به گزارش خبرگزاری مهر، پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، هفتمین هماندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی با عنوان «باززایی الهیات در عصر پساکرونا» را با حضور استادان رشتههای مختلف علوم انسانی از دانشگاههای مختلف و در پنج محور بهصورت مجازی و برخط برگزار کرد.
فروغ پارسا، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس پژوهشکدهی مطالعات قرآنی در ابتدای مراسم گفت: پژوهشکدهی مطالعات قرآنی از سال ۱۳۹۳ تاکنون جهت مطالعهی چگونگی فرایند تحول و اعتلای علوم انسانی در سه محورِ مبانی معرفتشناسی، روششناسی و اصطلاح شناسی، بهصورت سالیانه این برنامه را برگزار کرده است.
وی افزود: پاندمی کرونا تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قابل توجهی بر حیات انسانها در سراسر دنیا داشته و بهطور خاص رویکردهای دینداری مردم را تحتالشعاع قرار داده است. لذا این پدیده انگیزهای برای برگزاری هماندیشی «باززایی الهیات در عصر پساکرونا» شد و پژوهشکدهی مطالعات قرآنی تلاش کرد ایدههای جدید در مباحث مربوط به انتظار بشر از دین و کارکرد آموزههای دینی در مواجهه با کرونا، ظرفیتهای فلسفه و عرفان در پیدایی الهیات جدید، تأثیر کرونا در مناسک دینی و تحلیلها و خوانشهای نوین از متون مقدس در این زمینه را در این هماندیشی با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
اولین پنل با موضوع الهیات و عنوان «تأثیر کرونا در نوزایی الهیات از منظر اهمیت شرور» با سخنرانی سعیده میرصدری؛ پژوهشگر و دکتری دانشگاه پادربورن آغاز شد. عنوان سخنرانی وی «از زلزله لیسبون تا پاندمی جهانگیر؛ تأثیر شرور طبیعی بر جهشهای الهیاتی» بود.
وی گفت: مسئلهی شرّ همواره مسئلهای حاشیهای در مباحث جدّی فلسفی و الهیاتیِ تاریخ اندیشه بوده است امّا در دهههای اخیر در غرب بهصورت گفتمانی جدّی مطرح شده و به یکی از مباحث اصلیِ فلسفهی دین و پرسشهای مهّمِ پیشروی خداباوری و الهیات تبدیل شده است.در سال ۱۷۵۵ میلادی زلزلهی مهیبی در لیسبون پرتغال اتفاق میافتد که در پیِ آن شهر به ویرانهای تبدیل شده و هزاران انسان بیگناه کشته میشوند. در مواجهه با این شرّ مهیبِ طبیعی، گفتمانِ شرّی شکل میگیرد که پاسخهای الهیاتی و فلسفی سنّتی به شرّ را مورد هجمه قرار میدهد. در فضای فکری ایران هم – همچون کلّ جهانِ اسلام – مسئلهی شرّ هیچگاه بهصورت جدّی مطرح نبوده است، امّا در پی بروز پاندمی جهانیِ اخیر شاهد شکلگیری گفتمانِ شرّی بودیم که هرچند نه در فضای رسمی دانشگاهی، امّا در فضایِ فکریِ مجازی بهصورت پررنگ مطرح شده است.
صدری با اشاره به نمونههایی از این گفتوگوها افزود: در مسئلهی شر در سنت ایرانی – اسلامی پرسشهایی مطرح است لیکن پاسخهای سنتی نیازمند بازنگری جدی هستند و روشنفکران دینی تاکنون در بازخوانی سنت دینی ناموفق بودهاند. بهنظر میرسد معضل اصلی در مسئلهی شر، رکود در تولید فکر است. متفکران سنتی در این چالش همان پاسخهای سنتی را مطرح میکنند و روشنفکران دینی گویی از روی دست متفکرین غربی رونویسی میکنند و بدون توجه به پیشفرضهای مسیحیان، پاسخهایی که در سنت یهودی و مسیحی مطرح شده را ارائه میدهند لذا با توجه به غنای زیاد سنت اسلامی در این زمینه میتوان از ظرفیتهای این سنت استفاده کرد و به سؤالات پاسخ داد.
