به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «به یاد دکتر احسان اشراقی» به عنوان یکصد و چهل و سومین نشست از سلسله نشستهای موسسه پژوهشی میراث مکتوب عصر دیروز 24 آبان به صورت مجازی برگزار شد.
اکبر ایرانی، مدیرعامل موسسه پژوهشی میراث مکتوب در آغاز این نشست مجازی گفت: مرحوم دکتر احسان اشراقی حق بزرگی به گردن جامعه دانشگاهی داشت و ما نیز در موسسه افتخار داشتیم آثار ارزشمند او را منتشر کنیم. او مقالاتی را در اختیار موسسه قرار میداد و ما در حدود بیست سال اخیر کم و بیش خدمت ایشان میرسیدیم.
ایرانی با اشاره به اینکه این نشست صد و چهل و سومین نشست موسسه پژوهشی میراث مکتوب است، گفت: استاد اشراقی استاد تمام دانشگاه تهران و صفویهپژوه برجستهای بود که بعد از درگذشت دکتر باستانی پاریزی سمت «شیخالمورخین» به او داده شد. مرحوم دکتر اشراقی کتابهای متعددی تصحیح و ترجمه کرد آثاری مانند متن «خلاصهالتواریخ» که جزو کتابهای برگزیده دانشگاه تهران بود. تصحیح متن کتاب «تاریخ سلطانی»، «جنات عدن (منظومه تاریخی)» از دیگر آثار او بود. دکتر اشراقی کتاب «تجاربالامم» را با مرحوم شیروانی تصحیح کرده است که در کتابخانه مرحوم شیروانی ناپدید شد.
کاش موسسهای مجموعه مقالات اشراقی را منتشر کند
در ادامه جمشیدکیانفر، کتابشناس، پژوهشگر، نویسنده، مصحح، در این نشست مجازی بیان کرد: از آنچه به عنوان میراث مکتوب زندهیاد اشراقی به جا مانده نام دو شهر تکرار میشود «النیشابور» و «القزوینی». ما اهل قلم بسیاری را به نام نیشابوری و قزوینی میشناسیم. از حمدالله مستوفی که بگذریم همشهری دیگری او دکتر محمد دبیرسیاقی ادامهدهنده راه او بود و از دیگر مفاخر قزوین دکتر احسان اشراقی است.
او ادامه داد: زندهیاد اشراقی شخصیتی بود که چندین بار از او بزرگداشت به عمل آمد و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی یک کتاب برای او منتشر کرد. آنچه مهم است کارنامه پرباری است که این شخصیت علمی به جا گذاشته. نکته مثبت دکتر اشراقی این بود که ادیبانه سخن میگفت و آنگونه که سخن میگفت به همان نحو مینوشت و تفاوتی میان گفتار و نوشتارش وجود نداشت. به یک نوعی سبک نوشتاریاش سبک سخن گفتن او هم بود و میتوان به راحتی مقالات او را تشخیص داد.
مصحح کتاب «ناسخالتواریخ» به تحقیقات تاریخ صفویه احسان اشراقی اشاره کرد و افزود: دکتر اشراقی به واسطه صفویهشناسی عشق و علاقه به سرزمین خودش داشت و قزوینشناس خوبی بود و مقالات متعددی درباره بناها به نگارش درآورده بود. او از نظر علمی چند بُعدی بود. ما امروزه به دنبال متخصص هستیم، اما اشراقی جامعالاطراف بود.
کیانفر ادامه داد: دکتر اشراقی گرایش زیادی به جغرافیای تاریخی داشت و از دروسی که تدریس میکرد همین درس بود و شخصیتی داشت که در سر کلاس آبی را برای تشنگان میبرد و سفر را هم چاشنی آن میکرد. خطر را به جان میخرید و دانشجو را به سفر میبرد. دکتر اشراقی فوق لیسانس علوم اجتماعی هم داشت و به مسائل اجتماعی و تجزیه و تحلیل آن میپرداخت. بسیاری از مقالات کپی پیست است و این بلا به جان دانشجویان افتاده است؛ از خصایص اشراقی این بود که پختهخوار نبودو نوشتههایش حاصل تراوشات خودش بود.
او ادامه داد: اگر کارنامه دکتر اشراقی را بررسی کنیم هم تالیف، هم تصحیح و هم ترجمه دارد. آثار تالیفی او را باید در مقالات جستوجو کنیم. مقالات را اگر با یک تورق بررسی کنیم، صفویشناسی، قزوینشناسی و قاجارشناسی را باید ذکر کنیم. او اشراف کامل به تاریخ ایران داشت و با وجود آن مقالاتی در باب بیهقی و ساسانیان دارد. مقالات دیگر او درباره شخصیتها است؛ مطالبی در باب استاد ایرج افشار و در باب شهریار عدل. او از هر جهت شخصیت علمی و مثبت مفاخر شهر قزوین محسوب میشود و کارهایش را به دانشجویان دورههای آینده معرفی کرد و توصیهام این است خوانده شود و کاش موسسهای مجموعه مقالات او را منتشر کند.
