شناسهٔ خبر: 64067 - سرویس دیگر رسانه ها

آن چکش و نسل پس از دو هزار/ سیزدهمین حراج تهران را چگونه می‌توان دید؟

  

فرهنگ امروز/ پرویز براتی

حراج‌ها همواره عرصه جدال نیروها و اراده‌های ناهمراستا هستند. اتفاقی که شامگاه 26 دی در هتل پارسیان آزادی تهران افتاد، از این زاویه قابل بررسی است. «خاطرات امید» اثری از آیدین آغداشلو که با قیمت کمینه و بیشینه یک میلیارد و ۲۰۰ تا یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان عرضه شده بود، با قیمت ۱۲ میلیارد تومان به فروش رسید و نه تنها رکورد گران‌ترین اثر به فروش رسیده در حراج که عنوان گران‌ترین اثر فروخته‌شده در ادوار حراج تهران را هم کسب کرد. پیش‌بینی‌ناپذیر بودن البته عنصر ذاتی هر حراج است. اما حراج تهران را چگونه می‌توان باز دید؟
1-  قدر مسلم در حراج سیزدهم نمی‌توان از سقاخانه‌ای‌ها غافل بود که همیشه در مارکت، جایگاهی خوب دارند؛ از کسانی که قیمت آثارشان محدوده قیمتی متوسط دارد؛ مثل ژازه تباتبایی و ناصر اویسی تا حسین زنده‌رودی و پرویز تناولی (که اثرش با کمینه و بیشینه ۴ تا ۵ میلیارد تومان به قیمت ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان به فروش رسید) و البته صادق تبریزی که چهارسوارش یک میلیارد و سیصد میلیون تومان فروش رفت. تابلوی ۱۴۰×۱۴۴ سانتیمتری بدون عنوان تبریزی، بزرگ‌ترین اثری از این هنرمند درگذشته بود که تا به حال در حراج‌ها ارایه شده است. بعد از سقاخانه‌ای‌ها، هنرمندان مکتب نقاشی‌خط نیز همیشه جزو سکانداران مارکت هنر بوده‌اند. 
اما فراتر از همه اینها، حراج سیزدهم فرصت پیشتازی جوان‌ها بود؛ روندی که از یک‌سال پیش آغاز شد. تا پیش از این، قیمت آثار نسل پس از 2000 (Post Two Thousand) جز فرهاد مشیری به رقم‌های میلیاردی یا نزدیک به آن نمی‌رسید ولی در حال حاضر یک، دو جین هنرمند جوان هستند که یا نزدیکند به میلیاردی شدن یا میلیاردی شده‌اند و حتی قیمت آثارشان از میلیارد هم گذشته است؛ در حالی که پیش‌ترها نهایتا به رقم‌های دویست، سیصد میلیون تومان می‌رسیدند. این خبر خوبی برای مارکت هنر ایران است. در حراج سیزدهم، اثری بدون عنوان از رضا درخشانی با کمینه و بیشینه یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان تا ۲ میلیارد با قیمت یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان، چکش خورد. اثر دو­لته‌ای شهریار احمدی (متولد ۱۳۵۸) با عنوان «کرمان تا خراسان» (از مجموعه خاطرات قرن اول هجری) نیز که با تکنیک آکریلیک روی بوم اجرا شده و هر لت آن ۲۷۰×۱۷۰ (در مجموع ۵۴۰×۱۷۰ سانتیمتر) بود، با کمینه و بیشینه یک میلیارد تا یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان به قیمت یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان به فروش رسید. مایلم بر اثر شهریار احمدی مکث بیشتری کنم؛ از آن‌رو که او اولین هنرمند جوان ایرانی است که در این حراج، میلیاردی شد. اثرش، به نوعی جغرافیای فرهنگی اشاره می‌کند که سرشار از تناقض‌های فرهنگی و چالش‌های اجتماعی است. سیر