دومین سخنران این پنل نعیمه پورمحمدی، استادیار فلسفه دین در دانشگاه ادیان و مذاهب بود. وی سخنان خود را با عنوان «آیا میتوان از الهیات بیماری و الهیات بیمارینگر سخن گفت؟ » ارائه دادو گفت: «مطالعات جدید بیماری» شاخهای از «مطالعات جدید بدن» است که با درگیری یکسالهی جهان با بیماری کرونا بر اهمیت این مطالعات افزوده شده است. مطالعات بیماری ارتباطی دوسویه با علوم گوناگون دارد. از یکسو دیدگاه هر یک از علوم درباره بیماری را بیان و نقادی میکند و از سوی دیگر با چشمانداز بیماری نسخههای جدیدی از علوم مختلف عرضه میدارد. در پی ایجاد و گسترش علوم بیمارینگر، ضروری است الهیدانان در مرحلهی نخست درک الهیاتی خود را از بیماری در همهی محورهای الهیاتی شامل خداشناسی، انسانشناسی و آخرتشناسی بازخوانی و نقادی کنند و در مرحلهی دوم خداشناسیِ بیمارینگر، انسانشناسیِ بیمارینگر و آخرتشناسیِ بیمارینگر ارائه کنند.
وی در ادامه به شرحی از الهیات بیماری و الهیات بیمارینگر پرداخت و با طرح مثالهایی تصریح کرد: در الهیات سنتی ظرفیتهایی برای کمک به بیمار هست که در متون مسیحی تحت عنوان مراقبتهای شبانی از آنها یاد میشود و یازده نوع الهیات را پیشنهاد میکنند که ازجمله آنها میتوان به پذیرش، در دسترس بودن، پاسخگویی، مراقبت، حساسیت، اطاعت، شهادت دادن، خدمتگذاری، عشق و رودررویی اشاره کرد که گفته میشود از زندگی عیسی(ع) برداشت شده است.
پورمحمدی همچنین دربارهی الهیات بیمارینگر گفت: این الهیات میخواهد با چشمانداز بیمار، الهیاتی را بازسازی کند که نظام ارزشی دوگانهی کمال و نقص یا سلامت و ناخوشی را ندارد، بلکه ارزشگذاریهای دیگری را مطرح میکند. در سنت مسیحی روی این الهیات بیمارینگر کار شده و حتی حضرت مسیح(ع) را بیمار تصویر کردهاند تا به بیمار بگویند تو نیز میتوانی الگویی داشته باشی تا با آن همذاتپنداری کنی. بنابراین میتوان در منابع اسلامی نیز یک الهیات بیمارینگر اسلامی پیشنهاد داد و روی آن بحث کرد.
پنل بعد با موضوع «خوانشهای نو از متون مقدس پس از کرونا» با سخنرانی جعفر نکونام، استاد دانشگاه قم با عنوان «تأثیر پاندمی بر خوانشهای اسطورهای از متن مقدس» آغاز شد. وی در ابتدا گفت:در گفتمان کتاب مقدس و قرآن سخن از این است که هرگاه یک عذاب و مصیبت فراگیر طبیعی بر اقوامی وارد میآید، به سبب گناهانی است که آن اقوام مرتکب شدهاند. چنین گفتمانی در میان قدما تلقی به قبول شده بود؛ اما در میان متأخران تشکیکاتی را پدید آورده و سبب این تشکیکات چالشهایی است که برای آنان فراهم ساخته است.
