به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «دفتری برای ایران؛ نامههای فارسی به ولادیمیر مینورسکی» به کوشش گودرز رشتیانی در سیوهشتمین جایزه کتاب سال ایران به عنوان شایسته تقدیر شناخته شد.
کتاب «دفتری برای ایران؛ نامههای فارسی به ولادیمیر مینورسکی» شامل مکاتبات استادان، پژوهشگران و ایرانشناسان (عمدتا ایرانی) با ولادیمیر مینورسکی (1877- 1966م / 1255-1345 ﮬ .ش) ایرانشناس برجسته سده بیستم میلادی است. این دفتر بخش کوچک و در عین حال قسمت مهمی از گنجینه پژوهشی مینورسکی است که در سنتپترزبورگ روسیه نگهداری میشود.
رشتیانی با اشاره به اینکه ولادیمیر مینورسکی از مهمترین ایرانشناسان قرن بیستم است و آثار پژوهشی او از تنوع بسیاری در مطالعات جغرافیایی، تاریخی، و ادبیات ایران برخوردار است، به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: پروفسور ولادیمیر مینورسکی از سال ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۰ در دانشگاه مسکو به تحصیل حقوق پرداخت و سپس مشغول آموختن زبانهای شرقی در انستیتوی لازارف شد. مینورسکی روسیه را در جریان انقلاب ۱۹۱۷ ترک کرد و از سال ۱۹۲۳ به تدریس زبان فارسی در مدرسه زبانهای شرقی پاریس پرداخت. وی در سال ۱۹۳۷ استاد زبان فارسی در دانشگاه لندن شد و سرانجام در سال ۱۹۴۴ بازنشسته شد و از آن پس در کمبریج زندگی کرد و در ۲۵ مارس ۱۹۶۶ میلادی درگذشت.
وی در ادامه افزود: مینورسکی به دلیل جان باختن تعدادی از شرقشناسان و ایرانشناسان شوروی در زمان محاصره لنینگراد سابق وصیت کرده بود اسناد و مدارک شخصیاش به انستیتوی نسخ خطی شرقی آکادمی علوم روسیه در این شهر (سنتپترزبورگ کنونی) سپرده شود که این کار از سوی همسرش تاتیانا مینورسکایا به پایان رسید و در حال حاضر بخشی از کتابخانه و این اسناد در آرشیو شرقشناسان این انستیتو نگهداری میشود.
رشتیانی افزود: همه این نامهها در انستیتوی نسخ خطی سنپترزبورگ روسیه و در آرشیو ولادیمیر مینورسکی نگهداری میشوند. استنساخ متن نامهها مطابق اصول تصحیح اسناد تاریخی با تغییراتی که فراخور پژوهش حاضر بوده، انجام شده است. از اینرو در متن نامهها بهجز حداقل استفاده از علایم ویرایشی، هیچگونه دخل و تصرفی صورت نگرفته و در صورت لزوم، اگر کلمهای از روی ناچاری اضافه شده، حتما در درون دو قلاب [] قرار گرفته است. هرجا که افزودن توضیحی ضروری بوده، در پاورقی مربوطه اضافه شده است. از اینرو همه پاورقیها از مصحح است و چند مورد معدود که مربوط به نویسندگان نامه است، مشخص شدهاند.
استادیار گروه آموزشی تاریخ دانشگاه تهران گفت: یکی از مهمترین بخشهای آرشیو مینورسکی که در بخش سوم کتاب آمده است، نامههای مینورسکی و مکاتبات با وی است. از نظر حجم محتوایی، این بخش بیش از نیمی از کل پروندههای آرشیو مینورسکی را دربرمیگیرد. دامنه زمانی این نامهها از سال 1903 تا 1966 است. در اینجا باید به اهتمام مینورسکی در نگهداری بسیار دقیق تکتک نامههای دریافتی اشاره کرد که با جدیت تمام آنها را دستهبندی و محافظت کرده و به احتمال زیاد در زمان حیاتش، بار دیگر آنها را ساماندهی و به ترتیب نویسندگان، آنها را تفکیک کرده و با دستخط خود به زبان انگلیسی یا روسی نام فرستنده و در موارد معدودی خلاصه محتوای هر نامه را در حاشیه آن یادداشت کرده است.