از کرمان تا خراسان بر گستره اثر نقش می‌بندد. رنگ آبی زمینه در عین حال که به سنگ فیروزه کرمان و نیشابور اشاره دارد، بستری برای تاخت و تاز فرم و رنگ بر سطح بوم پدید آورده که با توجه به ابعاد بزرگ اثر، مخاطب در مواجهه با آن خود را در آسمانی خیالی می‌بیند که با لکه‌رنگ‌ها احاطه شده و با آنها در چرخش و گردش است. برخورد فوتوریستی هنرمند با فرم‌ها و نقاشی کنشی، چنان شور و هیجانی در گستره بوم برپا کرده که چشم لحظه‌ای از حرکت باز نمی‌ایستد (از کاتالوگ) .
اگر بخواهیم مارکت هنرمندان معاصر ایرانی را با مارکت هنرمندان معاصر جهان مقایسه کنیم، می‌بینیم که در جهان رکورد هنرمندان معاصر بالا آمده است. در حال حاضر رکورد هنر معاصر غرب که متعلق به جف کونز است، 91 میلیون دلار است. البته به رقم استادان مدرنیست نظیر ویلم دکونینگ یا امپرسیونیست‌ها که حدود سیصد میلیون دلار است، نمی‌رسد ولی دست‌کم یک‌سوم آن رکوردهاست ولی در داخل ایران وضعیت چنین نیست. در ایران هیچ‌یک از هنرمندان معاصر به استثنای فرهاد مشیری به رقم بیست درصد استادان، مثلا یک اثر خوب از تناولی یا منیر فرمانفرماییان یا سهراب سپهری نرسیده‌اند؛ در حالی که در غرب رکورد هنرمندان معاصر به چیزی حدود یک‌سوم رکورد استادان مدرنیست یا امپرسیونیست رسیده است. البته این نکته مهم را باید توجه داشته باشیم که حجم مارکت هنر معاصر در دنیا خیلی بیشتر از مارکت هنر مدرن است. در هر حراج خارجی به ازای هر 10 اثر استادان مدرن، 50 اثر از هنرمندان معاصر هست؛ در نتیجه، حجم مارکت هنر معاصر خیلی بیشتر از مدرن است ولی از حیث رکورد به یک‌سوم رسیده است. هر چند در ایران اغلب خریداران حاضرند مسترها را بیشتر بخرند ولو گران‌تر و کارهای جوان‌تر را سخت‌تر می‌خرند، چون فکر می‌کنند برای سرمایه‌گذاری مناسب نیست ولی به نظر می‌رسد در حراج اخیر تهران شاهد بودیم هنرمندان معاصری چون شهریار احمدی و رضا درخشانی این پیش‌فرض را باطل کردند و این به معنای روزهای بهتری برای مارکت هنر معاصر ایران است.
2- گران و بالا بودن برآوردها یکی از انتقادها به حراج سیزدهم بود. این در حالی است که با نگاهی واقع‌بینانه درمی‌یابیم قیمت همه محصولات تولیدی طی یک‌سال و نیم گذشته بالا رفته است؛ حتی محصولاتی که منشا دلاری ندارند و با متریال ایرانی ساخته می‌شوند، از جمله لبنیات! قیمت بسیاری از کالاها بالا رفته است مگر هنر؛ در حالی که هنر منشا دلاری دارد. طبیعی است که وقتی قیمت دلار از 4 هزار تومان به 24 هزار تومان برسد - افزایش 600 درصدی- قیمت آثار هنری در داخل نه 600 درصد که دست‌کم 200 درصد افزایش داشته باشد!
هر چند در یک‌سال گذشته قیمت آثار هنری در داخل بین بیست تا صد درصد افزایش داشته ولی عده‌ای معتقدند هنوز قیمت هنر بالا نرفته و پایین است. دلیل اینکه بعضی از مجموعه‌دارها کارهای خوب‌شان را به حراج نمی‌دهند، این است که می‌دانند قیمت آثار هنری بالاتر می‌رود و خودش را با قیمت بین‌المللی تراز می‌کند. برای مثال، اگر یک اثر در حراج کریستیز 250 تا 300 هزار دلار فروش می‌رود الان هم باید در ایران همان اثر شش، هفت میلیارد تومان فروخته شود این اتفاقی بود که در حراج سیزدهم تهران به وقوع پیوست.