نکونام به شرح حدیث «لا عدوی»، در گذر تاریخ پرداخت. «عدوی» به معنای سرایت بیماری است. در این حدیث، واگیرداری بیماری نفی شده است. دراین مجموعه احادیث که معنای «لا عدوی» در همه وجود دارد، این مضمون مندرج است که بیماری طبق خواست خدا است، لذا اگر حتی کسی به بیماری واگیرداری مبتلا باشد، دیگران در معاشرت با او مبتلا نخواهند شد. زیرا تقدیر خداوند در این زمینه مهم است و عوامل طبیعی تأثیرگذار نیستند. در ادامه این حدیث توسط وی به روش پدیدارشناسانه شرح و بررسی شد.
سخنران بعدی پنل سیدمحمدعلی ایازی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات بود. عنوان سخنرانی وی «ضرورت بازاندیشی در مبانی دینداری در عصر پساکرونا» بود.
ایازی سخنان خود را این چنین آغاز کرد: کرونا کارهای تعلیمی و تربیتی را بهصورت ظاهر به تعطیلی کشانده و به فعالیتهای دینی لطمه زده است. اگر زمان این تعطیلیها طولانی شود و جایگزینهای مناسب و جبرانکنندههای خاصی برای آن تدارک دیده نشود، طبعاً اثرات سوئی باقی خواهد گذاشت که بهتدریج نمایان خواهد شد. یکی از این اثرات در شیوهی زندگی و تعامل مردم با یکدیگر است. جامعه تعامل و رواداری و گفتوگو و ارتباط را میپذیرد. اما فرهنگ عمومی جامعهی دینی به سمت هویتسازیهایی میرود که در جهت طرد و نفی دیگران و ترویج کینه و خشونت و مقابله است. بیش از آنکه معارف قرآن این امور را تأیید کند، تفسیر خاصی از دین و معارف قرآنی است که فضای تکفیر و ناسازگاری را دامن میزند.
وی سپس با طرح سؤالاتی گفت: اول، آیا میتوان منظومهای از آیات را نشان داد که با تکیه بر هویت دینی رواداری دینی، زمینهی بازاندیشی در مبانی دینداری را نشان دهد. دوم، روش این بازاندیشی چیست و چه شواهدی بر درستی این الگو و منظومه هست؟ سوم، چه آثار و نتایجی برجای خواهد گذاشت؟
ایازی در ادامهی بحث به شرح پاسخهایی برای این سؤالات پرداخت و گفت: اگر برای حل این چالش فکری نشود، به سمت شکاف و خشونت پیش خواهد رفت و از طرفی زمینهی دینگریزی را تشدید خواهد کرد. قرآن فضای گفتوگو را ترویج میکند، بخشی از بدبینی و تندی کاسته، و زمینهی همکاری و فهم نظر مقابل فراهم میشود. لذا نخستین چیزی که باید به آن توجه کنیم این جهت است که یک تفسیر عقلانی از مسئلهی دین داشته باشیم و یکی از آن جهات آن بهرسمیت شناختن دیگران است و باید دانست که این برنامهی خداست که عالم به این صورت باشد. مسئلهی دیگر این است که در زمینهی وضعیت نواندیشی در دورهی کرونا، شاهد سخنان سخیف جاهلانه و ناشیانهی گروهی بودیم. امروز به برکت شبکههای اجتماعی اگر کسی حرف نادر و عجیبی بزند، به سرعت منتشر میشود، لذا باید از این سخنان سخیف پرهیز کرد.
هماندیشی پس از استراحت کوتاهی در نوبت بعدازظهر نیز ادامه یافت و با پنل فلسفه و عرفان با عنوان «ظرفیتهای فلسفه و عرفان اسلامی در تحولات الهیاتی پساکرونا» آغاز شد و مهدی اصفهانی- استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی- نخستین سخنران پنل بعدازظهر، سخنان خود را با عنوان «درک از خویشتن و باززایش الهیات» آغاز کرد.
