به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ از میان همه واژههای فرهنگ سیاسی، شاید هیچیک به اندازه واژه انقلاب به ذهن خوانندگان آشنا نباشد. طی دو دهه گذشته مطالعات جامعهشناختی انقلابها گامهای تبیینی بزرگی برداشته است. اکنون میتوانیم بهتر از گذشته هم انقلابهای کلاسیک در انگلستان، فرانسه و روسیه و هم انقلابهای اخیر را که انقلابهای جوامع در حال توسعه نامیده میشوند بفهمیم.
عالمان اجتماعی به ویژه در آمریکا جذب بررسی این گونه انقلابها شدهاند. شاید یک دلیل آن باشد که حکومت آمریکا به شدت میکوشد تا مانع وقوع چنین انقلابهایی شود یا آنها را منحرف سازد یا شاید به این دلیل باشد که آمریکا خود متولد انقلابی است که برخی تحلیلگران آن را انقلاب «ریشهای» یا «بزرگ» تلقی کردهاند.
کتاب «جامعهشناسی انقلاب»، تألیف عادل ابراهیمی لویه و سلیمان میرزایی راجعونی، حاصل سالها تدریس دروس روشهای تحقیق و جامعهشناسی انقلاب در مقاطع مختلف تحصیلی مؤلفان است که در نظر دارد مطالعات انقلاب را در شکل علمی و منطقی آن به خوانندگان ارائه کند.
سلیمان میرزایی راجعونی بهعنوان اولین فارغ التحصیل رشته انقلاب اسلامی ایران و دارای مدرک دکترای تخصصی جامعهشناسی سیاسی، بیش از 30 سال سابقه تدریس در مقاطع تحصیلات تکمیلی را دارد و تاکنون موفق به تألیف و ترجمه بیش از 16 جلد کتاب و مقاله تخصصی جامعهشناسی شده است. در ادامه گفتوگو با این نویسنده و پیشکسوت عرصه علم و فرهنگ را با هم میخوانیم.
لطفاً چکیدهای از کتاب را برای علاقهمندان توضیح دهید.
کتاب جامعهشناسی انقلاب، کتابی است که برای رشتههای علوم اجتماعی تدوین شده و تلاش ما بر این بوده که پدیده گستردهای را با عنوان انقلاب تدوین کنیم و توضیح دهیم که انقلاب در اثر چه عواملی به وجود میآید و اینکه انقلابها چند نوع هستند و هریک چه پیامدهایی دارند و دانشجویی که میخواهد به تبیین انقلاب بپردازد، باید به چه مسائلی توجه کند. در این کتاب، پدیده انقلاب را در قالب نوعی جنبش اجتماعی دگرگونکننده مورد بررسی قرار دادیم و بخشی از کتاب را به موضوع روششناسی انقلابها اختصاص دادیم و دو روش را که خیلی مشهور هستند به نقد و بررسی گذاشتیم.
یکی روشی که خانم تدا اسکاچپل در کتاب «دولت و انقلابهای اجتماعی» در دهه 80 مطرح کرده و دیگری روشی است که آقای لئون تروتسکی مطرح کرده و با مقایسه این دو روش در 8 محور به این جمعبندی میرسیم که روش تروتسکی کارایی بیشتری در تبیین پدیده انقلاب دارد و بخشی از کتاب را نیز اختصاص دادیم به جنبشهای بیداری و مسأله داعش که در کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم.
انگیزه شما از تألیف این کتاب چه بوده است؟
من اولین فارغالتحصیل رشته انقلاب اسلامی ایران هستم که در پژوهشکده حضرت امام(ره) تحصیل کردم و دکترای جامعهشناسی سیاسی دارم. ما که در حوزه انقلاب تحصیل کردیم، باید کار تخصصی انجام دهیم؛ در نتیجه در آن چارچوب حرکت کردم و خواستم این نکته را به دانشجویان انتقال دهم که پدیده انقلاب یک پدیده چندبعدی است و وقتی میخواهیم تحلیل کنیم با دو یا سه علت نمیتوانیم به جمعبندی برسیم و دیگر اینکه انقلابها در طول زمان دچار انقلاب میشوند؛ یعنی انقلابی که در فرانسه رخ داده همان انقلاب را در روسیه نمیبینیم و همان مدلی انقلابی که در سال 1357 در ایران رخ داده در کشورهای دیگر شاهد نیستیم. بنابراین میتوانیم به این جمعبندی برسیم که در طول این یکی دو قرن، خود مفهوم پدیده انقلاب دچار دگرگونی شده و باید در تحلیل انقلابها مقداری توجه کنیم.
