرده است. هر چه در اثر پیشین او تلاش داشت مکانیسم احساسات را بازسازی و نمایان کند در روح تلاش می‌کند درباره ملال داستانی را مطرح کند. از این نظر او به سراغ مفهومی رفته که به‌ شدت در فلسفه اواخر قرن بیستم مورد کنکاش و بحث قرار می‌گیرد. شروع توفانی انیمیشن نیز این ایده را به درخشان‌ترین وجه ممکن برملا می‌کند. کشمکش داستانی بین دو شخصیت که در دو سوی محور بیم و امید به زندگی هستند برای بروز ملال جالب توجه است. این انتخاب زمانی بسیار جالب‌تر می‌شود که شخصیت جو در تمام زندگی خود یک شکست‌خورده است و از این شکست و نادیده گرفته شدن رنج می‌برد. اما حال فرصتی دارد که شاید مورد توجه قرار گیرد. امید او به همین فرصت است. تا شکست‌های خود را جبران کند. از طرفی شخصیت 22 کاملا با زندگی و موقعیت انسانی مشکل دارد و آن را یک امر بیهوده می‌داند. اما زمانی انیمیشن روح قابل تامل می‌شود که جو آن فرصت طلایی را به دست می‌آورد و پس از آن اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد. این ملال پس از موفقیت نقطه طلایی انیمیشن روح است. یک ایده درخشان انتقادی که تمام نظریات موفقیت و پیشرفت سرمایه‌دارانه را به چالش می‌کشد. برای درک بهتر این لحظه می‌توانیم از شوپنهاور فیلسوف مشهور  به  فیلسوف رنج  و  ملال کمک  بگیریم. 
شوپنهاور بر این باور است که علت تمام تلاش‌های ما نارضایتی یا کمبودهای ماست و تا زمانی که اراده یا نفس ما خشنود نشود، رنج ادامه خواهد داشت. اراده، اصل و قاعده‌ای مخرب و منشأ رنجی بی‌پایان است، تلاشی پس از رضایتمندی. اما این رضایتمندی دیری نخواهد پایید زیرا پایان رنج اول، شروع کوششی دوباره است. دقیقا مانند تاثیر بحث جو و خانم نوازنده ساکسیفون در مقابل کلوپ موسیقی. این کوشش و تلاش بی‌پایان در همه جای عالم مشاهده می‌شود و به شیوه‌های گوناگون به مانع برمی‌خورد. همواره در حال کشش و مبارزه است و در نتیجه رنج ادامه می‌یابد. بنابراین رنج پایانی نخواهد داشت زیرا این رنج از اساس هدفمند نیست و زمانی که شخص به هدف خود برسد، رنج از پی آن می‌آید. هدفی چون رضایتمندی غیرقابل دسترسی است. همان امری که جو در تمام طول داستان در پی آن است. منشأ هر گونه اراده‌ورزی یک نیاز است. برآورده شدن خواسته اراده به این نیاز پایان می‌دهد. اما همچنان ده‌ها نیاز و میل دیگر باقی می‌مانند که برآورده نشده‌اند  بنابراین  اشتیاق برای  برآورده شدن آن نیازها همچنان ادامه دارد. حال آنکه رضایت از برآورده شدن یک میل زمان کوتاهی دوام می‌آورد. بنابراین هیچ‌گونه رضایت نهایی وجود نخواهد داشت. به این ترتیب تا زمانی که ذهن ما آکنده از خواسته‌ها، امیال و اراده‌ورزی باشد به آرامش نخواهیم رسید. شوپنهاور معتقد است برای کسی که در تلاش برای به دست آوردن چیزی است تا آن کس که از چیزی می‌گریزد، در اشتیاق و یا ترس به سر می‌برد. ملال افزون‌تر است. زمانی هم که اراده‌ورزی در اثر ارضای یک نیاز برای مدت کوتاهی متوقف شود یک خلأ عمیق بر وجود انسان چیره می‌شود. در تمامی این حالت‌ها آرامش از ذهن و آگاهی گرفته می‌شود. از آنجا که اراده ضرورتا کوششی بی‌پایان است، تمامی رضایت نسبی و گذرایی که توسط فرد تجربه می‌شود به زودی به ملال تبدیل شده و نقطه شروعی مجدد خواهد بود. زیرا پس از برآورده شدن اولین خواسته، دیگر چیزی وجود ندارد که فرد به آن بپردازد. پس به دنبال هدف جدیدی می‌گردد و تلاش و رنج برای رسیدن به آن هدف دوباره سر برمی‌آورد. در واقع در این موقعیت، کل هستی برای انسان  ملال‌آور  می‌شود. 
طبق  این نظر حقیقتِ زندگی سراسر رنج و ملال خواهد بود بنابراین شخصیت 22 و اعتقادش کاملا صحیح می‌نماید. او با همین نظر قرن‌ها توانسته بود بزرگان هر حوزه را ناکام گذارد. از مادر ترزا تا یونگ و کوپرنیک یارای مقاومت در برابر این ایده حقیقی را نداشتند. اما سرازیری انیمیشن دقیقا در همین لحظه درخشان آغاز می‌شود. طبق همین ایدئولوژی پایان داستان باید به این صورت باشد که جو به جهان آخرت رهسپار شود و 22 نیز با درک بهتر ملال از زندگی جو هیچ‌وقت به زمین نرود. اما همچنان نگاه صنعت سرگرمی و پایان خوش هالیوودی این اجازه را به داستان نمی‌دهد. بنابراین این ایده درخشان با یک ایده محافظه‌کارانه عرفان پست‌مدرنی که از لحظات زندگی لذت ببر، کنار گذاشته می‌شود. انیمیشن روح هر چه تا نقطه عطف دوم داستان با رویکردی دقیق و انتقادی پیش می‌آید به یک‌باره در پرده سوم تمام دستاورد خود را به باد فراموشی می‌سپارد و به ذات  هالیوودی و  سرمایه‌دارانه خود  برمی‌گردد. 

روزنامه اعتماد