وی در ابتدا بر معنای باززایش متمرکز شد و تأملی کوتاه بر وضعیتی تاریخی که رنسانس نامیده شده، داشت. سپس به ریشهشناسی لغت پرداخته و مفهوم زایش و باززایی را بررسی کرد.
اصفهانی سپس از شرایط امکان باززایی الهیات پرسشهایی مطرح کرد و گفت: ازآنجا که خدا نه میزاید نه زاده میشود، باززایی به انسان باز میگردد.در گام بعد پرسش از معنای باززایش الهیات با توجه به تغییر در انسان مطرح میشود و تأکید کرد که تغییر درک از خویش میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. در ادامه صحبتهای ایشان، تغییر درک انسان از خویش -بهطور خاص در دوران بیماریهای فراگیر- مورد اشاره قرار گرفت و سپس به کرونا بهعنوان پاندمی قرن ۲۱ اشاره شد که در آن انسان قرن ۲۱، گام تازهای در درون خود میگذارد. وی بهطور خاص به تحول مفهوم فرد و جمع پس از پایان کرونا توجه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد و در پایان بر مبنای این تحول به بنیادهای الهیات تازهای که از این نگاه تازه به انسان، به دست میآید اشاره کرد.
سخنران بعدی پنل هادی وکیلی، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با سخنرانی «الهیات اجابت؛ از الهیات سکوت تا الهیات انقلابی و خلاق» بود.
وی گفت: در چند آیه از قرآن کریم، خداوند بهطور مستقیم و غیرمستقیم، بندگان خود را به دعاکردن فراخوانده و خود را به اجابت ملزم دانسته است. در برخی آیات حتی دعا به منزلهی عامل اصلی اعتنای خداوند به بندگان معرفی شده است. روایات بسیاری نیز، بهشدت بر دعا تأکید کردهاند و هم به ذکر انواع، آداب، شرایط و موانع آن پرداختهاند. لذا در مجموع میتوان با فروکاهش دعا به ارتباط، دعا را ارتباط بنده با خدا، و اجابت را ارتباط خدا با بنده دانست.
وکیلی افزود: ادعیهی اسلامی عمدتاً در سه قالب وارد شدهاند: ادعیهی نیایش، ادعیهی درمان و ادعیهی حاجت و نیاز. وی با اشاره به قسم سوم ادعیه تصریح کرد: ابن عربی در فص شیثی از فصوص الحکم خود به بهانهی بحث از انواع عطایا (داد و دهشهای الهی) به بحث از انواع دعا و اجابت پرداخته است. او دعا را به دعای سؤالی و غیرسؤالی، و دعای سؤالی را به سه قسم سؤال استعجالی، سؤال احتیاطی و سؤال امتثالی تقسیم میکند و دعای غیرسؤالی را ناشی از سبقت قضای الهی و علم اجمالی یا تفصیلیِ سائل به عین ثابته میداند. بر این اساس، خداوند در طیفی گسترده از اجابت قرار گرفته است که یک سر آن، اجابت استعجالی و سر دیگر آن اجابت ابطایی است. در هرحال اجابتهای استعجالی الهی به لحاظ تجربی و به شرط کنترل متغیرهای مزاحم محیطی/ علّی/ اعدادی، به شکل اقلّی است که مستلزم واکنش انقلابی، تطابقی و خلاق از جانب اوست و در بیشتر مواقع بهشکل سکوت مصلحتآمیز و اجابت ابطایی اخروی است.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اشاره کرد: بهنظر میرسد که الهیات اسلامی، با نادیدهگرفتن متغیرهای محیطی، سهم خدا را در اجابت بیش از اندازهی لازم برآورد میکند و پژوهشهای تجربی میتواند برای تعیین سهم خدا در برآورده ساختن مستقیم حاجات و نیازها از کمینهبودن این سهم پرده بردارد.