مبنای انتخاب موضوعاتی که در این کتاب، به آنها پرداخته شده است، چیست؟
هرفردی بخواهد کار علمی در هر رشتهای انجام دهد باید در قالب گفتمان علمی حرکت کند. گفتمان علمی چهار گام بیشتر نیست. اول باید آن مفهوم را تعریف کند، دوم باید آن مفهوم را دستهبندی کند و سوم باید مفهوم پدیده را توضیح دهد و آخرین گام علمی، تبیین است. ما این چهار قدم را با مثالهای مختلف در طول کتاب دنبال کردیم. چارچوب کار ما یک گفتمان علمی بوده و بر اساس آن مراحلی که تدوین شده و در اجتماع علمی مورد پذیرش اندیشمندان است در آن چارچوب حرکت کردیم.
از نظر شما کدام بخشهای کتاب بیشتر مورد تأکید است؟
به نظر من روششناسی و تئوریپردازی انقلاب از اهمیت ویژهای برخوردار است. با اینکه در طول صد سال گذشته مردم ایران دو انقلاب راه انداختند، (یکی انقلاب مشروطه و دیگری انقلاب اسلامی) ما در روششناسی و تئوریپردازی انقلاب به مرحلهای نرسیدیم که بتوانیم حرفی در مجامع علمی داشته باشیم. بیشتر، نظریات تولیدشده در کشورهای دیگر را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم و این نکته حائز اهمیت است که هر نظریهای که تولید میشود در هر کشوری آن نظریه رنگ و بوی آن جامعه و بستر اجتماعی را دارد. اگر ما انقلاب کردیم باید به مرحلهای برسیم که خودمان توان روششناسی و نظریهپردازی هم داشته باشیم و این یکی از اهدافی است که ما دنبال میکنیم.
در نگارش این کتاب، مخاطب اصلی، محققان در نظر گرفته شدهاند یا مخاطب عام مد نظر بوده است؟ در صورتی که مخاطب اصلی محققان هستند، بخشهایی که برای عموم قابلیت بهرهبرداری بیشتری دارد را معرفی کنید.
این کتاب برای دانشجویان رشته علوم اجتماعی بهویژه کارشناسی و کارشناسی ارشد تدوین شده؛ اما برخی افراد که در کنار مطالعات تخصصی خود به مطالعه انقلابات علاقهمند باشند، میتوانند بخشی از کتاب (دو فصل اول) را مطالعه کنند. البته بخش روششناسی بیشتر برای مخاطبان خاص نوشته شده است.
آیا انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب اجتماعی بود؟
اگر بخواهیم انقلاب اجتماعی را تعریف کنیم؛ یعنی دگرگونی ارزشها یا جابجایی اقشار مختلف، در این معنا انقلاب ایران، یک انقلاب اجتماعی بوده و نسبت به انقلابهای دیگر چیزی کم ندارد، بلکه بیشتر نیز دارد. منظور ما از دگرگونی ارزشها این است که مثلاً در سال 1356 برهنگی و استفاده از سبک غربی یک ارزش محسوب میشد؛ ولی وقتی انقلاب میشود، این موارد تبدیل به ضدارزش میشود؛ در نتیجه قشری به نام خوانندگان و هنرپیشههای درباری ایران را ترک میکنند. مرحوم رجایی، رئیس جمهور کشور ما سادهزیستن را انتخاب میکند در حالی که در سال 1356 ما شاهد نوعی تجملگرایی در جامعه بودیم. اگر این تحول و دگرگونی ارزشها و جابهجایی اقشار مختلف را به معنای انقلاب اجتماعی در نظر بگیریم، انقلاب سال 1357 یک انقلاب اجتماعی و سیاسی بوده است.
اساساً اسلامیبودن انقلاب به چه معناست؟
هر انقلابی حداقل دارای یک رهبری و یک ایدئولوژی است و وقتی مردم در خیابانها شعار میدهند، شما میتوانید از فحوای شعارهای آنها تشخیص دهید که این تغییری که میخواهد رخ دهد، به کدام سمتوسو است. مجموع 550 سؤال که در سال 1357 مطرح شده و بعدها بعد از پیروزی انقلاب در سخنان رهبری انقلاب و گروههای انقلابی بوده، ما را به این جمعبندی میرساند که انقلاب سال 1357 یک انقلاب اسلامی بوده و همینطور نهادهایی که بعداً از دل این حکومت انقلابی به وجود آمدند.