 پیش‌بینی می‌شود بعد از این حراج، قیمت‌ها در داخل بالا رود و به این سمت حرکت کند که قیمت‌های داخل خود را با قیمت‌های خارج از کشور تراز کنند. در سال‌های گذشته دوبار دیگر این اتفاق افتاد؛ به این معنا که مارکت بین‌المللی آثار ایرانی بالا رفت و قیمت‌ها در داخل ارزان به نظر می‌رسید و عده‌ای آمدند و از داخل خریدند و بعد مارکت داخل هم بالا رفت و خود را به قیمت‌های بین‌المللی رساند: یک‌بار سال‌های 2007 و 2008 که قیمت‌ها بالا رفت، سالی که اوج رونق اقتصادی جهان بود. آن زمان احساس می‌شد هر اثری که در خارج به فروش می‌رود قیمت ارزانش در داخل ایران موجود است ولی بعدش قیمت‌ها در داخل بالا رفت. یک‌بار دیگر هم زمان ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد بود که قیمت دلار از هزار تومان به سه هزار و هفتصد تومان رسید. دوباره به نظر می‌رسید قیمت دلاری آثار گران است و قیمت داخل ارزان  ولی به تدریج قیمت‌های داخل هم افزایش پیدا کرد و حالت دبل استاندارد از بین رفت. این روزها برای بار سوم قیمت خارج بالا رفته و به نظر می‌رسد قیمت‌های ارزان داخل در حال گران شدن است.
3- حال جای این پرسش است که شرایط سیاسی بین‌الملل و رفتن ترامپ و آمدن بایدن چه تاثیری بر مارکت هنر ایران خواهد گذاشت؟ اگر قیمت دلار پایین بیاید، قیمت آثار در مارکت داخل مقداری گران می‌شود ولی مهم‌تر از آن شرایط مثبت روانی است، چون پایین آمدن دلار به معنای آن است که تا حدی تورم مهار و شرایط امن‌تر شده است. خطر جنگ به‌طور کامل از بین رفته و به نظر می‌رسد ارتباط ایران با دنیا بهتر شده. طبیعتا هر حوزه‌ای احساس می‌کند شرایط اقتصادی امیدبخش‌تر است. این امیدبخشی شامل حال هنر هم می‌شود. سرمایه‌گذارها احساس می‌کنند فضای روانی امیدبخش‌تر شده و طبعا این شرایط روانی مثبت، باعث بالا رفتن قیمت آثار هنری می‌شود.
توجه داشته باشیم که قیمت هنر در داخل در دو وضعیت متفاوت رشد می‌کند؛ یا در وضعیت بسیارخوب و مثبت و رونق اقتصادی یا در شرایط بسیار بد! در شرایط بسیار بد هم هستند سرمایه‌گذارهایی که مقداری سرمایه در دست دارند ولی امکان هر گونه سرمایه‌گذاری از بین می‌رود و نه در صنعت و نه در بورس نمی‌توانند فعالیتی بکنند، لذا تصمیم به خرید اثر هنری می‌گیرند! همیشه رکوردها در این دو زمان طلایی شکسته می‌شود.
4- مجموع فروش حراج سیزدهم تهران، ۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومان اعلام شد. از منظر اقتصاد هنر، با توجه به وضعیت همه‌گیری کرونا که همه حوزه‌های هنر از سینما و موسیقی تا تئاتر و تجسمی آسیب دیدند، با برگزاری حراج تهران رونقی به اقتصاد از نفس افتاده هنر بخشیده شد. تردیدی نیست که نقش حراج تهران برقراری موازنه بین مارکت داخل و خارج است و انتظار می‌رود بعد از این حراج، استاندارد دوگانه قبل که آثار ایرانی در بیرون گران بود و در داخل ارزان، از بین برود.

اعتماد