احمد پاکتچی، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سفیر ایران در یونسکو آخرین سخنران این مراسم بود که با موضوع «تجربههای وجودی دورهی کرونا و اثر آن در دینداری جمعی پساکرونا» سخنرانی کرد.
وی در ابتدای سخنان خود گفت: سنتهای دینی به لحاظ ماهیتِ سنت بودن همواره گرایش به ماندگاری دارند و این ویژگی در دایره باورها و کنشهای دینی مصداق دارد؛ اما واقعیت آن است که همواره نیروهای محرکی گاه از بیرون و گاه از درون سنتهای دینی وجود دارند که آنها را با چالش ماندگاری و با تلاطم مواجه میکنند و جریانهای دینی را به سوی تحول و درافکندن طرحی نو سوق میدهند.از منظر دروندینی، مهمترین این نیروهای محرکه، تجربههای وجودی است و این دست تجربهها تنها زمانی میتوانند از سطح فردی فراتر روند و به تحولی در دینداری جمعی بیانجامند که اصل آن تجربهها نیز جمعی و مشترک باشد.
پاکتچی در ادامه به بررسی برخی تجربههای وجودی برآمده از شرایط همهگیری کرونا از چنین منظری پرداخت و افزود: تمدن غرب، در اثر کرونا با رفورماسیونی جدید مواجه است. واکاویهایی که در مورد عملکرد کلیسا در موردکرونا وجود دارد را میتوان زمینهای برای پیشبینی یک رفورماسیون جدید در غرب قرار داد. در جوامعی مانند جمهوریهای استقلالیافته از شوروی یا جوامعی که از سنتهای دینی بهعنوان میثاق هویتبخشِ جمعی استفاده کردند، این ویژگیِ استفاده سودانگارانه از هویتهای دینی ادامه دارد، اما تجربههای حاصل از کرونا باعث میشود، شکاف بین هویت اعلامشده اجتماعی و تجربههای زیسته دینی در لایههای زیرین جامعه بیشتر شود و بین روساخت و زیرساخت دینی جامعه شکاف به وجود میآید.اما در جوامع اسلامی و کشوری مانند ایران، با وضعیت پیچیدهای روبهرو هستیم. در ایران به دلیل نقش مهم دین در لایه حاکمیتی، با شرایطی مشابه با شرایط جوامع نوع دوم مواجه هستیم و بعید است تجربههای دینی تأثیر مستقیمی بر روی نمود و بروز رسمی دین داشته باشند. این باعث میشود لایههای زیرین و رویین دینورزی، دچار شکاف شود، اما به دلیل اینکه برخی از جوامع اسلامی از جمله ایران روند اصلاح دینی را از ۱۵۰ سال قبل آغاز کردهاند، رخدادهایی مانند پدیده کرونا، میتواند این روند اصلاح دینی را در این جوامع شدت دهد و بر اهمیت آن بیفزاید. به همین دلیل است که ما در جوامع اسلامی پیشرو مانند ایران و برخی کشورها مانند ترکیه و مصر، با وضعیت پیچیده مُرکب مواجه هستیم.
پنل بعدی با موضوع جامعهشناسی و با عنوان «نوزایی الهیاتی پساکرونا از منظر جامعهشناسی» با سخنرانی مهراب صادقنیا، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب آغاز شد. «نیاز به الهیاتهای جدید در جهان پساکرونا» عنوان سخنرانی وی بود.
وی گفت: کیت کلمنت معتقد است که الهیات در روزگار مدرن به دستهای پرنده میماند که در جهات مختلفی در حال پرواز هستند. بنابراین وقتی از نیاز به الهیات در روزگار پس از کرونا سخن میگوییم، با این چالش روبهرو هستیم که دقیقاً از کدام الهیات سخن گفته میشود؟ با این حال، در بیشتر الهیاتهای جدید، یک امر به چشم میخورد: «حساسیّت به امر واقع».