انقلاب اسلامی ایران چه نسبتی با تئوریهای جامعهشناسی انقلاب دارد؟
شما میتوانید پدیده انقلاب را از منظر روانشناسی، ادبیات و علوم دیگر بررسی کنید. در این کتاب انقلاب را از منظر جامعهشناختی بررسی کردیم. در واقع به این سؤال خواستیم پاسخ دهیم که وقتی یک نظام سیاسی سالها کار میکند، در جامعه چه حوادثی رخ میدهد که آن نظام توان پاسخگویی ندارد و مردم از عملکرد نظام ناراضی میشوند و درواقع ریشههای اجتماعی این حادثه را بررسی میکند. مثلاً وقتی در کشوری مثل ایران دانشگاه تأسیس میشود، قشر جدیدی از دانشجویان و تحصیلکردهها به عنوان طبقه متوسط شکل میگیرد، برای این طبقه متوسط دیگر نظام سلطنتی معنا و مفهوم ندارد، چون اینها که دانشگاه میروند، کتابهای مختلف را میخوانند و سفرهای خارج از کشور میروند و برایشان این سؤال مطرح میشود که چرا نباید افراد از حقوق برابر برخوردار باشند.
برای رونق قلمزدن و توجه به تاریخ انقلاب و مطالعه کتابهای منتشرشده درباره انقلاب توسط جوانان چه پیشنهادی دارید؟
اگر جوانان میخواهند در حوزه انقلاب مطالعه کنند و درباره انقلاب اسلامی ایران قضاوت کنند، پیشنهاد من این است که انقلابهای دیگر را هم بخوانند و ببینند انقلابهای دیگر با آن همه تلفاتی که داشتند، به چه دستاوردهایی رسیدهاند و از تجربیات انقلابیون دیگر هم میشود استفاده کرد.
اما اینکه کتابخوانی رونق پیدا کند یا از مؤلف حمایت صورت پذیرد، متأسفانه در کشور ما هنوز در فاز فرهنگی فعالیت خاصی صورت نگرفته است؛ یعنی از سالی که انقلاب کردهایم، گفتمان ما گفتمان حماسی بوده. در دوران جنگ، جامعه ما به سمت حماسی رفته تا بتوانند جنگ تحمیلی را مدیریت کنند. بعد از جنگ جامعه ما وارد فاز گفتمان بازسازی شده که ویرانیهای جنگ را بسازیم و بعدها در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی جامعه ما وارد یک گفتمان سیاسی و مدنی شد و در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و آقای روحانی، مجدد جامعه ما به گفتمان اقتصادی و مبارزه با فقر برگشته و هنوز در جامعه ما فضای لازم فراهم نشده که در فراز انقلاب اسلامی ایران به سمت کار فرهنگی پیش رویم و هنوز درگیر مسائل اقتصادی و سیاسی هستیم. بهنظر من باید نویسندگان، خطبا و علما، جامعه را به سمت گفتمان فرهنگی سوق دهند که فرهنگ، دغدغه مردم شود؛ ولی وقتی دغدغه مردم، روغن نباتی است، حتماً نویسندگان و مطالعهکنندگان کمتر به موضوعات معنوی چون انقلاب توجه میکنند.
اثر جدیدی در دست تألیف دارید؟
غیر از کتاب «جامعهشناسی انقلاب»، کتابهای دیگری با همکاری همکاران تألیف کردهایم و حدود 16 جلد کتاب نوشتهایم و باز هم مینویسیم و این را وظیفه شهروندی خود میدانیم.
یک کتاب بهنام «جامعهشناسی عشق» نوشتهایم که عشق را در جامعه نوین تبیین کردهایم که عشق یک پدیده اجتماعی و سیاسی است و کتاب دیگری ترجمه کردهایم با عنوان «اصول نظری جامعهشناختی» که سه جلد است و مؤلف آن آقای ترنر است و کتاب دیگر بنام «فرهنگ دو زبانه علوم اجتماعی» که اصطلاحات علوم اجتماعی را به دو زبان انگلیسی و فارسی توضیح دادهایم. دو جلد کتاب «جامعهشناسی سیاسی» نیز تألیف کردهام و در سال 1399 دو جلد کتاب ترجمه کردهام که هر دو در حوزه «بینش جامعهشناختی» است و در حال حاضر نیز در حوزه «نظریه اجتماعی» کار میکنم.