فرهنگ امروز/ محمد حقگو
پژوهش در موسیقی هر جامعهای جدای از شناخت علمی موقعیت فرهنگی و هنری آن میتواند متضمن ماندگاری بیشتر میراثی شود که در طول قرنهای متمادی به تدریج ذوق و ذائقه مردمان آن جامعه را شکل داده است.
همچنان که یک بیماری فراگیر میتواند تمام قشرهای اجتماعی را درگیر مسالهای به نام سلامت افراد کند، نقصانهای کماهمیت در هنر (که موسیقی بخش عمدهای از آن است) میتواند با ریشه دواندن در فضای بیاطلاعی و بیتفاوتی جامعه تبدیل به یک بیماری فراگیر شود و سلامت روانی و فرهنگی جامعه را تهدید کند. قطع شدن ارتباط نسلها با داشتههای فرهنگی که حاصل این بیماری است حتی در طول چند دهه قادر خواهد بود از یک کشور مردمانی بسازد که دچار بحران هویت شده و به موازات گستردگی رسانهها در عصر جدید، فرهنگهای دیگر را حتی اگر خصایص بسیار متفاوتی داشته باشند، به صورت غالب جایگزین خواهد کرد.
با پایان جنگهای جهانی و نگاه پشیمان انسان به خود و جامعه، ارتقای بینش و سطح فرهنگ جوامع به عنوان تنها راهحل، حتی بالاتر از اقتصاد قرار گرفت. شاید برای این مدعا نیاز چندانی به ارایه اسناد خاصی نباشد، چراکه عملکرد کشورهای گوناگون با شرایط فرهنگی کاملا متفاوت گواه این ادعاست.
قطعا هر کشوری که تنوع و قدمت فرهنگی بیشتری داشته باشد، نیاز به کنکاش و پژوهش در داشتههایش، تلاش و برنامهریزی بیشتری مطالبه خواهد کرد.
به عنوان کسی که سالهاست در بطن جامعه موسیقی کشور زندگی میکند بیپرده عرض میکنم، بسیار شگفتزده از این خواب گرانی هستم که متولیان فرهنگ و هنر جامعه را به آستانه بیهوشی رسانده است و از آن نگرانکنندهتر نتیجه فعلی و انتشار این بیتفاوتی به بخشهای پایینتر جامعه است.
عملکرد بسیار تشریفاتی و بدون کارشناسی و هدف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قبال موسیقی و در طول عمر آن وزارتخانه به عنوان متولی موسیقی کشور، در کنار صدا و سیمایی که موسیقی را به هر دلیلی از هنرهای هفتگانه جامعه حذف کرده و تنها به عنوان مصرفکننده کجسلیقه آن باقی مانده است، هر دو شرایطی را فراهم کردهاند که بعید میدانم فارغالتحصیلان رشته پژوهش و اتنوموزیکولوژی (موسیقیشناسی جوامع) دانشگاههای موسیقی کشورمان در چند سال آینده موضوع بکری برای پژوهش پیدا کنند.
در این میانه وضعیت موسیقی محلی بحرانیتر است، چراکه حیات این موسیقی هنوز در گروی آموزشهای شفاهی و به صورت عموما موروثی آن هم میان نسلهای جوامعی است که از بد حادثه تنگدست نیز هستند.
بدیهی است اگر برای مثال پدری در یکی از روستاهای خراسان که او نیز در ابتدا، موسیقی را از پدرش آموخته، مهری نبیند و تامین نباشد و بیتفاوتی جامعه را نیز در این روزهای وانفسا احساس کند، دلیلی برای انتقال دانستههایش به فرزند خود نخواهد داشت و تقریبا حق دارد اگر او را به راه دیگری برای زندگی بهتر هدایت کند. نتیجه را حدس بزنید! مشکل بسیار جدیتری در سالهای اخیر رونمایی شده که قطعا باید زنگ خطر را حداقل برای جامعه دانشگاهی موسیقی کشور به صدا درآورد.
چاپ کتاب در کشورمان به هیچ عنوان به لحاظ تخصصی، دشوار نیست و مرجعی برای بررسی تخصصی و علمی مطالب وجود ندارد که نویسنده کتاب خود را ملزم به تحقیق بیشتر کند، این آزادی معکوس در زمینههایی همچون پژوهش موسیقی، منجر به تولید کتابهایی میشوند که با گذشت زمان تبدیل به مستندات گذشته خواهد شد.
کتب پژوهشی در واقع باید حامل نشانههای دقیق و درست علمی و هنری باشند که با مراجعه به آن بتوان ریشه و اصالت بسیاری از داشتههای هنری را با اعتماد به تحقیقات نویسنده مشخص کرد. با کمال تاسف هماکنون کتابهایی را در ویترین کتابفروشیها داریم که عنوان پژوهش موسیقی را یدک میکشند اما حاصل تخیلات بدون سند و تحقیق نویسنده هستند. تقسیمبندیهای غلط، تاریخهای غیر مستند و حتی در برخی موارد ذکر نام تصنیف یا مقامی که اساسا متعلق به فرهنگ و جامعه دیگری است و اگر خوشبینانه به آن نگاه کنیم نویسنده در شتاب برای چاپ، فرصت تحقیق نداشته است! به راستی مدیران فرهنگی یا اساتید محترم این رشته از موسیقی نباید نگران شوند؟
آنقدر ازدحام کارشناسان ناآشنا با کار زیاد شده که همان چند پژوهشگر پرتلاشی که در زمینه موسیقی از گذشته فعالیت داشتهاند، امروزه دیگر نخواهند توانست به آسانی در میدان به هم ریخته و پرتنش موسیقی کار چندانی از پیش ببرند. مسلما آثار پژوهش آنها نیز در میان حجم آثار جعلی مفقود و بیاثر خواهد شد، چراکه هیچ اقدامی برای جداسازی آن صورت نمیگیرد. دانشجویان علاقهمند به رشته موسیقی برای امتحانات کنکور به سمت منابع غیرعلمی در این زمینه هدایت میشوند.
اخیرا با همت بزرگوارانی، رشته اتنوموزیکولوژی در دانشگاههای تهران و هنر کرج راهاندازی شده، بسیار امیدوارم فارغالتحصیلانی علاقهمند پای در راه میدانهای تحقیق و پژوهش موسیقی کشور بگذارند که بیشتر عملگرا باشند؛ چراکه احساس میکنم راه سختتری از کارشناسان همین رشته در کشورهای دیگر پیش روی آنهاست. حداقل حرکت لازم برای یک شروع هر چند دیر، بررسی و پاکسازی مستندات جعلی و ادامه راه بزرگانی است که بیهیچ هیاهویی با تحقیقاتشان بخشی از داشتههای بکر هنری کشورمان را ثبت و در دسترس جهانیان قرار داده است.
آنچه مسلم است داشتههای موسیقایی ایران بسی گسترده و متنوع هستند. چنانچه مکاتب اصیل موسیقی سنتی را در کنار موسیقی گسترده محلی کشورمان قرار دهیم، تنوعی بس حیرتانگیز جلوی چشمانمان قرار میگیرد که حداقل آیندگان این مرز و بوم حق دارند طعم آن را بچشند.
اینکه فقط مسائل اقتصادی و سیاسی را جدی بگیریم، خسارتی به بار خواهد آورد که بعید میدانم راهکاری برای جبران باقی بگذارد.
روزنامه اعتماد