صادق نیا تصریح کرد: برخلاف روزگار سنت که الهیات متعهدانه میکوشید تا چالشهای معطوف به خدای فرابود را حل کند، در روزگار مدرن الهیدانها میکوشند تا چالشهای انسان را حل کنند. جنگها، آشوبها، تبعیضهای گسترده، و بیماریهای فراگیر سبب شدهاند که الهیات قدری فروتن شده و پیوند عمیقتری با بافت اجتماعیاش پیدا کند. ویروس کرونا، به مثابه یک موقعیّت مرزی، به الهیدانها نشان داد که نیاز به الهیات در جهان جدید، نیاز دیگری است. انسان زخمخورده و رنجور از کوئید ۱۹، حالا نیاز دارد که بداند الهیات چگونه میتواند او را تسلی دهد.
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه با اشاره به ماهیت حساس الهیات گفت: این بیماری مناسک را در جهان متوقف کرد و درسنت اسلامی نیز آیینهای مختلفی مانند رمضان و ... تعطیل شدند. کرونا، الهیات را به خلق عبادات دیجیتالی و مناسک دیجیتالی کشاند و نشان داد الهیات برای اینکه الهیات باشد، نیازمند انعطاف بیشتری است.
سخنران بعدی پنل جامعهشناسی عبدالمجید مبلّغی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان سخنرانی« چالش کرونا و گفتوگوپذیری الهیاتی در گسترهی جهانی» بود. وی گفت: فراگیری کووید-۱۹، چالشی مشترک را در جهان امروز شکل بخشیده است. اثرگذاری کرونا سبب شده است تا مفهوم «فراگیری» فراتر از یک اصطلاح آسیب شناسانه در گفتمان پزشکی، به وجوه مختلف زندگی بشر تسری یابد. به یک معنا کرونا، فراتر از هر بحران دیگری پس از جنگ جهانی دوم، در تمام سطوح زیست جمعی ما توسعه یافته است.
وی گفت: روانشناسان اجتماعی پیش از این از میل و نیاز اعضای یک جامعهی آسیبدیده و سرگشته برای گفتوگو در شرایط بحران سخن گفته بودند. از جمله ویژگیهای این گفتوگو توجه به قدرتی فراگیر است که رویکرد به آن از منظری روانشناختی نوعی ترمیم روحیهی جمعی را سبب می شود. این قدرت، فراتر از مقدورات و امکانات، راهی را- دستکم ذهنی و عاطفی- به سوی رفع بحران و حل مشکل میگشاید که می تواند نوعی ترمیم روحیه را در شرایط بحران سبب می شود.
مبلغی تصریح کرد: اهمیت این مسئله تا آنجا است که در شرایط شکلگیری بحرانهای فراگیر در سطوح مختلف شاهد پدیداری گروههای تازهی اجتماعی هستیم که مخرج مشترک اعضای آن در معرض بحران بودن است. در این شرایط رویکرد به گفتوگوی معطوف به فراقدرت، منطقی الهیاتی یافته و در دل نظام آگاهی الهیاتی این جامعه مشترک (جامعه جهانی) بسط و توسعه پیدا نموده است. درواقع ما شاهد گسترش گفتوگوهای الهیاتی در عرصهی بینالملل و حوزهی جهانی هستیم. این گفتوگوی الهیاتی پدیدار شده در پی بحران کرونا میتواند، چونان ظرفیتی زبانشناختی در عرصه عمومی جهانی، توان حوزه مشترک جهانی را برای نقد معطوف به منافع مشترک بشری گسترش دهد.
پنل پایانی هم اندیشی با موضوع مناسک و عنوان «تأثیر کرونا بر مناسک دینی» با سخنرانی دکتر فروغ پارسا با عنوان «مناسکگرایی دینی در دوران پساکرونا» آغاز شد.