وی به تعداد نامههایی که با مینورسکی مکاتبه شده نیز پرداخت و افزود: مجموعه فارسی به تعداد 526 نامه است که همه آنها در این کتاب استنساخ شدهاند. بیشترین تعداد 127 نامه به علامه محمد قزوینی تعلق دارد و سیدحسن تقیزاده و دیگران در جایگاههای بعدی هستند که میتوان به سیدحسن تقیزاده 69 نامه؛ عباس اقبال آشتیانی 25 نامه؛ سیدفخرالدین شادمان 23 نامه؛ ایرج افشار 20 نامه؛ احسان یارشاطر 20 نامه؛ علیاصغر حکمت 17 نامه؛ فرنگیس نمازی (شادمان) 17 نامه؛ رشید یاسمی 13 نامه؛ مجتبی مینوی 11 نامه؛ ذبیحاﷲ صفا 10 نامه؛ غلامحسین مصاحب 7 نامه؛ فریدون آدمیت 6 نامه و... اشاره کرد.
رشتیانی به انتشار این پژوهش که مبنایی برای مطالعات بعدی در این حوزه است، اشاره کرد و گفت: در یک ارزیابی کلی از محتوای نامهها، بهخصوص نامههای علامه قزوینی، ایرج افشار، سیدحسن تقیزاده، مجتبی مینوی، عباس اقبالآشتیانی، عبدالحسین زرینکوب و... میتوان بیشتر آنها را به مثابه یک گفتوگوی عمیق علمی مکتوب به شمار آورد که از هر سطر و بندشان، اطلاعات عمیقی میتوان استخراج کرد، برخی از آنها نیز به تنهایی میتوانند موضوع یک پژوهش مستقل قرار گیرند.
وی افزود: از این میان، نامههای علامه قزوینی خصوصیات ممتازی دارند. این نامهها علاوه بر ویژگی کمی که بیشترین تعداد را به خود اختصاص دادهاند، از نظر کیفی و محتوای علمی نیز از غنای بسیار بالایی برخوردارند و پس از گذشت حدود یک سده، هنوز میتوانند مرجع تحقیقات مربوط قرار گیرند. توضیح اسامی، معنی لغات و واژهها، توضیح رویدادهای تاریخی، شرح جغرافیای تاریخی شهرها، شرح و تفسیر اشعار و کلمات پیچیده و ریشهیابی آنها، نقد متون و اشخاص تاریخی و دهها مورد دیگر از مهمترین ویژگیهای این مکاتبات است.
رشتیانی به سابقه آشنایی مینورسکی با علامه قزوینی اشاره کرد و گفت: مینورسکی در سال 1919 میلادی از ایران به پاریس رفت و با علامه قزوینی آشنا شد و این آشنایی به دوستی عمیقی بدل شد؛ روابطی که به تبادلات علمی هم کشانده شد و تا درگذشت قزوینی پایدار بود. از محتوای نامهها چنین بر میآید که این دو، تا زمان اقامت مینورسکی در پاریس به مدت یک دهه دیدارهای نسبتاً منظم هفتگی داشتند و در مواردی نیز مرحوم عباس اقبال ضلع سوم این دیدارها بود. مینورسکی در دو مورد ویژه، از اطلاعات قزوینی بهرههای وافر برده است.
استادیار گروه آموزشی تاریخ دانشگاه تهران به ضرورت ارزیابی علمی تاریخچه جایزه کتاب سال ایران نیز اشاره کرد و گفت: تردیدی نیست که جایزه کتاب سال مهمترین رخداد سال در حوزه کتاب است و با وجود فراز و نشیبهای زیاد، دورههای متعدد آن در سالیان گذشته برگزار شده است. من این رخداد را به دلایل زیر بسیار مهم میدانم: همانند یک نشانگر وضعیت نشر کتاب در یک سال گذشته را نشان میدهد، به تولید آثار کیفی کمک میکند، موجبات دلگرمی نویسندگان را فراهم میسازد، به ارتقای فرهنگ عمومی در توجه به کتاب موثر است، رقابت در حوزه نشر را گرمتر میکند و به انباشت تجربه در این حوزه کمک میکند. با این وجود پیشنهاد میکنم دبیرخانه کتاب سال در قالب یک طرح پژوهشی مهمترین دستاورهای این رویداد را بررسی علمی کند.
رشتیانی به ضرورت تجدید نظر اساسی در شیوه اعلام و دریافت جایزه جهانی کتاب سال پرداخت و افزود: جایزه جهانی کتاب سال برای شرقشناسان، اسلامشناسان و حتی بسیاری از ایرانشناسان خارجی شناخته شده نیست و اطلاعی از این برنامه ندارند. به نظر میرسد معرفی این فراخوان صرفا از مسیر نهادهای دولتی باعث مهجور ماندن این رویداد شده است. پیشنهاد میشود دبیرخانه از ظرفیتهای استادان و پژوهشگران داخلی و نیز خود دانشگاههای خارجی برای معرفی این جایزه و نیز دریافت آثار فعالیت کند. من آمادگی دارم با مدیران دبیرخانه پیشنهادهای جزیی خود را در میان بگذارم.