اشراقی عرصه ملی آموزش مورخان بود
در ادامه منصور صفتگل، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این نشست با اشاره به فعالیت اشراقی در توسعه تاریخنگاری دانشگاهی بیان کرد: همه محققان میدانند قدمت تاریخنویسی به قدمت تاریخ ایران است و در چند سده محدود نمیشود. در سالهای گذشته فعالیت تاریخنویسی را میتوان شاخهای از تجدد محسوب کرد. وضعیتی که متفکران تشخیص میدهند اندیشهها مطابق پیشرفت زمانه تغییر کرده است. از دوره دارالفنون این موضوع را بیشتر تشخیص میدهیم و اگر به دوران مشروطه و پسامشروطه نگاه کنیم ابعاد جدیدی پیدا کرد.
او ادامه داد: وقایعنگاران در سالهای اخیر ابزارهای جدیدی داشتهاند و شکل وقایعنگاری تغییر کرد و رسانههای جدید جایی برای ثبت وقایع میشود و تحقیقاتی در حوزه علم میافتد. توسعه تحصیلات دانشگاهی با تاسیس دانشگاه تهران به اوج رسید و نسلی از استادان ظاهر شدند که به تاریخ ایران و جهان واقف بودند و منشا تاریخنگاری دانشگاهی بود و فعالیت علمی استاد اشراقی منوط به تاریخنگاری دانشگاهی در ایران است.
صفتگل تصریح کرد: از یک سو دکتر اشراقی متعلق به نسل استادان بزرگی مانند رشید یاسمی و نصرالله فلسفی بود و از سوی دیگر دکتر عباس اقبال اشتیانی تاثیر پذیرفته بود. او بعدها به نسل جدیدی از آموزش تاریخ تبدیل شد. تا قبل از دانشگاههای شهر دیگر ایران، علیالقاعده منظور دانشگاه تهران است و ساختار دانشگاههای دیگر ایران متاثر از دانشگاه تهران بود. دکتر اشراقی نسل دوم متخصصان دانشگاهی بود که خود بنیانگذار فعالیت دانشگاهی به شمار میرفت.
این استاد دانشگاه تهران نسل اول استادان دانشگاه تهران را در استمرار تاریخ نویسی دانشگاهی پررنگ دانست و گفت: دکتر اشراقی در کنار تصحیح متن، ترجمه و تحقیقات مفید جامعه ایران در مدیریت و پیشبرد برنامه آموزشی تاریخ موثر و پایهگذار بود. هم تجربه معلمی داشت و هم توانست مورخان آینده را تربیت کنند. نسلی که از آنها صحبت میکنیم آگاهی بزرگی از ایران و فرهنگ آن داشتند و دیوارهای تخصصی افراطی به این بلندی نبود و استادان در فضای بینرشته ای بودند. دکتر اشراقی هم مورخی بزرگ و هم ادیبی قابل و هم در حوزه جامعهشناسی ایران تبحر داشت.
صفتگل گفت: وجود استادانی مانند استاد اشراقی به گشودن پنجرههای متعدد کمک کرد تا محققان بدانند جغرافیا، ادبیات و باقی رشتهها در دانستن تاریخ اهمیت دارد. این رابطهها هماکنون کمیاب است، ولی در گذشته به دانشجویان تاریخ کمک بسیاری برای گشودن پنجرههای تحقیق میکرد. این نسل از جامعه ایرانی بسیار با انگیزه و وفادار به بنیانهای تمدن ایران و آشنایی دانشجویان با این بنیانها بود.
او با اعتقاد بر اینکه تاریخ نگاری دکتر اشراقی در دو عرصه ملی و عرصه بینالمللی حائز اهمیت است، تاکید کرد: اشراقی عرصه ملی آموزش مورخان بود. این نسل تنها به دانشگاهها نبودند و صدها فارغالتحصیل در روستاهای ایران تاریخ تدریس میکردند. در عرصه جهانی استاد دکتر اشراقی چهره ثابت ایرانشناسی جهانی بود و هم نام و هم حضور و هم آثارش در جهان پررنگ است. او را میتوان به عنوان ارکان ایرانشناسی در خارج از ایران بررسی کرد و این وجه نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
مقالاتی که قزوین را معرفی کرد
سپس محمدعلی حضرتی، شاعر و پژوهشگر قزوینی به دستهبندی آثار دکتر اشراقی اشاره کرد و گفت: چند مقاله شاخص از دکتر اشراقی در دست است؛ دکتر اشراقی از خاندان کهن قزوینی بود که از دوره زندیه عهدهدار مشاغل فرهنگی بودند. پدربزرگ او میرزا حسینقلی از مشروطهخواهان قزوین بود و در فتح تهران نقش داشت. مرحوم نصرتالله خان معینی و برخی از فرهیختگان پهلوی معلمان مرحوم اشراقی بودند.