پارسا در ابتدا به شرح کوتاهی درباره مناسک پرداخت و گفت: مناسک به معنای آیینهای نیایش و آداب عبادی در همهی ادیان و مذاهب وجود دارد. در واقع اگر دین را «مجموعهای از باورها و عقاید و تکالیف و اعمالی که منشاء ماورایی دارند» تعریف کنیم، مناسک ناظر به تکالیف دینی و اعمالی است که انجام آنها بهگونهای تجویز شده است.دین اسلام و آموزههای قرآنی نیز بر کارکرد اخلاقی و اجتماعی مناسک تأکید کرده و بزرگداشت مناسک را نشانهی پرهیزکاری دانسته است. با این همه باید گفت در سنتهای شیعیان مسألهی مناسک متفاوت است و در مقایسه با مذاهب دیگر نقش پررنگتری دارد و به واسطهی میراث امامان شیعه، به عرصهی دعاها و زیارات و اوراد و نمازهای مستحبی مختلف گسترده شده است.
پارسا تصریح کرد: محدودیتهای ناشی از پاندمی و همهگیری بیماری کرونا، بسیاری از مناسک و اعمال عبادی که جنبهی اجتماعی داشتند را تحت تأثیر قرار داد. مساجد به مثابهی محل برگزاری نماز جماعت، و نیز مهمترین مناسک عمل عبادی جمعی مسلمانان یعنی حج در این دوران تحت شعاع کرونا قرار گرفتند و تعطیل شدند. اما مناسکگرایی شیعی، تعطیلی آستانهای مقدس امامان و مقابر امام زادگان شیعی را جایز نمیداند و بر دارالشفا بودن این مکانهای مقدس تأکید دارد. لذا میتوان گفت مناسکگرایی دینی در مواجهه با پاندمی کرونا چالشهای عمدهای با رویکردهای کلامی و فقهی به دین داشته است و این همه، مطالعهی عمیق و پژوهش روشمند در خاستگاههای این گرایش را ضروری ساخته است.
سخنرانی پایانی هم اندیشی با عنوان« تأثیر دوگانهی کرونا بر مناسک دینی» توسط سید محمدهادی گرامی استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایراد شد.
وی با اشاره به ظهور بیماری کرونا و چالشهای زیادی که در پی داشته است گفت: حوزهی الهیات و شؤون دینی نیز از این پیامدها بینصیب نمانده و یکی از مهمترین حوزههای دینی که از پیامدهای این همهگیری متأثر شده، مناسک دینی در میان جمعیتهای مختلف مذهبی بوده است.
گرامی افزود: به نظر میرسد کرونا دو تأثیر کاملاً متمایز بر مناسک دینی گذاشته است. مناسکی دینی که در ارتباط مستقیم با این بیماری قرار داشتند ـ مانند دعا، نذورات، تعویذات، درمانها و ... ـ فربهتر شده اند. اما سایر مناسک دینی که ضرورتا ارتباطی به کرونا نداشتند ـ مانند عبادات، زیارات و .. ـ نحیفتر گشته اند. فربهی مناسک مرتبط با کرونا دور از انتظار نبود، اما نحیف شدن مناسک و آئینهای بدنی و نمادین جالب توجه است که احتمالا باید دلیل آن را تأثیر سلبی تشکیل نشدن اجتماعات مذهبی بر تقلیل مناسک به برنامههای مجازی و تلویزیونی دانست. واقعیتی که برای نمونه در عزاداریها، مناسک تدفین و ... بهخوبی نمود یافت.
وی تصریح کرد: با این حال، در این دوره مناسکی که در ارتباط مستقیم با این بیماری قرار میگرفت، فربهتر شد. در کنار طب مدرن، رهیافتهای مختلفی برای درمان این بیماری براساس طبهای مکمل (سنتی، اسلامی و ..) مطرح شد. مثلا استفاده درمانی از تربت امام حسین (ع) با الگوهایی که پیش از ظهور کرونا در عملکرد شیعیان مسبوق به سابقه نبود، در دورهی پساکرونا شکل گرفت.