فرهنگ امروز- ترجمه کامران برادران: بهرغم لغو موقت حکم استرداد جولیان آسانژ، بنیانگذار وبسایت افشاگر ویکیلیکس، وضعیت این روزنامهنگار صاحبنام که همچنان در زندان بلمارش به سر میبرد وخیم است. مخالفت دادگاه لندن با آزادی به قید وثیقه آسانژ نشان داد که بهرغم عدم استرداد وی به آمریکا، دولتمردان و اصحاب قدرت اساسا بنا ندارد به این راحتیها دست از سر این افشاگر بردارند.
آنچه در پی میآید ترجمه فصلی از کتاب «در دفاع از جولیان آسانژ» است، مجموعهای از مقالات در حمایت از این افشاگر به قلم نویسندگان و متفکرانی چون نوآم چامسکی، اسلاوی ژیژک، طارق علی و سرچکو هورت.
بازداشت جولیان آسانژ از چندین منظر رسواکننده است. یکی از این جنبه نمایش قدرت دولت است و بحث صرفا بر سر دولت آمریکا نیست. انگلیسیها هم در این قضیه دخیلاند. اکوادور هم البته با آنها همکاری میکند. سوئد هم که از مدتها پیش همکاری را آغاز کرده بود. این تلاشهایی هستند در جهت خاموش کردن یک روزنامهنگار که مطالبی را منتشر میکرد که قدرتمندان نمیخواستند توده عامی مردم ازشان باخبر شوند. ویکیلیکس مطالبی تولید و منتشر میکرد که مردم باید راجع به قدرتمندان بدانند. اما آنها از این کار خوششان نمیآید و بنابراین باید [صداهای افشاگر] را خاموش کنند. این رسوایی متاسفانه بارها و بارها روی داده است.
یک مثال دیگر در مجاورت اکوادور را در نظر بگیرید: برزیل. برزیل مهمترین کشور در آمریکای لاتین و از مهمترین کشورها در جهان است. در اوایل قرن اخیر و دوران حکمرانی لوئیس ایناسیو لولا دا سیلوا، برزیل چهبسا قابل احترامترین کشور در جهان بود. این کشور تحت رهبری لولا دا سیلوا صدایی بود برای بخش جنوبی کره زمین. ببینید چه اتفاقی در این کشور افتاد. کودتا، کودتایی نرم ترتیب داده شد تا اثرات نابهنجار حزب کارگران از میان برود. بانک جهانی سالهای رهبری لولا را «دهه طلایی» در تاریخ برزیل خوانده است. این را بنک جهانی میگوید، نه من: کاهش ریشهای فقر، ورود گسترده جمعیت حاشیهای به مناسبات. بخشهای بزرگی از مردم -بومیان، آفریقاییبرزیلیها و جمعیت کشور، بدل به جامعهای فعال شدند. حس عزت و امید جدیدی در عموم مردم وجود داشت و این امر تحمل نشد.
پس از آنکه لولا عزل شد، نوعی «کودتای نرم» روی داد. وی به زندان، سلول انفرادی، عملا مجازات مرگ 25 ساله (که البته از مدت آن اخیرا کاسته شده) محکوم شد، خواندن جراید و از همه مهمتر هرگونه اظهار نظر عمومی برای او ممنوع است. تمام اینها برای ساکت کردن شخصی که به احتمال زیاد در انتخابات پیروز میشد. او مهمترین زندانی سیاسی در جهان است. اما آیا چیزی راجع به او میشنوید؟
آسانژ نیز مورد مشابهی است: باید این صداها را خاموش کرد. کافی است نگاهی به تاریخ بیندازید. برخی ممکن است یادتان باشد که دولت فاشیستی موسولینی، آنتونیو گرامشی را به زندان انداخت. دادستان آن پرونده گفت: «ما باید این صدا را به مدت 20 سال ساکت کنیم. نباید بگذاریم سخن بگوید.» این همان مورد آسانژ و لولا است. موارد مشابه دیگری نیز وجود دارد. این رسوایی است.
رسوایی دیگر، دامنه تکاندهنده برونمرزی ایالات متحده است. چرا باید آمریکا –یا هر کشور دیگری- این قدرت را داشته باشد که بتواند کارهای دیگران در سایر نقاط جهان را کنترل کند؟ این وضعیتی عجیب و غریب است و، بدون هیچ توضیح و توجیهی، همچنان ادامه دارد.
توافقهای تجاری با چین را در نظر بگیرید. دولت ترامپ از مدل توسعه چین خوشش نمیآید و نتیجتا در پی تضعیف آن برآمده است. از خودتان بپرسید که چه پیش خواهد آمد اگر چین قوانینی را رعایت نکند که ایالات متحده تلاش دارد وضعشان کند؟ اگر شرکتهای آمریکایی بوئینگ و مایکروسافت از توافقنامههای تجاری موجود خوششان نمیآید، مجبور نیستند در چین سرمایهگذاری کنند. کسی که اسلحه بالای سرشان نگذاشته! اگر کسی واقعا به سرمایهداری اعتقاد داشته باشد، شرکتهای بزرگ باید آزاد باشند که هرگونه که میخواهند با چین توافق کنند، حتی اگر شامل انتقال فناوری باشد. آمریکا میخواهد مانع از این امر شده تا چین نتواند توسعه یابد.
آنچه در سازمان تجارت بینالمللی «حقوق مالکیت معنوی» خوانده میشود را در نظر بگیرید؛ این امر، حقوق ویژه و گزاف برای دارو و انحصار را برای شرکتهایی چون مایکروسافت حفظ کرده تا بتواند سیستمهای عامل و غیره را کنترل کند. فرض کنید چین این موارد را رعایت نکند. چه کسی سود برده و چه کسی ضرر میکند. این مصرفکنندگان هستند که سوی میکنند.
خب، ممکن است از خودتان بپرسید که در پس این همه بحث و مذاکره چه چیزی نهفته است؟ چرا این قلدری در کمابیش همه موارد پذیرفته میشود؟ در این مورد، چرا میتوان قبول کرد که آمریکا حتی این قدرت را داشته باشد که یک خبرنگار خارجی را به خاطر افشای اقدامهای این کشور در سایر نقاط جهان مسترد کند، آن هم افشای اطلاعاتی که قدرتمندان نمیخواهند ازشان باخبر شوید؟ ماجرا اساسا از این قرار است.
نوآم چامسکی، 12 آوریل 2019
ایبنا