او افزود: دکتر اشراقی در مقالاتش ویژگیهای جغرافیایی قزوین را توضیح داده است و درباره اقلیم، جغرافیا از دوران ساسانی تا دوره قاجار را به تشریح معرفی کرده است. مرحوم دکتر دبیرسیاقی و مرحوم اشراقی در دوران معاصر قزوین نقش مهمی در تبیین هویت قزوین ایفا کردند و این دو بزرگوار بنای همایش رشد و توسعه قزوین را گذاشتند که در آن مرحوم دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، پرویز ورجاوند، دکتر ملک شهمیرزادی و بزرگوران طی سه روز صحبت کردند و فرصت خوبی بود نهادسازیهای بعدی انجام گرفت. سمینار رشد و توسعه الموت هم با حضور دکتر دبیرسیاقی و صحبتهای دکتر اشراقی مورد توجه قرار گرفت. همچنین در همایش حمدالله مستوفی دکتر اشراقی درباره رساله منصوب به حمدالله مستوفی سخنرانی کرد.
اشراقی به مباحث چارچوب میداد
در ادامه سید سعید میرمحمدصادق پژوهشگر تاریخ و از شاگردان زندهیاد دکتر احسان اشراقی با اشاره به نحوه تدریس زندهیاد احسان اشراقی بیان کرد: مهمترین ویژگی استاد در تدریسش بود و من در دوره فوق لیسانس و دکتری شاگرد او بودم. استاد هر بار کتابی را معرفی میکرد نگاه خود را در باب موضوع میگفت و خودش به آن مباحث چارچوب میداد و در عین حال نکات مهم را به ما یادآوری میکرد. شیوه مدیریت کلاس برای من جذاب بود و با دانشی که در علوم اجتماعی و ادبیات فارسی داشت این مباحث برای ما دانشجویان جذاب بود.
او ادامه داد: برای مثال پایاننامه فوقلیسانس من تصحیح تاریخ جهانگشای عباسی بود و بر این اساس بر روی پایاننامهام کار کردم . استاد مواردی که جزو علاقه پژوهشیاش بود را پیشنهاد میداد و از طریق دانشجویان انجام میشد. ما در نوع تفکر و ابزار و اخلاق استاد اشراقی نمیدیدیم کاری را سفارش دهد که بعدها بهرهبرداری کند. در دوره دکتری پیشنهاد موضوع جامعه روستایی عصر صفویه را دادم استقبال و بسیار برای این کار تشویقم کرد.
نویسنده کتاب «کتابشناسی متون چاپ شده در ایران (از سال 1233 قمری تا 1390 شمسی)» افزود: دکتر اشراقی تاکید داشت که جامعه و اقتصاد روستایی باید از هم جدا باشند. در مباحثی هم که مطرح میکرد تنها متون تاریخی مطرح نبود؛ برای مثال بحث معماری که مطرح شد به متون تاریخی بسنده نمیکرد و به بحث مباحث درون متنی توجه داشت. او نقاشیهای کاخ چهلستون بر اساس کتاب «جنات عدن» را به صورت مقاله ارائه داد. بعدها که مقاله را دیدم استاد بیان کرده بود که به چه شکل میتوان بنا را بر اساس متون ادبی بازسازی کرد. نوع مباحثات او در تدریس به ایجاد فهم درست از تاریخ بود که بتوانیم به خوبی درک و در تحلیلها و پژوهشها استفاده کنیم. نگاهش به جامعه تاریخی مهم بود و به شناخت سرزمینش و در تاریخ محلی به تاریخ قزوین علاقهمند بود.
میرمحمدصادق در پایان گفت: دکتر اشراقی در کتاب «هنر و جامعه در جهان ایرانی» با شهریار عدل نوشته بحثی درباره هفت اورنگ مطرح کرده است که نوع کاخها، لباسها، سازها از دوره صفوی را از آن میتوانیم شناسایی کنیم. بخشی از این مینیاتورها و بخشی دیگر از متون استفاده کرد و بخشی اطلاعات تاریخی، تاریخی – سیاسی و جامعه روستایی بود.
معلمی دلسوز و پدر دانشجویان
امین اشراقی، فرزند زندهیاد احسان اشراقی در پایان این نشست درباره خاندان استاد احسان اشراقی سخن گفت و افزود: پدرم در طول حیات طرحهای زیادی اجرا نمود و از او کارهایی در حوزه ترجمه و تصحیح متون به یادگار مانده است. استاد در سالهای نخستین دهه 1360 به ریاست فرهنگستان علوم درآمد. در عرصه علمی سابقه 70 سال تدریس کرده است. او از شاخصترین چهرهها است که ایران فرهنگی را در نظر داشت و در معرفی میراث مکتوب کوتاهی نکرد.
او افزود: دستاورد دیگرش قزوینپژوهی است. افزون بر این موارد از آگاهی شگرفی برخودار بوده است. علاقه او به هنر، خط و موسیقی بیانگر ذوق او بود. تاکید او بهرهگیری از پژوهشهای میانرشتهای است. او در کار معلمی دلسوز بود و پدروار به دانشجویان مینگریست و در کل او شخصیتی دانشمند، صبور، خانواده دوست بود.